سوریه یکی از عرصههای مهم و تاثیرگزار برای ایران بوده است.در حالی که حل بحران سوریه مشارکت ایران را طلب میکند و حتی برخی این کشور را جزئی از مشکل سوریه به شمار میآورند نوع نگاه و اهداف ایران در سوریه می تواند گویای دلایل هجمه ها علیه ایران در این مورد باشد.
تحولات سوریه اکنون به میدانی برای زورآزمایی دیگر کشورها تبدیل شده است. جبههی غربی- عربی تمام تلاش خود را در حمایت از مخالفین مسلح به کار گرفته است، از سوی دیگر محور ایران، روسیه و چین بر راهحل سیاسی تاکید می کنند. در این میان ایران به عنوان تنها کشور اسلامی که به صورت قاطعانه بر حمایت از حق تعیین سرنوشت توسط مردم سوریه تاکید میکند در این کشور نقش ایفا میکند. برای بررسی نقش ایران به عنوان یک بازیگر عمدهی منطقهای در تحولات سوریه و واکاوی روند رویدادها و رخدادها در این کشور، نشستی با حضور دکتر «هادی آجیلی»، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، و دکتر «سیدجواد صالحی»، پژوهشگر ارشد پژوهشکدهی مطالعات استراتژیک خاورمیانه، برگزار شد که مشروح آن در ادامه می آید. در این نشست، ضمن بررسی جایگاه ایران در تحولات سوریه، علت رخدادهای سوریه و اثرات و پیامدهای آن مورد بررسی قرار گرفته است.
یکی از سؤالات مهم و مطرح در مورد سوریه موضوع نقش ایران و احتمال سازش در مورد بشار اسد است. به نظر شما، آیا موضع جمهوری اسلامی ایران در خصوص تحولات سوریه دچار تغییراتی شده است؟
دکتر آجیلی: ماجرای سوریه مربوط به برخی مسائل سیاسی بود و این کشور میبایست این اصلاحات را انجام میداد و با مقداری تأخیر، تا حدودی این اصلاحات صورت گرفت. جمهوری اسلامی ایران از همان ابتدا حامی ماندن اسد و انجام اصلاحات سیاسی بود، اما با توجه به شرایط بینالمللی و برای اینکه فشارها بر اسد بیشتر نشود، انجام اصلاحات سیاسی را علناً بیان نمیکرد، ولی در خفا و در گفتوگو با خود اسد، روی این اصلاحات سیاسی تأکید زیادی داشت.
از آنجا که شخص بشار اسد و نه بسیاری از کسانی که در حزب بعث هستند، در ماجرای اسرائیل، در کنار ایران و خط مقاومت است، اولویت جمهوری اسلامی ایران ماندن اسد، با در نظر گرفتن اصلاحات مورد نظر مردم است.
در ادامهی ماجرا، طرحهایی از طرف کوفی عنان، اخضر ابراهیمی و... ارائه شد. کشورهای مختلف از نواحی مختلف تا حدی فشار آوردند و حتی روسیه هم در مقطعی اعلام کرد ما حاضریم معاون بشار اسد به جای ایشان جایگزین شود. البته با تبیین جمهوری اسلامی، روسیه از این نظر خود برگشت و اعلام کرد ما خواهان ثبات نظام سیاسی در سوریه هستیم.
در مجموع میخواهم به این پرسش پاسخ دهم که ثبات نظام سیاسی در سوریه، بدون اسد امکانپذیر است یا خیر؟ تحلیل جمهوری اسلامی این بود که ثبات سیاسی در سوریه بدون بشار اسد امکانپذیر نیست. در ابتدا روسها با ما اختلاف نظر داشتند، اما ادامهی ماجرایی که در سوریه اتفاق افتاد، باعث شد روسیه با ما همنظر شود که ثبات سیاسی در سوریه بدون بشار اسد امکانپذیر نیست.
اما اگر این حرف به آن معنا باشد که جمهوری اسلامی، روسیه و کشورهایی مثل عراق، لبنان یا چین مخالف اصلاحات سیاسی در روسیه هستند، حرف غیردمکراتیکی به نظر میرسد و مشروعیت بینالمللی هم ندارد. به واقع ما دنبال چنین چیزی نیستیم. اگر این طرح داده شود که در یک روند مسالمتآمیز و با انتخاب مردم سوریه و بدون مداخلهی خارجیهای نظام سوریه تعیین شود، حتی اگر تبلور خواستهی مردم سوریه بشار اسد نباشد، علیالقاعده ما باید این موضوع را به عنوان حق تعیین سرنوشت ملتها بپذیریم.
از آنجا که جمهوری اسلامی معتقد است اعتراضات موجود در سوریه مبنای اجتماعی ندارند و به دلیل مداخلهی بیگانگان به وجود آمدهاند، بر ماندن بشار اسد تأکید می کند. البته ایران در پشت پرده، همواره پیگیر تحقق مطالبات مردم سوریه و انجام اصلاحات در این کشور بوده است.
ماجرا این است که اگر در سوریه اوضاع با راهحلهای نظامی ادامه پیدا کند و تشنج و ناامنی وجود داشته باشد، به نوعی هم به ضرر نظام حاکم بر سوریه و هم به ضرر ماست. لذا اگر شرایطی فراهم شود که بیثباتی و ناامنی موجود از بین برود و در یک شرایط آرام و مسالمت آمیز، انتخابات برگزار شود، دیگر بحث مداخلهی نظامی، ورود کشورهای خارجی و سهمخواهی از نظام سوریه منتفی است و نتیجهی حاصل، تبلور ارادهی ملت سوریه خواهد بود. اگر ملت سوریه فردی غیر از اسد را انتخاب کنند، قطعاً جمهوری اسلامی ایران هم باید به این خواسته احترام بگذارد.
بنابراین اگر طرح ترکیه یا مرسی دربارهی دولت انتقالی، موجب آرامی اوضاع و دوری از مبارزه ی مسلحانه شود و معارضین سوری در شرایط آرام سیاسی به اصلاحات سیاسی بپردازند، ولو اگر در انتها به بشار اسد ختم نشود، هرچند این شرایط اولویت جمهوری اسلامی نیست، اما این خواستهای است که باید به آن احترام گذاشت. لذا جمهوری اسلامی در ماجرای سوریه معتقد است باید شرایط آرام شود تا تمام طرفهای درگیر در سوریه، در فضایی سالم و دمکراتیک، بتوانند انتخاب کنند.
دکتر صالحی: به اعتقاد من، به موضوع سوریه باید یک مقدار بنیادیتر نگاه کنیم. خاورمیانه پس از جنگ جهانی اول، همواره بستر مداخلهگری فزایندهی قدرتهای خارجی بوده است و آنها بر اساس پیمان «سایکس پیکو»، خطکشیهایی در منطقه به وجود آوردهاند. طبیعتاً این فرآیند مداخلهگری به اشکال متعدد تا امروز تداوم پیدا کرده است.
در هر موضوعی که در خاورمیانه حادث میشود، اصولاً باید به 3 سطح توجه بکنیم. سطح اول مربوط به مداخله گری دولت های غربی، سطح دوم با توجه به مسائل منطقهای و سطح سوم ناظر به مسائل داخلی کشورهاست. به حدی این 3 سطح به یکدیگر وابستهاند که عملاً امکان تصمیم گیری مستقل ملی یا منطقهای وجود ندارد.