حضور در عبادت
پیامبر (ص ) : اعبد الله کأنک تراه فان کنت لا تراه فانه یراک
عبادت کن خداوند تعالی را، چنانچه گویا او را می بینی ، و اگر تو او رانمی بینی او تو را می بیند.
( نهج الفصاحه ، ص .65 سر الصلوه ، ص .26 مکارم الاخلاق ، ص 459 )
حضور قلب
پیامبر (ص ) :اذا قام العبد الی الصلوه فکان هواه و قلبه الی الله تعالی انصرف کیوم ولدته امه
هنگامی که انسان برای نماز می ایستد، اگر همه توجه اش و قلبش به سوی خدا باشد، در حالی نمازش تمام می شود، که مثل روزی است که پاک به دنیا آمده .
( محجه البیضاء، ج 1، ص 382 )
محبت خداوند و محبت مؤمنین در دل
امام صادق (ع ) : لیس من مؤمن یقبل بقلبه فی صلوته الی الله الا اقبل الله الیه بوجهه و اقبل بقلوب المؤمنین الیه بالمحبه له بعد حب الله - عز و جل - ایاه
مومنی نیست که در نمازش با حضورقلب به خداوند توجه کند، مگر این که خداوند به او رو می کند، و بعد از محبت خداوند عز و جل در دل ، قلوب مومنین را به سوی او متوجه می کند.
( مستدرک الوسائل ، ج 1، ص 265 )
آخرین نماز
پیامبر (ص ) : صل صلوه مودع تری انک لا تصلی بعد ما صلوه ابدا
آنچنان نماز بگزار که گویی آخرین نماز توست و دیگر هرگز نمازی نخواهی خواند.
( بحار الانوار، ج ,84 ص 264 )
نماز و تفکر
پیامبر (ص ) :رکعتان مقتصدتان فی تفکر خیر من قیام لیله والقلب لاه
دو رکعت نماز همراه با تفکر و حضور قلب ارزشمندتر از یک شب زنده داری با دل سرگردان و بدون توجه است .
( میزان الحکمه ، ج 5، ص .390 بحار الانوار، ج ,74 ص .82 مکارم الاخلاق ، ص 465 )
مانع خشوع
پیامبر (ص ) :رای النبی - صلی الله علیه و اله - رجلا یعبث بلحیته فی صلاته فقال : "اما انه لو خشع قلبه لخشعت جوارحه "
پیامبر اکرم (ص )دیدند مردی در حال نماز با ریش خود بازی می کند، فرمودند: "اگر قلب او خشوع می داشت قطعا همه اعضایش نیز خاشع می بود".
( میزان الحکمه ، ج 5، ص .386 بحار الانوار، ج ,84 ص 228 )
دو رکعت با حضور قلب
پیامبر (ص ) :من صلی رکعتین و لم یحدث فیهمانفسه بشی ء من امور الدنیا غفر الله له ذنوبه
کسی که دو رکعت نماز بخواند و درآن دو رکعت ، قلب خود را به چیزی از امور دنیا مشغول نکند، خداوند گناهانش رامی آمرزد.
( بحار الانوار، ج ,84 ص 249 )
عارف به حق نماز
امام علی (ع ) :من اتی الصلاه عارفا بحقها غفر الله له
کسی که نماز به جا آورد در حالی که عارف به حق آن باشد، خداوند او را می آمرزد.
( بحار الانوار، ج ,82 ص .207 تحف العقول ، ص 117 )
نماز با توجه
پیامبر (ص ) : رکعه من عالم بالله خیر من الف رکعه من متجاهل
یک رکعت نماز کسی که متوجه خدا باشد، بهتر از هزار رکعت کسی است
که از خدا غافل باشد.
( نهج الفصاحه ، ص 350 )
فقط یاد خدا در حال نماز
پیامبر (ص ) :من صلی صلوه لا یذکر فیها شیئا من امر الدنیا، لا یسئل الله شیئا، الا اعطاه
کسی که نماز می خواند، در حال نماز هیچ چیز از امور دنیایی به یادش نیاید (فقط خداوند در نظرش باشد)، در این صورت هرچیزی از خداوند بخواهد، به او عطا می کند.
( مستدرک الوسائل ، ج 1، ص 265 )
سه بار غافل شدن در نماز
امام صادق (ع ) : اذا قام العبد الی الصلاه اقبل الله - عز و جل - علیه بوجهه فلا یزال مقبلا علیه حتی یلتفت ثلاث مرات فاذاالتفت ثلاث مرات اعرض عنه
وقتی بنده به نماز ایستاد خداوند متعال به او توجه می کند و توجهش را از او قطع نمی کند تا موقعی که سه مرتبه از یاد خدا غافل گردد،در این هنگام خداوند سبحان نیز از او اعراض خواهد کرد.
( بحار الانوار، ج ,84 ص 241 )
لازمه غرق در نماز شناخت کامل خداوند است
امام سجاد (ع ) : قلت لابی عبد الله - علیه السلام - : انی رایت علی بن الحسین اذا قام الی الصلوه غشی لونه لون اخر، فقال لی : والله ان علی بن الحسین کان یعرف الذی یقوم بین یدیه
امام سجاد (ع ) را دیدم که هنگامی که به نماز ایستاد، چهره اش را رنگی دیگر پوشاند.امام صادق (ع ) به من فرمود: "به خدا قسم ، علی بن الحسین (ع ) کسی را که برای اونماز می کرد، می شناخت ".
( علل الشرایع ، ص ,88 به نقل از وسائل الشیعه ، ج 4،ص 685 )
آن مقدار از نماز بالا می رود
امام صادق (ع ) :ان العبد لترفع له من صلاته نصفها او ثلثها او ربعها او خمسها و ما یرفع له الا ما اقبل علیه بقلبه ...
همانااز نماز بنده نصفش یا یک سوم ، یا یک چهارم ، یا یک پنجم برای او بالا می رود، وآن مقداری که از نماز حضور قلب داشته باشد، بالا می رود...
( بحار الانوار، ج ,84 ص 238 )
توجه به نماز
پیامبر (ص ) :ان العبد لیصلی الصلاه لا یکتب له سدسها و لاعشرها، و انما یکتب للعبد من صلاته ما عقل منها
به درستی بنده نماز می خواندبرای او، نه یک ششم آن و نه یک دهم آن نوشته نمی شود، جز این نیست که برای بنده از نمازش آن مقدار نوشته می شود که به آن توجه کرده است .
( بحار الانوار، ج ,84 ص .237 اصول وافی ، ج 2، ص 105 )
علی (ع ) و هدیه پیامبر (ص )
پیامبر (ص ) :اهدی الی رسول الله - صلی الله علیه و اله - ناقتان عظیمتان ، فجعل احدیهمالمن یصلی رکعتین لا یهم فیهما بشی ء من امر الدنیا و لم یجبه احد سوی علی - علیه السلام - فاعطاه کلتیهما
از ابن عباس نقل شده که گفت : به پیامبر (ص ) دو شتر هدیه دادند، پیامبر(ص ) یکی از این دوشتر را هدیه قرار داد برای کسی که دو رکعت نماز به جای آورد و چیزی از امور دنیارا به خاطر نیاورد و به فکر چیزی از دنیانیفتد. کسی به پیامبر (ص ) پاسخ مثبت نداد (یعنی کسی چنین نمازی را که درآن هیچ به فکر دنیا و مافیها نیفتد، نخواند)بجز حضرت علی (ع ) که پاسخ مثبت داد. پیامبر (ص ) هر دو شتر را به علی (ع )مرحمت فرمود.
( بحار الانوار، ج ,41 ص 18 )
نماز با تفکر
پیامبر (ص ) :رکعتان خفیفتان فی تفکر خیر من قیام لیله
دو رکعت نماز سبک ، در صورتی که همراه با تفکر و اندیشه باشد، بهتر از عبادت سراسر یک شب است .
( بحار الانوار، ج ,84 ص .240 میزان الحکمه ، ج 5، ص 391 )
طلب خیر به وسیله نماز
امام صادق (ع ) :من توضأ فاحسن الوضوء ثم صلی رکعتین فاتم رکوعها و سجودها ثم جلس فاثنی علی الله و صلی علی رسول الله - صلی الله علیه و اله - ثم سأل الله حاجته ، فقد طلب الخیر من مظانه و من طلب الخیرمن مظانه لم یخب "
هر کس وضوی خوب بگیرد و دو رکعت نماز با رکوع و سجود کامل به جای آورد و با خدای خود خلوت کند و بر رسول خدا (ص ) درود فرستد،سپس حاجت خود را از خدا درخواست نماید، به تحقیق که در زمان مناسبش درخواست کرده و هرکس چنین نماید، هرگز ناامید وناموفق نخواهد بود.
( بحار الانوار، ج ,85 ص 324 )
حالت خشوع در نماز
پیامبر (ص ) :خیارکم الینکم مناکب فی الصلوه
بهترین شما کسی است که شانه هایش در نماز افتاده تر باشد.
( بحار، ج ,84 ص 262 )
خشوع امیرالمؤمنین (ع ) در نماز
امام صادق (ع ) :و کان علی - علیه السلام -اذا قام الی الصلوه فقال : "وجهت وجهی للذی فطر السموات و الارض " تغیر لونه حتی یعرف ذلک فی وجهه
هنگامی که علی (ع ) به نماز می ایستاد، این آیه شریفه رامی خواند: "رو می آورم با تمام وجودم به کسی که آسمانها و زمین را آفرید" و رنگ مبارک حضرتش تغییر می کرد، به طوری که تغییر حالت و دگرگونی از صورت مبارکش بخوبی
مشاهده می گشت .
( میزان الحکمه ، ج 5، ص 381 )
خوف حضرت فاطمه (س ) در نماز
معصوم (ع ) :کانت فاطمه - علیهاالسلام -تنهج فی الصلاه فی خیفه الله تعالی
فاطمه زهرا (س ) در حال نماز از شدت ترس نفسش به شماره می افتاد.
( بحار الانوار، ج ,84 ص .258 میزان الحکمه ، ج 5، ص 382 )
ملاک قبولی نماز
امام صادق (ع ) :قال الله تبارک و تعالی : انما اقبل الصلاه لمن تواضع لعظمتی ، و یکف نفسه عن الشهوات من اجلی و یقطع نهاره بذکری ولا یتعاظم علی خلقی و یطعم الجائع و یکسو العاری ، و یرحم المصاب و یؤوی الغریب ...
خداوند متعال فرمود: نماز کسی را می پذیرم که :1- درمقابل عظمت من خاضع باشد.2- از خواسته های نفسانی به خاطر من خود را دور کند.3-روزش را با یاد من به پایان برد.4- بر بندگانم بزرگی نفروشد.5- به گرسنه غذا دهد.6- برهنه را بپوشاند.7- به مصیبت دیده مهربانی کند.8- غریب راپناه دهد.
( بحار الانوار، ج ,84 ص .242 میزان الحکمه ، ج 5، ص 386 )
قبولی یک نماز
امام صادق (ع ) :من قبل الله منه صلاه واحده لم یعذبه
اگر خداوند از کسی یک نماز بپذیرد او را عذاب نمی کند.
( وسائل الشیعه ، ج 3، ص .23 محجه البیضاء، ص 339 )
نشانه قبولی نماز
امام صادق (ع ) :من احب ان یعلم اقبلت صلاته ام لم تقبل فلینظر هل منعته صلاته عن الفحشاءو المنکر فبقدر ما منعته قبلت منه
هرکس دوست دارد بداند که نمازش قبول شده یا نه ، ببیند که آیا نمازش او را ازگناه و زشتی باز داشته یا نه ؟ پس به هر قدر که نمازش او را از گناه باز داشته ، به همان اندازه نمازش قبول شده است .
( بحار الانوار، ج ,82 ص 198 )
حضور قلب
امام سجاد (ع ) : ان العبد لا یقبل من صلاته الا ما اقبل علیه منهابقلبه
همانا نماز بنده پذیرفته نمی شود، مگر آنچه را که با قلبش به نماز توجه کرد.
( وسائل الشیعه ، ج 4، ص .688 المواعظ العددیه ، ص 270 )
استخفاف در نماز مانع قبولی نماز
امام صادق (ع ) :و الله انکم لتعرفون من جیرانکم و اصحابکم من لو کان یصلی لبعضکم ما قبلها منه لاستخفافه بها ان الله لایقبل الا الحسن فکیف یقبل ما یستخف به ؟
قسم به خدا، شما از همسایگان و دوستان خود کسانی را می شناسید که اگر برای بعضی از شما نمازی بخوانند از او قبول نخواهیدکرد، به علت استخفاف و بی اعتنایی که بر آن روا داشته ، همانا خداوند چیز نیکو وشایسته را فقط
می پذیرد، پس چگونه بپذیرد عبادتی راکه به آن بی توجهی شده است ؟
( میزان الحکمه ، ج 5، ص 387 )
سخت ترین چیز
امام صادق (ع ) : والله انه لیأتی علی الرجل خمسون سنه ، وما قبل الله صلاه واحده فای شی ء اشد من هذا
قسم به خدا، از زندگی انسان پنجاه سال بگذرد (و نماز خوانده باشد)، ولی خداوند یک نماز او را قبول نمی کند، چه چیزی سخت تر از این !
( میزان الحکمه ، ج 5، ص 387 )