شیخ الاسلام ابواسماعیل عبدالله بن محمد (زاده ۳۹۶ ه. ق. / ۱۰۰۶ م. درگذشته ۱۴۸ ه. ق. / ۱۰۸۸ م.)
معروف به «پیر هرات» و «پیر انصار» و «خواجه عبدالله انصاری» و «انصاری هروی»، دانشمند و عارف بودخواجه عبدالله
محمد انصاری از مشایخ بزرگ عرفان در قرن پنجم هجری است. نسبتش اگر چه به ابو ایوب انصاری میرسید ولی در اثر
توجه و علاقه ای که به تصوف ایرانی داشت از عارفان سخن سرای فارسی زبان گردید. و شیوه و لحنی در زبان فارسی
ایجاد کرد که آمیخته از نثر و نظم دلنشین فارسی است، بهمین علت نثر فصیح و نظم ملیح او در ادبیات فارسی مختص و ممتاز گردیده است.
خواجه عبدالله انصاری از بزرگان حدیث و از عارفان صاحب نظر و صاحب مکتب قرن پنجم هجری بشمار میرود. وی نزد
دانشمندان و مشایخ نامی عرفان به ویژه شیخ ابوالحسن خرقانی شاگردی کرده و تا پایان عمر مرشد و مراد خود
(425 هجری) در خرقان کومش در نزدیکی بسطام (جزو شهرستان شاهرود حالیه در استان سمنان) به کسب علوم و
درک فیض از آن عارف بزرگوار مشغول بوده است، و بعد از آن جانشین شیخ گردیده است.
بطوریکه نوشته اند خواجه عبدالله انصاری حافظه ای شگفت داشته و اقوال و اشعار زیادی را میدانسته است. از معاصران معروف او از لحاظ سیاسی و اجتماعی آلب ارسلان سلجوقی و خواجه نظام الملک طوسی و از نظر عرفا شیخ ابوسعید ابوالخیر را باید نام برد.
کتاب ها ورساله ها :
کتابهایی فارسی بنام ذادالعارفین، کتاب اسرار، از وی بجای مانده و رساله هایی بنام: رساله دل و جان، کنزالسالکین،
رساله ارادت، قلندر، هفت حصار، محبت نامه، مقولات و الهی نامه از او در دست است. معروفترین گفته های خواجه
عبدالله انصاری، مناجات اوست که تا زمان او در زبان فارسی بدین سبک ساده و مؤثر و شیرین و دلنشین سابقه نداشته و
آن در ضمن رساله های یاد شده در بالا و در موردهای دیگر نقل شده و نمونه ای از نثر مسجع و شیوه ای فارسی قرن پنجم هجری است.
اکنون چند نمونه از کلام خواجه (رساله مقولات) که دارای تأثیر و سوز و شور مخصوصی است و
پندهای لطیف معنوی در بردارد در اینجا نقل میشود:
بیزارم از آن طاعت که مرا به عجب آرد.
بندهً آن معصیتم که مرا به عذر آرد.
از او خواه که دارد و میخواهد که از او بخواهی.
از او مخواه که ندارد و میکاهد اگر بخواهی.
پنج چیز نشانه سختی است، بی شکری در وقت نعمت، بی صبری در وقت محنت، بی رضائی در وقت قسمت، کاهلی در وقت خدمت، و بی حرمتی در وقت صحبت.
حیات ماهی در آب است و حیات بچه از شیر.
شریعت را استاد باید و طریقت را پیر، زاهد مزدور به بهشت مینازد و عارف به دوست.
از رسائل منثور او که بنثر مسجع نوشته مناجاتنامه، نصایح، زادالعارفین، کنزالسالکین، قلندرنامه،
محبتنامه، هفتحصار، رساله دل و جان، رساله واردات و الهینامه را میتوان نام برد.
******************
چند جمله از مناجات شیخ (خواجه) عبدالله انصاری:
الهی، عبدالله را از سه آفت نگاهدار، از وساوس شیطانی، از هواجس جسمانی و از غرور نادانی.
الهی، اگر بهشت چون چشم و چراغ است، بی دیدار تو درد و داغ است.
الهی، اگر مرا در دوزخ کنی، دعوی دار نیستم، و اگر در بهشت کنی، بی جمال تو خریدار نیستم.