یک نویسنده ی بذله گو
برخی داستانهای هدایت که محصول الهام کاملاً متفاوتی بوده، شامل صحنههایی است از آنچه هدایت بیش از هر چیز در دنیا منفور داشت: ریاکاری و خودپسندی و منفعتطلبی یا میهنپرستی دروغی که با جفت و جور ناشیانهای چهرهی بازرگانان بیشرم و سیاستمداران رشوهخوار و روزنامهنگاران توطئهچی را میپوشاند: هدایت با تمام قوا میکوشید که از روی پستیها و رذالتها پرده بردارد و آنها را نفرتانگیز و در عین حال مضحک جلوه دهد. تمسخر او طوری است که غالباً به آلودگی و دلقکی مشتبه میشود، بیآنکه خصایص اشخاصی که در نوشتههای او توصیف شده است، مستور بماند.
همه اشخاص با زبانی زنده و پرمایه و شیرین که با ضربالمثلها و اصطلاحات عامیانه آراسته است، سخن میگویند. هدایت نخستین کسی نیست که زبان عامیانه را در ادبیات فارسی وارد کرده است، ولی کسی را نمیتوان نشان داد که مانند او توانسته باشد آنها را تا بدین درجه طبیعی و بیتکلف به هم آمیخته باشد و مکالماتی را که هر کس میپندارد که در حین صحبت عیناً یادداشت شده است، بیهیچ اصطکاکی با اصل داستان که به شیوهای ساده و رسا نوشته شده، پشت سر هم بیاورد.
مشاهدهی زندگی روزانه مردم و توصیف آن در ادبیات ایرانی بیسابقه است. هدایت از نخستین کسانی است که توانسته است این کاررابا زبردستی بینظیری انجام دهد. وی بیش از هر کس دیگر در ایجاد یک زبان نو سادهی ادبی، که سرشار از رنگآمیزی است و از زبان عامیانه مایه گرفته است، سهیم میباشد. (4)