این اعتقاد بسیاری از والدین که من باید مراقب همه چیز باشم، اگر کارها را به نحو احسن انجام ندهم مادر خوبی نیستم، من مسئول تمام اتفاقاتی هستم که برای فرزندانم می افتد، اگر آنهاموفق نشوند مردم راجع به من (پدر) چه خواهند گفت؟! روزو شب خودم را به آب و آتش می زنم تا آب توی دل بچه ها تکان نخورد. بچگی یک طرف شکممان گرسنه بود و یک طرف روز هم شاگردی، آخ هم نمی گفتیم، اما حالابا این همه امکانات معلوم نیست آخرش چی از آب در بیایند، ما که از این زندگی هیچی نفهمیدیم.
از طرفی وقتی پای صحبت نوجوان ها می نشینی آنها هم حرفهای زیادی برای گفتن دارند ازجمله: «آخرش نفهمیدیم تو خونه ما کی هستیم، گاهی احساس می کنم بودن و نبودنم یکی است از این وضع خسته شدم. آخه مگه همه چیز درس است؟»
با کمی تأمل می توان دریافت، احساس همه کار توانی، خود را محور و مرکز امور دیدن، کامل گرایی و اعتقاد به بی عیب و نقص بودن، به ساز دنیای فرزندان، رقصیدن، ازطرفی نیاز به محبت و تأیید دیگران آن هم به شیوه افراطی زیربنای فکر و باور والدینی است که خواسته یا ناخواسته در دام دلهره و اضطراب و یأس مزمن افتاده و بعضا تلاشهای آنها در گردابی مدور غرق گردیده، حالتی که نه خود از زندگی لذت می برند و نه فرزندانشان راضی هستند.
این دسته از والدین به علت داشتن انرژی فراوان، عجله داشتن در انجام کارها، تمایلات وسواسی، آستانه عمل پایین، سختگیری، دلشوره، کمدی فرزندان ترجیح می دهند اغلب کارها را خودشان به تنهایی انجام دهند و به نوعی بیشتر از حد نیرو مصرف کنند. در نتیحه فرصت آزمایش و خطا، کسب تجربه را به فرزندان خود نمی دهند. از آنجایی که قدرت تفکر و تصمیم گیری، برنامه ریزی، انعطاف پذیری، اعتماد به نفس، احساس مفید و موثر بودن، نیاز به مقبولیت، ایجاد روحیه نشاط دربین فرزندان ازطریق مشارکت در امور منزل، همکاری با والدین و درطی مراحل زندگی شکل می گیرد. نوجوانان این گونه والدین از آنجایی که از توانمندی لازم برخوردار نیستند در رویارویی با مسائل و مشکلات از روحیه آسیب پذیری بالابرخورداربوده، همچنین در شکل گیری هویت و خودشناسی و خودباوری نسبت به همسالان خود سردرگمی بیشتری نشان می دهند.
خطاهای لازمه به رشد فرزندان هرازچندگاهی این فرضیه ها را در ذهن والدین قوت می بخشد که «بچه ها از پس اینکار برنمی آیند» «تا بچه اند بذار خوش باشند» و انتظار آنان مبنی بر ناتوانی نوجوانان را به بار می نشاند. پدر و مادر گرامی بیاییم با بالابردن روحیه صبر وشکیبایی، انعطاف پذیری، خودکنترلی، پذیرش نقص و کاستی، رضایت خود و فرزندانمان رادر زندگی بالاببریم. نکاتی که در دادن مسئولیت به کودک و نوجوان باید در نظر داشت عبارتنداز:
- ایجاد زمینه گفت وگو درخصوص تفویض مسئولیت به آنان.
- جا انداختن این تفکر که هرکسی در خانواده مسئولیت دارد و باید پاسخگوی دیگران باشد.
- تناسب وظایف با ذوق وعلاقه افراد خانواده
-تقسیم مسئولیت بین اعضاء خانواده و پیش بینی موارد غیرمترقبه.
- ترغیب فرزندان به قبول مسئولیت در مدرسه، محله و خانواده.
- قانونمندکردن وظایف و مسئولیتها ازطریق نظارت و پیگیری.
- رعایت اعتدال در هنگام داوری و ارزش گذاری کار محوله به آنان.
- بررسی علل انجام نشدن تکالیف و مسئولیتها، در صورت لزوم تعدیل وظایف
-پررنگ دیدن نقاط قوت کارانجام شده توسط فرزندان وسایر افراد خانواده
- کم رنگ جلوه دادن نواقص و کاستی های احتمالی
- ایجاد زمینه موفقیت در انجام کارها توسط فرزندان.
- به کارگیری نوازش کلامی متناسب با سن فرزندان (نظیر: درغیاب من با وجود حسام و پروین کارها روبه راه بود)
- حفظ نقش الگویی پدر و مادر توسط والدین.
- ایجاد روحیه قدردانی درمحیط خانواده.
- داشتن جلسات کوتاه ومداوم جهت بررسی عملکرد اعضای خانواده.
- پذیرش انتقاد به جا از جانب کلیه اعضاء خانواده.
- هماهنگی با آموزشگاه فرزندان در خصوص مسئولیت ها و وظایف.
برخی صاحبنظران تربیتی و آموزشی میگویند:تاکید برآموزش مهارتهای زندگی در آموزش و پرورش در مسئولیت پذیری نوجوانان و هدایت آنها اثرگذار است.
آموزش مهارتهای زندگی مهمترین مسوولیت آموزش و پرورش برای زندگی امروز و آیندهی دانش آموزان محسوب میشود و بزرگترین مشکل فردی واجتماعی نوجوانان در عرصه زندگی شایسته ومطلوب، نشناختن مهارتهای زندگی است.
آموزش مهارت های خود آگاهی،همدلی،روابط فردی، برقراری روابط موثر، رویارویی با هیجان، رویارویی با استرس، تفکر انتقادی، تفکر خلاق، مقابله با هیجان و مقابله با فشارهای روانی در آموزش مسوولیت پذیری به نوجوانان موثر است.