سده ششم پیش از میلاد از ممتازترین مبادی تاریخ ایران است.
کوروش بزرگ شاهنشاهی هخامنشی ایران را در این سده تاسیس کرد، تاریخ زرتشت مسلم نیست ولی بسیاری از اصول مذهب او در این زمان رواج داشته و اهورمزدا را می پرستیده اند، بودا و ماهاویرا در هندوستان و کنفسوسیوس در چین در قرن ششم ق.م بدنیا آمده اند و لائوتسه در اوائل این قرن هنوز زنده بوده است، مذهب یهود در این سده تکمیل و تقویت شده است.
متفکرین بزرگ یونان یکی دو قرن دیرتر آمده اند ولی از همان قرن ششم ق.م بعضی از یونانیان ساکن آسیا که با تمدنهای خاورمیانه آشنا بوده اند پاره ای از مباحث مورد توجه آنانرا مطرح نموده اند.
در بین وقایع بزرگی که باعث امتیاز سده ششم پیش از میلاد شده واقعه ای که زودتر در تغییر سیر تاریخ مؤثر گشته تشکیل شاهنشاهی هخامنشی است که مبداء تاریخ شاهنشاهی ایران محسوب میشود.
مؤسس این شاهنشاهی کوروش هخامنشی (550 تا 529 ق.م) و مبداء آن روزی است که کوروش، پادشاه پارسها، آستیاژ پادشاه ماد ها را شکست داد و پایتخت او هکمتان را گرفت (550 ق.م). پس از این پیروزی بزرگ کوروش، از یکطرف تمام سرزمین بین شهر شوش پایتخت پارسها دریای مدیترانه و از طرف دیگر تمام سرزمین پهناور تا رود جیحون را در آسیای مرکزی مسخر نمود. پس از غلبه بر مادها فتح لیدی و بابل از درخشان ترین فتوحات کوروش بشمار می آید. لیدی از آن جهت که یونانی نشین و پادشاهش، کرزوس بسیار ثروتمند بود، در باختر زمین مشهور است و اهمیت بابل، مقتدرترین دولت زمان، بیشتر از آن جهت است که رشد تمدن تا آن تاریخ را نشان میداده، تمدنی که از عمر آن د ر زمان کوروش بیش از 2500 سال می گذشته است.
پس از کوروش توسعه فوق العاده شاهنشاهی باز ادامه یافت.
پسر و جانشینش، کمبوجیه (529 تا 522 ق.م) و داریوش بزرگ (521 تا 485 ق.م) در افریقا، مصر و لیبی و حبشه را بقلمرو ایران افزودند و در مشرق تا کوه هندوکش و تا ماورا رود سند پیشرفتند. در اروپا تسلط خود را بر تنگه های بسفر و داردانل، جزیره های دریای اژه، تراس، مقدونیه و بخش عمده ای از آنچه رومانی و بلغارستان امروز را تشکیل میدهد برقرار و از رود دانوب گذشته رو بشمال برای رفع خطر سیتهای غربی تا جلگه هائی که امروز در قسمت اروپائی روسیه واقع شده است بالا رفتند.
با گرفتن مصر غنی ترین مرکز تمدن باستانی، و با تسخیر سند، مرکز یا لااقل یکی از مراکز اصلی تمدن هند زیر لوای ایران در آمد. در تمام دنیای متمدن عهد باستان فقط نواحی متمدن سرزمین اصلی چین جزء شاهنشاهی ایران نشد، یونان مشمول این استثنا نمیشود زیرا:
1- پر جمعیت ترین و متمولترین واحی یونانی نشین جزء شاهنشاهی ایران بوده است.
2- سرنوشت شهرهای یونانی نشین اروپا را مدتها عملا و چندین سال رسما ایرانیان در دست داشتند.
3- تمدن یونان از روی تمدن خاورمیانه ساخته شده و در تمام دوره رشدش از تمدن خاورمیانه الهام میگرفته است.
برای ایرانیان و آشنایان بتمدن ایران وجود خود ایران بهترین گواه اهمیت هخامنشیان می باشد. سرداران و فلاسفه و دانشمندان زیاد آمده و رفته اند ولی در بین آنان کسانی که علاوه بر جنگ آوری و روشن بینی نبوغ خلاقه داشته و توانسته اند معجزه آسا به آثار خود ابدیت بخشند بسیار کم است و در این مقام شاید هیچکس با کوروش بزرگ و داریوش برابر نمیشود.
ولی علاوه بر ایجاد ایران جاویدان از چند جهت دیگر نیز تشکیل شاهنشاهی هخامنشی اهمیت فوق العاده جهانی دارد.
پیش از هخامنشیان هرگز یک واحد سیاسی به وسعت شاهنشاهی ایران تشکیل نشده و به آن اندازه دوام نیاورده بود، هیچیک از جهانگیران دیگر به اندازه هخامنشیان مقید به رعایت هویت و فرهنگ ملل مغلوب نبوده و به اندازه آنان سعی نکرده است از فاصله بین غالب و مغلوب بکاهد.
هخامنشیان مبتکر این فکر بودند که میشود از تمام ملل جهان و بنفع همه آنها یک واحد بزرگ ساخت یعنی تمام ملل مختلف را از هر نژاد و آئین که باشند زیر یک پرچم جمع و به هر یک کمک نمود تا با حفظ هویت خود در حدود ممکن پیش برود. از ابتدای تاریخ تا امروز هیچیک از پیشوایان و سرداران ملل مختلف به اندازه ایرانیان هخامنشی به انجام این آرزو نزدیک نشده است.
نبوغ نظامی هخامنشیان یک عامل مؤثر ایجاد و حفظ این واحد جهانی بوده و عامل دیگر این توفیق از ترکیب خصوصیات اخلاقی و عقاید مذهبی و اصول سیاسی هخامنشیان و قوانین و سازمانهائی که برای اداره و عمران شاهنشاهی بوجود آوردند نتیجه شده است.
کوروش اصل تازه مسئولیت فرمانروا در برابر اتباع را که پیش از خودش وجود نداشت را ابداع نمود وداریوش که به اتقاد مورخین یکی از خردمندترین مدیران بوده اجراء اصول و هدفهای اخلاقی و سیاسی کوروش بزرگ را با وضع قوانین و سازمانهای تازه تامین نمود.