نوستالژی: ۴۷ از ۳۹۹
برای کسانی که کار با کامپیوتر های شخصی را از اسپکتروم ۴۸ و کمودور ۶۴ شروع کردهاند، خاطره نوارکاست، خاطرهای فراموش نشدنی است. در زمانی که این نسل از کامپیوترها حکمرانی میکردند، متداولترین وسیله ورودی کامپیوتر، بعد از صفحهکلید، همین نوارهای کاست بودند.
برای کسانی که کار با کامپیوترهای شخصی را از اسپکتروم ۴۸ و کمودور ۶۴ شروع کردهاند، خاطره نوارکاست، خاطرهای فراموش نشدنی است. در زمانی که این نسل از کامپیوترها حکمرانی میکردند، متداولترین وسیله ورودی کامپیوتر، بعد از صفحهکلید، همین نوارهای کاست بودند. کار با نوارکاست که امروزه ممکن است مضحک به نظر برسد، به ترفندهای خاصی احتیاج داشت و از عهده هر کسی بر نمیآمد. برای کامپیوترهای سریاسپکتروم، دیسک درایو بسیار کم بود. در مورد کامپیوترهای کمودور نیز با آنکه دیسک درایو ۲۵/۵ اینچی وجود داشت، ولیکن به علت قیمت گران آنها، کمتر کسی از استفاده میکرد و چون همراه کامپیوتر کمودور یک پخش کاستِ کوچک نیز وجود داشت، تقریباً استفاده از دیسک درایو بلاموضوع بود. باری، برنامههای این کامپیوترها که عمدتاً در انواع بازیها و گاهی نرمافزارهای جانبی نقاشی یا کامپایلر خلاصه میشدند، به روی نوارهای کاست کپی میشدند و در فروشگاههای کامپیوتر به فروش میرسیدند. البته این نوارها به سادگی قابل کپی کردن از طریق ضبط صوتهای دو کاسته نبودند که علت آن را در ادامه خواهم گفت و در نتیجه بازار فروش این نوارها، رونق خوبی داشت. اما طرز استفاده از نوارها به فوتوفنهای ویژهای احتیاج داشت که تنها پس از بارها و بارها load کردن برنامهها، کاربران با رموز آن آشنا میشدند. پس از آنکه یک ضبط صوت خانگی یا ضبط ویژه دستگاههای کمودور را به کامپیوتر متصل میکردیم و دستور load را وارد مینمودیم، ضبط را روشن میکردیم تا نوار را پخش کند. بله! تعجب نکنید. این نوار دیتا پخش میشد و صدایی که تولید میکرد تقریباً شبیه صدای شمارهگیری و hand shaking مودمهای امروزی بود. روند load شدن برنامه بسته به حجم برنامه، ۵ تا ۶ دقیقه هم طول میکشید.گاهی پس از پایان بارگذاری برنامه، متوجه میشدیم که برنامه به درستی کار نمیکند. در نتیجه مجدداً این روند را تکرار میکردیم تا به نتیجه مطلوب برسیم.
اولین نکتهای که حین کار با نوارهای کاست میآموختیم، همین نحوه load کردن بود. عوامل مهمی در این کار دخیل بودند که به کیفیت پخش صوت و head ضبط صوت مربوط میشدند. به تجربه دریافته بودیم که ضبطصوتهای استریو برای load کردن دادهها اصلاً مناسب نیستند و اغلب اوقات کار را با مشکل مواجه میکنند. زیرا آنها مقداری از نویزها را حذف میکردند و این نویزها بخشی از همان دادههای موردنیاز بودند. در نتیجه هر چه ضبطصوتِ قدیمیتر و بیکیفیتتری را برای اینکار پیدا میکردیم، احتمال موفقیت بیشتر بود. پخش صوتی که همراه کامپیوترهای کمودور عرضه میشد نیز همین وضعیت را داشت و در حالت mono کار میکرد. نکته بعدی، وضعیت head دستگاه بود. اگر هد دستگاه ضبطصوت در وضعیت خوب و تمیز قرار داشت یا خیلی تنظیم بود، باز هم کارمان با اشکال روبرو میشد. در نتیجه مجدداً به سمت همان ضبطهای بیکیفیت سوق داده میشدیم. البته پخشهای کمودور دارای یک پیچ تنظیم بیرونی بودند که امکان تنظیم هد را با کمک یک نرمافزار فراهم میآورد و از آن طریق میشد که ضریب load شدن صحیح برنامهها را افزایش داد. این دو موضوع ما را به آنجا رساند که امکان کپی کردن نوارهای کاست از طریق ضبطصوتهای دو کاسته که در آن زمان تازه به بازار آمده بودند، وجود ندارد. زیرا کیفیت آن ضبطها آنقدر خوب بود که نوار حاوی دیتا را به چیز بیمصرفی تبدیل میکرد. حتی در اثر تکرار عمل load کردن نوارها، کمکم به آن درجه از مهارت میرسیدید که با شنیدن صدای پخش نوار یعنی همان سوت کشیدنها و قیژقیژها، متوجه میشدید که کار با اشکال روبرو شده است یا با موفقیت در حال جلو رفتن است.اما ماجرا به همین جا ختم نمیشد. نوار کاست رسانهای است با امکان دسترسی ترتیبی به جای امکان دسترسی تصادفی. یعنی آنکه مثلاً برای رسیدن به برنامه پنجم روی نوار کاست، باید از چهار برنامه قبلی گذر کنید. این عبور کردن وقتی که شما نمیتوانید نشانهای روی محل خاصی از نوار بگذارید، معنای بیشتری مییابد. اما کسانی که با اسکپتروم کار میکردند در اثر مهارت و با شنیدن صدای نوار و مشاهده چشمی اندازه حلقههای نوار متوجه میشدند که آیا به برنامه موردنظر رسیدهاند یا خیر و مثلاً اگر در طرف A یک نوار تعداد ۱۰ برنامه وجود دارد، مثلاً برنامه هفتم حدوداً کجای نوار قرار دارد. با شنیدن صدای نوار نیز کمابیش حدس میزدند که آیا انتهای برنامه ششم هستند یا ابتدای برنامه هفتم. البته پخش صوتهای کامپیوترهای کمودور، این مشکل را به طریق دیگری حل کرده بودند زیرا روی آن یک شمارنده سهرقمی وجود داشت که کارِ یافتن برنامهها را آسان میکرد. به این ترتیب که اگر مثلاً پخش شدن یک طرف نوار شصت دقیقهای معادل چهارصد شماره بود، در نتیجه محل هر یک از برنامهها قابل تعیین بود. برای همین هم همیشه در کنار هر نوار، یک یادداشت کوچک با مضمون اینکه مثلاً برنامه اول از ۱۰ تا ۸۷، برنامه دوم ۹۰ تا ۲۲۰ و الی آخر وجود داشت. در نتیجه هر بار یافتن برنامه، مستلزم بردن نوار به ابتدای آن، صفر کردن شمارنده ضبط و جلو بردن مثلاً ۲۰۰ شماره برای رسیدن به اول برنامه موردنظر بود. خاطرم هست که برای کار کردن با کامپیوتر اسپکتروم ۴۸، پس از آنکه مدتهای مدیدی با همان شیوه گوش دادن و دیدن، محل برنامهها را مییافتم، تصمیم به خریدن یک ضبطصوت گرفتم. منتها ضبطصوتی که ضمن داشتن یک شمارنده، کیفیت پخش آن هم مونو باشد. جستجوی بسیار زیاد در فروشگاههای لوازم صوتی بالا‡خره نتیجه داد و یک ضبط کوچک بینام و نشان تایوانی واجد مشخصات موردنظر بود. البته چهره فروشندگان نیز دیدنی بود. زیرا در زمانی که همه در پی یافتن ضبطهای با کیفیت بالا، دو کاسته، دولبه و استریو میگشتند، یک نفر در پی یک ضبطصوت مونوی بیکیفیت بود. امروزه وقتی میبینیم که یک DVD خام تقریباً به قیمت نوار کاست همان سالهاست و به راحتی حجم ۷/۴ گیگابایت را تبادل میکند، به یاد همان نوارهای کاست میافتم. شاید این هم نوعی نوستالژی است.