ویران شدن جنگلها، به راه هاى گوناگون، مثل توسعهٔ یخچالها، وقوع آتشسوزى و غیره، اساسىترین وسیله محل زندگى انسان را از او گرفت، زیرا گاه انفاق مىافتاده که انسان به کمک یک قطعه چوب حیوانى را شکار مىکرد و آن زمان که توانست، به کمک قطعاتى از سنگ تیز، تغییراتى در چوب بهوجود آورد، به مرحله خلاقیت ابزارى دست یافت که تحت عنوان مرحله ابزارسازى قابل توصیف است.
پى یرروسو مىنویسد:
'میمون آدمنما با اختراع ابزار کار اولین قدم را در راه آدمیت برداشت' (پى یرروسو، تاریخ صنایع و اختراعات، ترجمه حسن صفاری، ص ۲۳).
گوردون چایلد مىنویسد:
انسان روزى که به اراده خود به آتش خوراک داد، و به هنگام بىنیازى خیس و خاموشش کرد و آن را از نقطهاى به نقطهٔ دیگر نقل مکان داد، با حرکتى انقلابى خود را از رفتار حیوانى وا رهانید. در این هنگام بود که او مدعى انسان بودن شد. او مىرفت تا خود را بسازد.
به زعم ایشان ابزار سازى چون انسان را وادار مرحلهٔ دیگرى از زندگى کرده، و او را به سمت تسلط بر طبیعت رهنمون ساخته، این موجود به سوى پرورش توانائىهائى گام برداشته که از وجوه ممیزه او از دیگر حیوانات است. این مرحله پیشزمینهاى براى تحولات بعدى در ساخت و تکامل و ابزار و همچنین تشکیل سازمانهاى اجتماعى بوده است.
انسان بدون آنکه با علم فیزیک آشنائى داشته باشد با مالش دادن قطعات چوب به یکدیگر توانسته است او را شعلهور سازد، که تحقق این امر انقلاب فرهنگى عمدهاى را در زندگى او بهوجود آورده است. این انقلاب آگاه ساختن انسان به ترکییب دو نیروى بالفعل نهفته در او، یعنى مغز و دست، بوده است.چه این ترکیب حاکمیت غرایز را بر رفتار انسان تعدیل ساخته و کمکم آنها را به اختیار خود آورده است.
پیشرفت در ابزارسازی و سازمان اجتماعی انسان در دوره های مختلف
در طى چندصد هزار سال دورهٔ فرهنگ قدیم ترقى و پیشرفت مهمى در ابزارسازى و سازمان اجتماعى انسان بهوجود نیامده است، و انسان موجودى بوده است تسلیم محض طبیعت، که به گردآورى خوراک و همزیستى با حیوانات مىپرداخته، ولى در طى دوران نوسنگى انسان با استفاده از پیشزمینههاى دوران طولانى گذشته زندگى جدیدى را پایهگذارى نموده است. در این مرحله که عصر تولید خوراک نامیده شده است، پیشرفتهاى مهمى در نظام تکنولوژیک عملى انسان بهوجود آمده است.
او توانسته است سنگ را صیقل دهد، کشاورزى و گلهدارى را کشف و توسعه دهد و در بخش صنعت به کوزهگرى و ساختن ظروف و بالاخره خانهسازى بپردازد.
در تطور مراحل اقتصادى عر عصر انقلابى همانند 'انقلاب صنعتی' سده هیجده با آثارى مشابه پا به میدان گذاشته، انسانها در عصر پارینه سنگى براى زیست خود یکسره به شکار، ماهیگیرى و گردآورى انواع توت وحشی، ریشهٔ ماکول گیاهان، حلزون بىصدف و توتیاى دریائى متکى بودند، تعداد آنها به مقدار غذائى که طبیعت در اختیار آنها گذاشته بود، که بسیار ناچیز بهنظر مىرسید، محدود بوده است. در صورتىکه انسانهاى عصر نوسنگى به ارادهٔ خود و با کشف نبات و پرورش دام، غذاى خویش را تهیه مىکردهاند. جوامع امروزى به شرط سازگارى اوضاع و احوال مىتوانند فراتر از مصرف خود تولید کنند و تولید خود را آنچنان بىافزاید که کفاف احتیاجات جمعیت فرآیندهاى را بدهد.
عامل مسلط تکنولوژیک دورهٔ نوسنگى شیوهٔ معیشتى کشاورزى بوده است، که حتى تا به امروز در بعضى از نقاط جهان با همان شیوه و مشخصات ابتدائى رواج دارد.
بدینترتیب انقلاب کشاورزى هزاران سال طول کشید تا فرهنگ و تمدن پیشین را محو و نابود ساخته و فرهنگ و تمدن جدیدى جایگزین آن ساخته. آنچنانکه انقلاب صنعتى که حدود ۳۰۰ سال طول کشیده همچنان در جهت محو تمدن و فرهنگ منبعث از انقلاب کشاورزى است.
'اگر فرصتى بیش از هزار سال لازم بود که فنون و اقتصاد کشاورزى از بینالنهرین به اروپا برسد تکنولوژى جدید در کمترین زمان، دور افتادهترین روستاها را در برگرفت و تمدنها و فرهنگها و نظامهاى ارزشى جوامع سنتى را زیر و رو کرد' (روحالامینی، محمود، زمینهٔ فرهنگشناسی، ص ۵۸).
انقلاب کشاورزی
پیش از پیدایش کشاورزی، بسیارى از افراد بشر در گروههاى کوچک و بیشتر، مجزا و مهاجر زندگى مىکردند و از راه جمعآورى خوراک، ماهیگیری، شکار و گلهدارى ارتزاق مىکردند. با انقلاب کشاورزى روستاها، اسکان جمعیت انسانی، پیدایش روشهاى زراعتى و روىهم رفته روش تازه زندگى در روى کره زمین آنجا که شرایط مناسبتر بوده گسترش یافته است.
پیدایش انقلاب کشاورزى در همه جوامع انسانى در یک زمان واحد نبوده است، بلکه از شرایط محیط زیست آنان پیروى مىکرده است، مثلاً در مناطقى که زمین پر آب و سیلابى و نسبتاً خوش آب و هوا بوده است، پیدایش کشاورزى زودتر امکانپذیر شده است.
ویژ گیهای زندگی کشاورزی
شیوهٔ زندگى کشاورزى از ویژگىهاى برخوردار بوده است که بعضى از آنها را ذکر مىکنیم:
۱. کشاورزى الزاماً با یکجانشینى همراه نبوده است.
۲. روش کشت براساس رعایت اصل تناوب انجام نمىگرفته و به زمین نیز کود داده نمىشده است، از اینرو به مرور، میزان تولید کاهش مىیافته و لاجرم زمینهاى دیگرى را زیر کشت مىآوردهاند.
استفاده پى در پى از زمینهاى موجود سبب تنزل میزان تولید مىشد و در نتیجه کمبود مواد غذائى آنها را مجبور به ترک محل زندگى خود مىکرده است.
خانه آنها بسیار ساده و بیشتر از جنس پوشال و شاخ و برگ درختان بوده است.
۵. کشاورزى ابتدائى را تحت عنوان تمدن عصر خویش توصیف کردهاند، که ویژگىهاى آن در همه مناطق یکسان نبوده است. زیرا گوناگونى عوامل اقلیمى مانع از حرکت یکسان جوامع مختلف در این زمینه مىشده است.
در بعضى از مناطق، که به علت طغیان فصلى رودخانهها، تهنشست رسوبات سبب حاصلخیزى خاک مىشد، کشاورزان کمتر نیاز به کوچ را احساس مىکردهاند.
همین امر زمینه را براى اسکان همیشگى آنها و پیدایش شهرنشینى روستائى فراهم ساخت.
در شیوهٔ کشاورزى سنتها و اعتقادات عمومى نقش عمدهاى داشته است. در واقع مىتوان گفت رعایت آداب و رسوم رایج در مورد شیوه کشت و برداشت بخشى از نظام تکنولوژیک آنان بوده است.
سرخپوستان مکزیک معتقد هستند که ضایعات کشاورزى ناشى از مشیت الهى است. ایفیو گاوها (Ifugao)، در کوههاى لوزان معتقد هستند که آفتهاى کشاورزى قهر الهى است و براى از بین بردن آن باید به خدایان ذىربط متوسل شده و به آنها رشوه دهند (Cultural Pattern and Technical Change ed Margaret Mead .P.181).
در بیشتر نقاط جهان کشاورزان در دهکدههاى نزدیک به هم زندگى مىکنند ولى زمینهاى آنان در اطراف پراکنده است و گاهى دور از محل زیست آنها قرار دارد. براى آنان زمین جزء سنتهاى اجتماعى محسوب شده و وابستگىهاى عاطفى شدیدى نسبت به آن دارند. آنان زمین را مادرى براى خود مىدانند که به آنها غذا مىدهد.
حقوق مالکیت در جوامع کشاورزی اولیه
حقوق مالکیت در جوامع کشاورزى اولیه متفاوت است، مثلاً دوبوهاى (Dobuo)، ساکن منطقهٔ آرچى پلاگو، در گینه جدید، معتقد هستند که اختیار مالکیت کامل زمین در دست مالک نیست و او نمىتواند هر تصمیمى که دلش بخواهد در مورد زمین بگیرد. زیرا سرانجام زمین، باغ، و خانه به فرزندان خواهر او تعلق خواهند گرفت.