. علامه اقبال
علامه اقبال ، اندیشمند ، عارف و شاعر شهیر پاکستانى ، بحق از مفاخر عالم اسلام در قرون معاصر است . این متفکر بزرگ از پیشگامان نهضت بازگشت به خویشتن فرهنگى و از احیا گران اندیشه توحیدى است . اقبال در اشعار خود از خاندان وحى یاد کرده ایى دارد و تمایل او نسبت به اهل بیت نکته اى است که به سادگى از سروده هایش مشخص مى گردد . وى در اشعار خود به نهضت خون رنگ عاشورا ، علل و انگیزه ها ، اهداف و دستاوردها و پیامدهاى آن اشاراتى دارد . در مثنوى رمز بیخودى از حسین (ع) و نهضت خونینش سخن گفته و در معنى حریت اسلامى و سیر حادثه کربلا به گفتگو نشته است :
مریم از یک نسبت عیسى عزیز
از سه نسبت حضرت زهرا عزیز
نور چشم رحمت للعالمین
آن امام اولین و آخرین
بانوى آن تاجدار هل اتى
مرتضى ، مشکلگشا ، شیر خدا
مادر آن مرکز پرگار عشق
مادر آن کاروانسالار عشق
آن یکى شمع شبستان حرم
حافظ جمعیت خیر الامم
و آن دگر مولاى ابرار جهان
قوت بازوى احرار جهان
در نواى زندگى سوز از حسین
اهل حق ، حریت آموز از حسین
هر که پیمان با هو الموجود بست
گردنش از بند هر معبود رست
مؤمن از عشق است و عشق از مؤمن است
عشق را ناممکن ما ممکن است
عقل را سرمایه از بیم و شک است
عشق را عزم و یقین لاینفک است
عقل گوید شاد شو ، آباد شو
عشق گوید بنده شو آزاد شو
عشق را ، آرام جان حریت است
ناقهاش را ساربان حریت است
در نگاه اقبال حسین (ع) حماسه ستیز عشق با عقل و هوس است :
آن شنیدستى که هنگام نبرد
عشق با عقل هوسپرور چه کرد
آن امان عاشقان پور بتول
سرو آزادى زبستان رسول
اله اله باى بسماله پدر
معنى ذبح عظیم آمد پسر
ستیز هابیل و قابیل ، موسى و فرعون ، مسیح و قیصر ، محمد و ابولهب ، و حسین و یزید همه و همه حلقه هایى است از زنجیره ستیز حق و باطل ، که از بدایت تاریخ تا نهایت آن گسترده است . حقیقت ، از خون بزرگ مردانى چونان حسین حیات مى گیرد و باطل بقاى خود را وامدار بقاى یزیدیان است . در فلسفه اقبال ، این تضاد ها و درگیری ها در نهایت به سود نیروهاى حق جو و عدالت خواه پایان خواهد یافت و سامرى باطل ، سرانجام داغ ماتم بر دل ، در زیر پاى موسى شکسته و در قربانگاه عشق ، سربریده خواهد شد .
موسى و فرعون و شبیر و یزید
این دو قوت از حیات آمد پدید
اقبال براى مطالعه عاشورا و بهتر نگریستن به آن ، از خلافت اسلامى و پیامبر (ص) آغاز مى کند . او بدین نکته اذعان دارد که خلافت اسلامى لااقل بعد از امام على بن ابیطالب (ع) رشته از قرآن گسیخته و راه بر کژ راهه برده است . ثمره این حاکمیت سیاسى از قرآن گسسته چیست ؟
اقبال اعتقاد بر آن دارد که جدایى دین از سیاست دستاوردى جز زهر در کام آزادى ریختن ندارد . آزادى در نگاه اقبال تنها در سایه پیوند دین و سیاست ممکن است و لاغیر . نهضت خونین اباعبدالله (ع) همچون سحابى که آزادى مى بارد و عشق مى پرورد و رودى است که از هر کجا که مى گذرد جوانمردى را از خاک برمى انگیزد . حسین بن على (ع) در نگاه اقبال تبلور عینى و عینیت متبلور شعار اساسى توحید - لا اله الا الله - است .
چون خلافت رشته از قرآن گسیخت
حریت را زهر اندر کام ریخت
خواست آن سر جلوه خیر الامم
چون سحاب قبله باران در قدم
بر زمین کربلا بارید و رفت
لاله در ویرانه ها کارید و رفت
تا قیامت قطع استبداد کرد
موج خون او چمن ایجاد کرد
بهر حق در خاک و خون غلطیده است
پس بناى لا اله گردیده است
عده اى از محققان برآناند که امام به انگیزه حکومت و با عدم علم به شهادت پا به کربلا نهاد ، بنابراین شهادت هدف نبوده است . در مقابل این دیدگاه ، نظریه دیگرى وجود دارد که هدف نهایى امام (ع) را شهادت و رسوا نمودن رژیم اموى به وسیله بذل خون مى داند . اندیشمندان و صاحب نظرانى که به این نظریه معتقدند برآناند که امام با آگاهى به شهادت پاى به سرزمین کربلا نهاده است و شهادت انتخاب حسین بن على است . شهادت سلاحى است که سالار شهیدان تاریخ براى مبارزه با رژیم یزیدى آگاهانه آن را برگزیده است . اقبال از زمره اندیشمندانى است که بدین نظریه باور دارند . او در اثبات نظر خویش به نحوه حرکت امام از مکه اشاره مى کند ؛ خروج دسته جمعى و پر سر و صدا ، تعداد کم نفرات ، همراه بودن زنان و کودکان ، ادامه راه با وجود خبردار شدن از شهادت مسلم - فرستاده امام به کوفه - ، اعلام متوالى این مطلب که این کاروان به سوى شهادت مى رود و ...
اقبال هدف سید الشهدا را حفظ عزت مسلمین و حراست از مرزهاى حماسه جاوید مى داند :
مدعایش سلطنت بودى اگر
خود نکردى با چنین سامان سفر
دشمنان چون ریگ صحرا لاتعد
دوستان او به یزیدان هم عدد
سر ابراهیم و اسماعیل بود
یعنى آن اجمال را تفصیل بود
تیغ بهر عزت دین است و بس
مقصد او حفظ آیین است و بس
ما سوى اله را مسلمان بنده نیست
پیش فرعونى سرش افکنده نیست
خون او تفسیر این اسرار کرد
ملت خوابیده را بیدار کرد
تیغ لا چون از میان بیرون کشید
از رگ ارباب باطل خون کشید
نقش اله الله بر صحرا نوشت
سطر عنوان نجات ما نوشت
رمز قرآن از حسین آموختیم
زآتش او شعله ها اندوختیم
تار ما از زخم هاش لرزان هنوز
تازه از تکبیر او ایمان هنوز
اى صبا اى پیک دور افتادگان
اشک ما بر خاک پاک او رسان
2. عمر ابو النصر
یکى دیگر از نویسندگان معاصر عمر ابوالنصر ، اهل سوریه است . او کتاب هایى در تاریخ و ترجمه بزرگان اسلام و صحابه نوشته است . وى از کسانى است که مقایسه تعلیمات اسلام با وضع فعلى مسلمین او را سخت متأثر ساخته و با تنها وسیله اى که در اختیار داشته - یعنى قلم - خواسته است ضمن نوشتن تاریخ و ترجمه بزرگان دین ، مسلمانان را از گذشته آگاه و به آینده امیدوار سازد تا شاید جامعه اسلامى به خود آمده و سیره بزرگان خود را الگو قرار داده و از این بدبختى رهایى یابد . در این راستا کتابى پیرامون حادثه عاشورا و شخصیت حسین بن على (ع) به نگارش درآورده به نام سید الشهدا وقعه عاشورا ، در اینجا به فراض هایى از این کتاب اشاره مى کنیم .
نویسنده در آغاز پیرامون زمینه هاى پیدایش قیام امام حسین مى گوید :