پیشگفتار:
این تحقیق بررسیای دربارهی هنر معماری میباشد. مطالعهای از شکلپذیری عناصر اصلی تشکیل دهندهی فرم و فضا و اصولی که حاکم بر ساماندهی آنان در محیط ساخته شدهی ما میباشد. عناصر تشکیلدهنده فرم و فضا ابزار حساس معماری هستند. این کتاب به عنصر فرم به عنوان ابزار اصلی طراحی تأکید کرده است و عملیات مربوط به فرمهای اصلی و سازماندهی فضا و انواع تغییر شکلهای عمومی آنها را طراحی و دستهبندی کرده. سپس در حوزهی اختیاران، هر طراح میتواند این عناصر را سنجیده و بکار ببرد که به یک سازماندهی مفید، با معنا و منسجم فضا، سازه و پوشش بیانجامد.
قسمت عمدهای این بررسی به تصاویر اختصاص داده شده است. تصاویر این کتاب شامل تمامی زمانها و مکانها است که شاید کنار هم قرار گرفتن آنها بتواند خواننده را به جستجوی شباهتها در میان شکلهای ظاهرا بیشباهت وادار کند. البته مثالهای معماری که در این کتاب آمده کامل نبوده و لزوما شامل نمونههای اصلی نظرات و اصول بحث شده نمیباشد. البته گستردگی تصاویر داشته صورت گرفته شده و گزینش آنها بر مبنای مناسبت و روشنی آنها بوده و صرفا برای تصویر نظرات اساسی انجام شده است که این نظرات از حیطهی تاریخی خود فراتر رفته و موجب تعمق و تفکر میشود.
برای بالا بردن درک مربوط به هنر معماری، عناصر تشکیلدهندهی فرم و فضا و انتظام محیط ساخته شده مان اصول و شیوهی ارائه مطالب از صراحت و روشنی برخوردار است.
فرانسیس دی. کی. چنیک
بخشهای اصلی معماری:
معماری شامل فضا، سازه و پوشش تجربه میشود از طریق حرکت در فضا، زمان فراهم میشود به وسیله تکنولوژی مطابقت میکند با یک برنامه منطبق است با محیط خود.
برنامهی کار میتواند شامل این موارد باشد: شرایط، نیازها و خواستههای استفاده کننده- موانع و محدودیتهای قانونی- عوامل اجتماعی فرهنگی و اقتصادی- سوابق تاریخی.
نظام ها:
1- کالبدی: فرم و فضا که شامل پر و خالی و داخلی و خارجی است. سیستمها و سازماندهیها: فضا، سازه، پوشش و تکنولوژی.
2- احساسی: برداشت احساسی و شناخت عناصر کالبدی توسط تجربهی آنها به طور متوالی در زمان مانند طریق رسیدن و خارج شدن- ورودی و خروجی- حرکت در نظام فضاها- عملکردها، و فعالیتهای داخلی فضاها- کیفیات نور، رنگ، بافت، دیده آگوستیک
3- نظری: درک روابط نظامهای یافته یا یافت نشده یک بنا و مطابقت معنایی ایجاد شده توسط آنها. مانند تصورات و الگوها و نشانهها و سمبلها.
تحلیلی از روابط متقابل بین عناصر و سیستمهای یک بنا:
سیستم پوششی: سطوح معرف حجمی چهار گوش که اجزاء برنامه و فضاها را در بر میگیرد.
سیتسم سازه: شبکه ستونها نگهدارنده تیرهای افقی و قطعات سقف و کنسل، نمایانگر جهت ورود به بنا.
سیستم فضاسازی: اجراء برنامه و فضاها
فصل 1
عناصر اصلی:
عناصر اصلی تشکیل دهندهی فرم: نقطه، خط، سطح و حجم.
نقطه به عنوان مولد عمده فرم، مبین مکانی در فضا است. پیدایش تمامی فرمهای تجسمی از حرکت نقطه آغاز میشود............... نقطه حرکت میکند ................. و خط ایجاد میگردد. اگر خط تغییر مکان یابد و سطح را حاصل کند، عنصر دو بعدی خواهیم داشت. در حرکت از صفحه به فضا، از برخورد صفحات، جسم ایجاد میشود (سه بعدی) .......... خلاصه اینکه انرژی جنبشی، حرکت نقطه را به خط، خط را به صفحه، و صفحه را به بعد فضائی تبدیل میکند.
نقطه:
1- خط: از امتداد نقطه خط حاصل میشود و دارای خواص زیر است: طول، جهت، مکان.
2- سطح: از امتداد خط حاصل میشود و دارای خواص است: طول و عرض، شکل، وجه، جهت و مکان.
3- حجم: از امتداد سطح حجم حاصل میشود دارای خواص زیر است: طول، عرض و عمق، فرم/ فضا، وجه، جهت و مکان
نقطه مکانی را در فضا مشخص میکند و به عنوان عنصر اصلی در فرهنگ فرم میتواند مشخص کنندهی:
- دو سر یک خط- تقاطع دو خط- برخورد خطوط در گوشههای یک سطح یا حجم- مرکز یک شکل یا یک محیط.
نقطه در مرکز محیط خود دارای تعادل و سکونی است و عناصر اطراف را حول خود سازماندهی میکند و محیط را تحت تسلط خود قرار میدهد.
وقتی نقطه از مرکز دور میشود از سلطه نقطه در محیط کاسته میشود و یک کشش بصری بین نقطه و محیط ایجاد میشود.
عناصر نقطهای در معماری:
نقطه فاقد بعد است. باید یادآور شویم که یک عنصر ستونی شکل در پلان به صورت یک نقطه دیده میشود.
دو نقطه:
دو نقطه مبین خطی است که آن دو را به هم مرتبط میسازد.
در نقطه از لحاظ بصری میتوانند مبین محور عمود بر خط تعریف شده باشند محوری که این دو نقطه نسبت به آن قرینه هستند.
در پلان دو نقطه به عنوان مشخص کننده یک مدخل میتوانند بکار روند. این دو نقطه مرتفع سطح ورود و مسیر دسترسی عمود بر آن را تعریف میکنند.
خط:
از امتداد نقطه خط به وجود میآید و فاقد عمق و عرض میباشد. خط عنصر مهمی در ترکیب بصری میباشد و میتواند به اشکال زیر بکار برود:
- اتصال دهنده، رابط، نگهدارنده، محیط کننده یا قطع کننده سایر عناصر بصری.
- تعریف کننده لبهها و شکل دهندهی سطوح.
- تجزیهی کنندهی وجود سطح.
خط با اینکه از نظر فلسفی تنها یک بعد دارد ولی به جهت قابل رویت بودن باید تا حدی ضخامت داشته باشد ضخامت خط میتواند گاه بر عوامل زیر را به ما نشان دهد.
تکرار عناصر میتواند مانند خط دیده شود.
خط عمودی میتواند مبین توازن با نیروی جاذبه باشد یا وضعیت انسان را مطرح نماید. خط افقی معرف تعادل، سطح، زمین، افق یا بدن انسان در حالت استراحت باشد. خط مایل انحرافی از خط قائم یا افقی است و این خط در وضعیت نامتعادل خود پویا بوده از نظر بصری حالت فعال دارد.
عناصر نقطهای در معماری:
عناصر خطی عمودی همچون ستونها و تکستونهای هرمی و برجها برای گرامیداشت وقایع مهم و ایجاد نقاط، خصوصی در فضا بکار رفتهاند. مانند برج زنگ در فنلاند که کلیسای دروکسنیسکا ایماترا است.
عناصر خط عمودی برای معرفی احجام شفاف فضا به کار میروند. برای مثال چند مناره فضایی را تعریف میکنند که در آن گنبد به طرز باشکوهی قد برافراشته است.
عناصر خطی:
ورودی سرپوشیده با ستونهای زن پیکر و پل سالجیتاتوبل سویس و ویلای سلطنتی کاتسورا ژاپن سه نمونهی عناصر خطی برای معرفی حرکت در فضا، نگهداری سقف بالای سر و شکلدهی چهارچوب سه بعدی سازهی فضای معماری به کار رفتهاند. خط میتواند عنصری فرضی باشد تا عینی که حول آن عناصر میتوانند به طور متقارن آرایش یابند.
ساختمانها میتوانند شکل خطی به خود بگیرند خصوصا وقتی که از تکرار فضاهایی تشکیل شده باشند که در حول مسیر حرکت سازماندهی شدهاند.
در مقیاس کوچکتر خطوط عامل تفکیک و تجزیهی لبهها و وجود سطوح و احجام میباشند. این خطوط ممکن است حدفاصل یا اتصال مصالح چارچوبهای پنجره یا بازشوهای در و یا شبکه تیرها و ستونهای سازه باشند. چگونگی تأثیر بصری این خطوط بستگی به چیدمان آنها و فاصلهی آنها از هم دارد.
از خط به سطح:
دو یا چند خط موازی میتواند درک یک سطح را داشته باشد خصوصا زمانی که فاصلهی خطوط کم باشد تکرار مجموعه خطوط موازی به درک ما از سطح تعریف شده کمک میکند.
ستون قسمت معین و تقویت شده از یک دیوار است که به صورت عمودی از پی تا به بالا ادامه دارد. در واقع یک ردیف ستون چیزی جز دیواری بار و منفصل در چند محل نمیباشد