چکیده
این پژوهش به بررسی نگرش معلمین و کارکنان نسبت به عملکرد مدیران پرداخته.
تحقیق اهداف نظام اموزشی در گروه عملکرد مدیران واحدهای آموزشی می باشد.
بررسی های مربوط به نیروی انسانی نشان می دهد که جوامع پیشرفته از بیشترین نیروهای کیفی و کمی کار آمد برخوردارند و برای رسیدن به سطح بالاتری از رشد از طریق آموزش و پرورش و تغییر در نظام آموزشی به چنین هدفی دست یافته اند اما برپایی و تحول آموزش و پرورش، منوط به سیاستگذاری، برنامه ریزی، تصمیم گیری، سازماندهی و ساختاردهی دقیق در جامعه است. چگونه می توان بدون داشتن سیاستگذاری، برنامه ریزان و مدیران آگاه و توانمند به توسعه مطلوب دست یافت؟ ضرورت ایجاد می نماید که افراد جامعه و همه اقشار جامعه (دولت، مجلس، خانواده ها و ...) به فکر باشند تا بهترین و شایسته ترین افراد را جذب نظام آموزش و پرورش نمایند و ما به فکر باشیم که گل های زندگی مان را به دست افراد کاردان، لایق، شایسته، مبتکر و کارآمد بسپاریم. و لازم به ذکر است که در یک مجموعه آموزشی مدیر هیچ موقع به تنهایی نمی تواند از عهده انجام کارها برآید، چون وی با مجموعه از افراد و کارکنان در آموزشگاه مشغول به کار می باشد. در این پژوهش به طور مفصل در مورد نگرش و عملکرد مطالبی بیان شده.
فصل اول: موضوع پژوهش
مقدمه
در جهان امروز، توسعه هدف اصلی جوامع و سیاستگزاری های دولت هاست. اکثر صابنظران و کارکنان امور توسعه معتقدند که ما در مقطعی از تکامل بشری قرار گرفته ایم که منابع انسانی اساسی ترین نقش را در توسعه جوامع ایفا می کند، به طوری که کمیت و کیفیت نیروی انسانی تعیین کننده موفقیت یا عدم موفقیت کشورها در مسیر توسعه است همچنین مدیریت به ویژه مدیریت آموزشی به عنوان اداره کنندگان یا مسئولان سازمان ها و واحدهای آموزشی عوامل اصلی و تعیین کننده موفقیت در امر بهسازی و حتی بازسازی سازمانها محسوب می گردند، چرا که مدیران آموزشی لایق و آگاه قادرند با بهره گیری از توانائی های ذاتی دانش تخصص و تجربیات شغلی، اهداف سازمان را با صرف منابع کمتر و کیفیت بهتر تحقق بخشد. مدیریت آموزشی کوشیده است و باید بکوشد، با افزایش بهره وری، کارائی و اثر بخشی به حفظ و توسعه آموزش و پرورش بپردازد. مدیران شایسته و آگاه به واسطه تجربه یا به سبب آموزشهای تخصصی به خوبی واقف بوده اند که نمی توانند توجه خود را صرفاً به نتیجه و بازده یعنی افزایش بروندادها معطوف دارند و به متغیرهای میانی (گرایشات، ادراکات، نیروهای انگیزش، ارزشها و ...) متغیرهای علتی (راهبردهای مدیریت، هدفهای سازمان، آموزش ضمن خدمت و) کاری نداشته باشند. بدون شک مجموعه این عوامل اثر بخشی سازمان را تعیین می کند. عملکرد مدیران مدارس و نگرش کارکنان نسبت به آنها سهم بسزایی در کارائی و اثر بخشی مدارس دارند، و سنجش عملکرد مدیران مدارس باید بر اساس این دو مفهوم کلیدی (کارائی و اثر بخشی استوار باشد).
فردلوتاز استاد برجسته مدیریت در دانشگاه نبراسکا (1) می گوید:
اثر بخشی مدیران با دو معیار ارزیابی می شود:
الف) تحقق اهداف سازمان با استانداردهای کمی و کیفی
ب) ایجاد رضایت و تعهد کاری در کارکنان
مدیر مراکز آموزشی استثنائی باید در وهله اول یک تشخیص دهنده خوب بوده و از چنان قدرت تشخیص برخوردار باشد که تا حد ممکن تفاوت های فردی پرسنل و کودکان استثنائی را احساس و درک نماید. مدیر آموزشی زمانی می تواند اثر بخش تر باشد که بتواند رفتار مدیریتی خود را بر رشد تغییرات پرسنل و کودکان استثنائی منطبق سازد مدیر آموزشی به تناسب افزایش رشد یافتگی و تغییرات (تجربه، سابقه و مدرک علاقه و انگیزه) رفتارش را نیز تغییر دهد. در نهایت مدیر آموزشی آنطور که مصلحت مرکز آموزشی استثنائی است برخورد نماید.
و به مصداق آیه شریفه قرآن کریم که می فرماید:
افحسبتم انمّا خلقنا کم عبثاً و انکم الینا لا ترجعون
«آیا چنین پنداشتید که ما شما را به عبث و بیهوده آفریده ایم و هرگز به ما رجوع نخواهید کرد»
و با اعتقاد به اینکه هرگز انسانه بیهوده و بازیچه آفریده نشده اند را در مورد ناشنوایان و به قول همکاران (بهشتیان روی زمین) ملاحظه نماییم. این امر مهم با به کارگیری مدیرانی با خصوصیات ویژه با بهره مندی از حد بالای مهارت انسانی و توانائی و کارآئی در مهارت های فنی و توانائی دیدن این مراکز و موسسات به عنوان یک مجموعه واحد در قالب مهارت های ادراکی میسر می باشد.
2- بیان مسئله پژوهش
از مسائل با اهمیت و اساسی نظام آموزش و توانبخشی، مدیریت و سازماندهی آن است و مدیریت را می توان به عنوان هماهنگ ساختن نیروهای اجتماعی افراد در یک سازمان تعریف کرد. افراد از این طریق می توانند در قالب یک واحد سازمانی فعالیت مطلوبی از خود نشان دهند و لازمه این هماهنگی شناختن سلسله روابطی است که میان گرایش های مختلف اجتماعی انسان ها وجود دارد به منظور شناسائی این روابط به خاطر نیل به اهداف مورد نظر است که مدیریت در تحقق مقاصد سازمانی نقش به سزائی دارد آنچه مسلم است مدیریت در اینگونه موءسسات از سایر مدیریت ها متمایز است زیرا مدیریت در افرادی که خود باید در درجه اول در جهت اعتلاء بر بالا بردن ظرفیت روحی، صبوری، و شکیبایی با تخصص بالایی برای تحقق هدف های آموزشی دانش آموزان ناشنوا دارا باشند، امری ظریفتر، تخصصی تر و علمی تر از سایر مدیریت هاست.
آموختن مدیریت آموزشی با توجه به گسترش وظایف و پیچیدگی آن ضرورت دارد زیرا نباید مراکز آموزشی و اداری را در اختیار کسانی قرار داد که آگاه به علوم، فنون و مهارت های مرتبط با مدیریت آموزشی نباشد. همچنین کسانی که خود را آشنا به اصول، مفاهیم و معانی، مبانی و نظریات مدیریت آموزشی نیستند نباید حق انتخاب و گزینش مدیران این مراکز در اختیار داشته باشند و به آن عمل کنند بلکه باید انتخاب مدیران بر اساس یافته های تجربی علمی و شناختی استوار باشد و با ارزش های حاکم بر جامعه تطبیق نماید.
اهمیت و ضرورت موضوع
مسلماً آگاهی کامل مدیران مراکز آموزش استثنائی از اهداف آموزش و پرورش استثنائی و شناخت دقیق پرسنل و دانش آموزان استثنائی و نیازهای آنها به عنوان یکی از مهمترین عوامل محیطی و برنامه ریزی های منطقی و عاقلانه در جهت حصول و ایجاد وحدت و هماهنگی بین این دو می باشند این آگاهی مدیران نقش ارزشمندی را در توسعه جامعه با تربیت نیروی انسانی قوی که این خود عاملی را جهت اهمیت تحقیق حاضر است می تواند دارا باشد.
بسیاری از صابنظران علت موفقیت و شکست نهادها را در تفاوت مدیریت آنها می دانند.
به اعتقاد پیتردراکر (1974، 351) عضو حیاتبخش هر سازمان، مدیریت آن است هارودکنتر، مدیریت را مهمترین زمینه بر فعالیت انسانی می داند و معتقد است که وظیفه اصلی مدیران در تمام سطوح در همهء واحدهای مختلف بازرگانی، صنعتی و اداری این است که محیط را طراحی و نگهداری کنند تا در آن اعضا بتوانند به صورت گروهی با یکدیگر کار کنند و به اهداف تعیین شده دست یابند.
از آنجا که حس شنوایی و زبان دو عامل مهم به کار گیری محسوب می شوند و فقدان انها کوشش شخص را در امر یادگیری بیش از حد تصور مشکل می سازد و چه بسا برای عده ای غیر مقدور می نماید و فرد ناشنوا از یک راه عمده یادگیری و ارتباط زبانی محروم می شود ولی این معنای زوال اندیشه و زبان او نیست زیرا به شرط به کار گیری صحیح سایر کانال های ارتباطی به یاری آموزش و تمرین می توان استعدادها و خلاقیتها نهان او را بارور ساخت و وی را برای زندگی اجتماعی، قبول مسئولیت و اشتغال آماده ساخت.
مدیر مراکز آموزش اینگونه کودکان باید علاوه بر شناخت این خصوصیات و تفاوت ها، از منابع انسانی کارآمد و متخصص وسایل آموزشی لازم برای نیل به هدف های آموزشی استفاده نماید و کارکنان را به انجام وظیفه اثر بخش و مطلوب تشویق کند، برای مقابله با مشکلات آموزشی و مسائل عاطفی که امور آموزشی و توانبخشی را از هدف ها منحرف می سازد چاره بیاندیشد و تغییرات مطلوب ایجاد نماید. به موقع به فعالیت های آموزشی انجام شده توسط مربیان توجه کرده و آنها را مورد ارزشیابی قرار دهد و به کیفیت تحقق هدف های آموزشی و توانبخشی آگاه شود.
اهمیت و ضرورت این موضوع در این است که شمایی که از عملکرد مدیران مراکز آموزشی استثنائی را در اختیار علاقه مندان قرار دهد و نیز مشخص خواهد کرد که چه کسانی این پست حساس را باید دارا باشند البته توجه به گستردگی نیازها در جوامع و ضرورت کارآیی اجتماعی و چگونگی رشد گروه های ناشنوایان در محیط و سطوح مختلف جامعه، مدیریت مراکز آموزشی کودکان ناشنوا از جایگاه خاصی بر خوردار است.
مدیران مراکز آموزشی کودکان ناشنوا باید به ارزش و شخصیت افراد، کارکنان ایمان و اطمینان عمیق داشته باشند چرا که وجود روابط انسانی در محیط های آموزشی و پرورشی اشتیاق و افزایش روحیه مطلوب و مثبت کارکنان را به دنبال دارد. آیا مدیران مراکز آموزش کودکان ناشنوا به ارزش و شخصیت کارکنان ایمان دارند؟