اصلاح الگوی مصرف که به معنی نهادینه کردن روش صحیح استفاده از منابع کشور است، سبب ارتقای شاخصهای زندگی و کاهش هزینهها شده و زمینه ای برای گسترش عدالت است.
از طرفی الزام مصرف بهینه باعث می شود تا علاوه بر پیشرفت علمی ناشی از ارتقای فن آوری در طراحی و ساخت وسایل و تجهیزات بهینه مطابق با استانداردهای جهانی، فرصت توزیع مناسب منابع و به تبع آن پیشرفت در دیگر بخش هایی که کمتر مورد توجه بوده است نیز فراهم گردد. از این رو ارتباط منطقی بین نامگذاری سال اول دهه پیشرفت و عدالت به "اصلاح الگوی مصرف" بیشتر نمایان می شود.
اصلاح الگوی مصرف نیازمند فرهنگسازی پایدار است و این خود نیازمند راهکارهایی است تا همه افراد جامعه الزام رفتارهای اصلاح مصرف را احساس کنند و به تدریج این اصلاح نهادینه شده و به یک رفتار پایدار و نهایتا به یک فرهنگ در تمامی عرصه های مصرف تبدیل شود.
اصلاح الگوی مصرف در دو سطح "تولید کالا" و "مصرف کالا" قابل بررسی است. در سطح تولید کالا که از مرحله تبدیل مواد خام تا انتقال و توزیع به مصرف کننده را شامل می شود، نیاز است که سازندگان و تولیدکنندگان هر دو بخش دولتی و خصوصی علاوه بر رعایت ضوابط زیست محیطی، فن آوری تولید کالاهای خود را با استانداردهای جهانی و حتی الامکان مناسب با اقلیم هر منطقه مطابق کنند.
هم اکنون هدرروی در حوزه انرژی کشور نه صرفاً در بخش مصارف خانگی و مشاغل خدماتی و تجارتی، بلکه در پالایشگاه ها، نیروگاه ها، خطوط انتقال برق، لوله های آب، واحدهای تولیدی و خودورها نیز در مقایسه با استانداردهای جهانی قابل قبول نیست. در کشورما حدود یک پنجم برق تولیدی به مصرف روشنایی می رسد که 69 درصد آن در خانه ها است لذا با استفاده از لامپ های کم مصرف می توان تاحدود زیادی در این زمینه صرفه جویی کرد. تولید انرژی و حرارت از منابع تجزیه شونده و نو همچون باد، خورشید و زباله ها در مناطقی که قابل استفاده است باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد.
در بخش ساخت و ساز باید اجرای آیین نامه ها و مقررات مهندسی از جمله مبحث 19 مقررات ساختمان که به بهینه سازی ساختمان در مصرف انرژی مربوط می شود، نهادینه شود. همچنین تولید مواد خوراکی از جمله نان باید با ضایعات کمتری همراه باشد. باید توجه به استفاده بیشتر از مواد قابل بازیافت در تولید الزامی گردد و دهها موارد مشابه دیگر که باید در هر صنف مورد توجه قرار گیرد.
در سطح "مصرف کالا" باید برای فرهنگ سازی نحوه مصرف بهینه خصوصاً آب، برق و گاز که تهیه آنها برای مصرف کننده سهل الوصول تر است آموزش از طریق مدارس، رسانه ها، تولیدکنندگان، وزارت نیرو و شرکت گاز بسیار موثرتر باشد. همچنین مردم ایران به علت پیوند با دین و مظاهر مقدس دینی به خوبی سنت های نهادینه شده را می پذیرند و بدان آن ارج می نهند لذا می توان در بخش آموزش از تعالیم و آموزه های دینی که بر صرفه جویی تاکید دارند نیز بیشتر بهره برد.
از آنجا که جهت تغییر الگوی مصرف، شناخت عمیق نیازهای هردو بخش مردمی و دولتی ضروری است باید مصرف سرانه دهک ها با سطح دستمزدها و استانداردهای مصرف جهانی دقیقاً مقایسه شود و سپس درصد و میزان یارانه لازم برای هریک از کالاها مشخص شده و قیمت یارانه ای و غیریارانه ای آن تعیین گردد. بنابراین می توان دریافت که اصلاح الگوی مصرف هم نیاز (و حتی پیش نیاز) هدفمندسازی یارانه هاست. تمامی این موارد جز با وضع قوانین و نظارت بر حسن اجرای آن میسر نیست و از این روست که نقش و تاثیر مجلس در اصلاح الگوی مصرف نمایان تر می شود.
بازهم پیش قراولی الفی هارادرراستای تحقق آرمانهاواهداف رهبرکبیرانقلاب شاهدیم.برای این مهم سپاس.امانظراتم:ببینیدمادرکشور دوگونه مصرف داریم .1)مصرف دولتی2)مصرف مردمی یاعمومی.درمورداول ماشاهدالگوهای بدمصرف هستیم.تضییع حقوق بیت المال.مثلا درادارات دولتی مدیران همه ازتلفن های همراه دائمی استفاده می کنندویک مدیرکه نمی تواند10تاموبایل درجیبش بگذارد.پس به ناچاربرای تماس های خانگی خودش هم ازهمان تلفن همراه استفاده میکند.ب)الان در دستگاههای دولتی ماشین ازنیازهاشده وفرهنگ سازی که ماشین واجب است.چرا؟حالابعضی ارگانها واجبنداماهمه که نه!اگرهم بی ماشینی نمی شود حداقل ازماشین های ارزانتروبگونه ای کاربردی تر.چه لزومی داردکه ثبت اسنادتمام ماشینهایش صفرکیلومترویاشاسی بلندباشد.والله اگربازدیدی باشدبرای ارباب رجوع وی موظف است ماشین کارمنداداره راتهیه نماید-ج)خانه ویا هتل ویاویلاهای اختصاصی ادارات دولتی وارگانهای ذیربط وزیرمجموعهءنظام..فرهنگیان درهرشهری خانه معلم.وزارت نفت هتل هاوویلاها.پلازهای لب دریا.هواپیمایی:هتل های 5ستارهءهما(هایت)"که اکثرمردم حسرت یک شب خوابیدن درآنجارادارند"-البته خانه های سازمانی راهم نگذزیم که عده ای سودجو خودخانه دارند وامابرای استفاده ازاجارهءخانه شان صوری میگویندخانه نداریم ودرخ سازمانی سکنی میگزینند.-د)جلوگیری ازاصراف درنوشتن بنرهای تبلیغاتی وتیزرهای تلویزیونی برای سفرهای دنباله داراستانی رییس جمهور.آقاشمااگردرفیلم های خبرگزارانتان هم اندکی دوروبررابپایید تاچشم کارمیکنه پارچهء:دسته گل محمدی"رامیبینید..بخشنامه کنندکه حداقل برای دوردوم سفرها دست ازاین اسراف وتبذیربردارند..مطلب وراه زیاداست.امااخراینکه مامردم ازدولتمردان وکارهایشان خط وربط میگیریم.پس اگردولتی ها خوب عمل کنندمامردم عوام هم الگوپذیری می کنیم..خداقوت
بیتردید هر مصرفکننده با توجه به تابع مطلوبیت و محدودیتهای بودجهای خود تصمیم میگیرد که چه چیز و با چه میزانی مصرف کند. حال اگر شاهد آنیم که در اقلامیاز کالاها عدم تعادل میان عرضه و تقاضا وجود دارد و این عدم تعادل هزینه هنگفتی را بر اقتصاد ملی تحمیل میکند، بیتردید باید اصلاح صورت گیرد و سیاستگذار این عدم تعادل را مرتفع کند. در این صورت با داده فرض شدن تابع مطلوبیت، سیاستگذار باید با اصلاح قیمت بر قیدهای بودجهای عاملان اقتصاد اثر گذارده و در جهت اصلاح الگوی مصرف و عدم تعادل در اقتصاد اقدام کند.
به عبارت دیگر، اگر مثلا در رابطه با میزان مصرف بنزین، برق، گاز و آب چنین معضلی وجود دارد، اتفاقا ایراد بر قیمتهای غیربازاری است که باعث میشود چنان قید بودجهای برای مصرفکننده ایجاد شود که بیشینهسازی مطلوبیت از راه مصرف بیحد و اندازه بگذرد و سرانه مصرف حتی چندین برابر کشورهای توسعه یافته باشد.چنین است که اگر کژی در مصرف مشاهده میشود، بیش از آنکه اشکال، امری سابژکتیو و درونی باشد که از نوع نگاه عاملان اقتصاد حاصل میشود، ایراد از دادههایی است که از سوی سیاست گذار به مصرفکننده میرسد. نمیتوان قیمتی پایینتر از بازار را به عاملان ارائه داد و از آن سو از آنان خواهش کرد که تابع مطلوبیت خود را با قیمتی دیگر حداکثر کنند که نتیجه آن مصرف کمتر باشد. این همان سرابی است که مخالفان بازار بارها و بارها به شوقش روان شدند و در آخر بدون رسیدن به نتیجه، تشنهتر از گذشته باز آمدند.
بر خلاف آنچه تصور میشود، اصلاح الگوی مصرف نه از طریق مداخله در تابع مطلوبیت بلکه با تغییر در محدودیتهای بودجه از طریق اصلاح قیمت به دست خواهد آمد.
چراکه تابع مطلوبیت امری درونی و خارج از دست سیاستگذار است و تازه اگر هم به فرض محال تصور کنیم که میتوان بر آن تاثیر گذارد، غیر از این نیست که عملی شدن این تغییر در گرو شکسته شدن حریم خصوصی است. نه آنکه تابع مطلوبیت افراد در گذر زمان تغییر نکند، بل این تغییر به دست دولت انجام نخواهد پذیرفت و اصولا مسوولیتی برای دولت در این زمینه نمیتوان متصور بود.
بنابراین اگر سیاستگذاران دولت براستی خود را یکی از مخاطبان پیام «اصلاح الگوی مصرف» میدانند به جای آنکه تصور کنند میتوانند با تبلیغ و دستور که خود برای اقتصاد هزینهزا است، این مهم را انجام دهند، باید به حیطههای دیگری نظر کنند که مصرف نامطلوب به واسطه مداخله آنان بر ضد نظم بازار ایجاد شده است. بر هم زدن قیمتهای نسبی، منشا اصلی هدر شدن منابع است و حال که انگیزهای مضاعف برای اصلاح وجود دارد، بازگشت به تعادل بازاری میتواند این مفسده را از بین برد. اما مساله دیگری نیز در ارتباط با اصلاح الگوی مصرف وجود دارد. دولت در اقتصاد ایران خود بزرگترین مصرفکننده است و کاهش مصرف وی که با سیاست اصلاح الگوی مصرف همخوانی دارد، یکی از آن توصیههایی بوده است که اقتصاددانان بارها و بارها به دولت گوشزد کردهاند. کاهش مصرف دولت به معنای کاهش مداخله در اقتصاد است و متاسفانه دولتها در این جهت نتوانستهاند قدمیبردارند و هزینههای جاری دولت هر سال از سال قبل بیشتر بوده است. باشد که اینبار دولت، نه با تاسی به اقتصاددانان، بلکه با پیروی از الگوی امسال، قدمیبه سوی یک اقتصاد آزاد بردارد.