استان خراسان رضوی یکی از استانهای خراسان در شمال شرقی ایران به مرکزیت مشهد است که از شمال با ترکمنستان و استان خراسان شمالی، از غرب با استان سمنان، از جنوب غربی و جنوب با استان خراسان جنوبی و از شرق با افغانستان همسایه است. این استان در سال ۱۳۸۳ با تقسیم استان خراسان به سه استان ایجاد شد.
واژهٔ رضوی در نام این استان، به مقبرهٔ علی بن موسی الرضا در مرکز این استان اشاره دارد.
مساحت این استان ۱۱۸٬۸۵۴ کیلومتر مربع بوده که از این نظر جهارمین استان بزرگ کشور است.
خراسان رضوی از ۲۵ شهرستان و ۶۵ بخش تشکیل شدهاست.[۲]
تاریخچه
خراسان، در طول تاریخ شاهد ظهور و سقوط سلسله ها و دولت های بسیاری در قلمرو خود بوده است. اقوام مختلف اعراب، ترک ها، کردها، مغول ها، ترکمن ها و افغان ها زمان به زمان به این منطقه تغییرات را به ارمغان آورده اند.
جغرافیدانان باستان ایران، ایران را به هشت بخش تقسیم کرده که خراسان بزرگ شکوفا ترین و بزرگترین قلمرو بوده است. اسفراین نیز، در میان دیگر شهرهای استان، یکی از نقاط کانونی برای اقامت اقوام آریایی پس از ورود به ایران محسوب می گردد.
امپراتوری اشکانیان برای چندین سال در نزدیکی مرو در خراسان مستقر بوده است. در دوران ساسانیان نیز استان توسط یک سپهبد که "پادگوسبان" نامیده می شده و چهار مرگراوس (margraves) که هر یک فرمانده یکی چهار بخش استان بوده اند حکومت می شده است.
در دوران فتوحات مسلمانان در ایران خراسان به چهار بخش تقسیم گردید و هر بخش به اسم شهر بزرگ خود یعنی نیشابور، مرو، هرات و بلخ نامیده شدند.
آمار جمعیتی
تعداد کل جمعیت استان بر اساس آمار سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۰ تعداد ۵٬۹۹۴٬۴۰۲ نفر بوده که شامل ۲٬۹۹۹٬۵۲۹ نفر مرد و ۲٬۹۹۴٬۸۷۳ نفر زن میباشد.
شهر مشهد
تا قبل از سال 202 هجری قمری هیچگاه کسی فکر نمیکرد که قرار است شهری به نام مشهد بوجود آید اما در این سال و پس از شهادت و دفن حضرت امام رضا (ع) در محلی از توابع توس به نام سناباد که به همین مناسبت نیز آنجا را مشهد رضا (محل شهادت) نامیدند هسته اصلی شهر مشهد کنونی پدید آمد. سلطان محمود غزنوی بقعه ای بر روی مرقد امام رضا(ع) بنا کرد.
در قرن هفتم هجری که شهر توس به دست مغولان ویران گردید، جمعیت آن سامان رو به سوی مشهد آوردند و به تدریج بر وسعت و آبادانی این شهر افزودند.
شهر مشهد که در آغاز بقعه ای در آبادی سناباد نوقان بود، به تدریج توسعه یافت.ناحیه توس ابتدا مسکن اقوام غیر آریایی بوده است.
در داستان های ملی ایران، بنای اصلی شهر توس را به جمشید و تجدید بنای آن را به توس پسر نوذر که پهلوان و سپهسالار ایران بود، نسبت می دهند این شهر در زمان ساسانیان وجود داشته است.
قسمتی از شهر توس در زمان خلافت عثمان به دست اعراب افتاد و ضمیمه سرزمین های قلمرو اسلام در دوره خلافت عمر شد.
از سال 421 هجری قمری سلجوقیان به تدریج در شهرهای مهم خراسان نفوذ کردند تا آنکه ملکشاه سلجوقی در سال 465 هجری قمری توس را به عنوان تیول در اختیار خواجه نظام الملک توسی وزیر کاردان خود گذاشت. در سال 548 هجری قمری قبیله غز، پس از غلبه بر سلطان سنجر سلجوقی، شهرهای بزرگ خراسان از جمله توس را به تصرف خود در آوردند.
جدائی مناطق و شهرهای نواحی شمالی و شرقی خراسان در طی دو قرن گذشته نه تنها همبستگی قومی و فرهنگی را کم نکرد، بلکه پس از فروپاشی اتحاد شوروی آشکارتر نیز شد و پیوندهای فرهنگی مستحکمی میان مردم خراسان بزرگ بوجود آورد و دلبستگی فراوانی بین مردم این نواحی ایجاد شد.
ویرانه هایی که از توس قدیم در کنار توس جدید باقی مانده است حکایت از قتل و غارتهای بیشماری دارد که بر این شهر قدیمی گذشته است. شهر توس در زمره نخستین شهرهایی بود که در معرض هجوم وحشیانه و خانمانسوز مغولان قرار گرفت و عرصه آن لگد مال سپاهیان تولوی پسر چنگیزخان شد و مانند دیگر شهرهای خراسان به ویرانه ای بدل شد.