دوستان در این شماره نشریه موج نیز بخشی از مطالب فصل دوم کتاب خودآموز اقتصاد را برای شما آماده کرده ام و امیدوارم به تحکیم آموخته های شما کمک کند و بتواند اطلاعات قبلی شما را تثبیت نماید ؛ برای من که اینگونه بوده ، امیدوارم برای شما هم این خاصیت را داشته باشد ....
نکته های اصلی
برآوردن خواسته های انسانی سبب فعالیت اقتصادی می شود . در هر لحظه از زمان انواع خواسته های انسانی را می توان برآورده ساخت ، ولی اقتصاددانان با این نکته موافقند که برآوردن تمام خواسته های انسانی امکان پذیر نیست.
خواسته های اولیه یا بنیادی چیزهایی هستند که برای ادامه زندگی فیزیکی لازمند مانند : غذا ، هوا ، آب ، سرپناه و پوشاک . تمام چیزهای دیگر ، خواسته های درجه دوم فرد را برآورده می سازند و از ماهیت فرهنگی و اجتماعی وی ناشی می شوند ، مانند : هنر ، موسیقی ، کتاب ، لوازم خانه و تسهیلات ارتباطی.
عبارت "کالا" به هر چیزی ( خارج از وجود انسان ) که خواست انسانی را برآورده می سازد اطلاق می شود.
کالاهای اقتصادی در مقایسه با تقاضا برای آن کالاها نادر هستند ، و برای به دست آوردن آنها "زمان" و "تلاش" لازم است ، کالاهای اقتصادی به طور طبیعی ، گاهی توسط و گاهی از ترکیب هر دو به وجود می آیند.
کالاهای عمومی برای استفاده گروهی افراد اجتماع ساخته شده اند . کالا های خصوصی توسط افراد برای مصرف افراد تولید می شوند.
کالاهای ساخت انسان می توانند به شکل چیزهای مادی مانند : کلاه ، روزنامه ، تلسکوپ یا خدمات افرادی مانند : حقوقدانان ، دندان پزشکان ، کارمندان دفتری و خوانندگان باشد.
کالاها را می توان بر حسب مصرفی که برای آن ایجاد شده اند طبقه بندی نمود ؛ کالاهای مصرفی برای برآورده ساختن مستقیم خواسته های مصرف کنندگان ایجاد می شوند ( مانند : نان ، پوشاک و اتومبیل ) . کالاهای تولیدی یا سرمایه ای به کمک در تولید سایر کالاها اختصاص دارند ( مانند ابزار ، ماشین آلات و مواد اولیه کارخانه ها ) و بنابراین خواسته ها را به صورت غیر مستقیم برآورده می سازند.
ارزش استفاده ای یا ارزش مبادله ای یا هر دو ، جزیی از کالاهای اقتصادی هستند . به عنوان مثال آب ارزش استفاده ای بالایی دارد ، ولی ارزش مبادله ای آن کم است. در حالی که الماس عموماً ارزش مصرفی پایین ولی ارزش مبادله ای بالا دارد. قیمت ، معادل پولی ارزش مبادله ای است.
مطلوبیت به قدرت یک کالا در برآورده ساختن خواسته های انسانی اطلاق می شود. در میان انواع مهم مطلوبیت می توان مطلوبیت ظاهری ، مطلوبیت مکانی ، مطلوبیت زمانی و مطلوبیت تملک را نام برد.
تولید ، خلق مطلوبیت است. تمام افرادی که در به دست آوردن ، حمل ونقل ، تبدیل ، انبار کردن و فروش مواد اولیه و کالاها دخالت دارند ، جزیی از جریان تولید هستند.
عوامل تولیدی که برای ایجاد کالاها و خدمات دست به دست یک دیگر می دهند عبارتند از : زمین ( منابع طبیعی ) ، نیروی کار ( تلاش انسانی ) ، سرمایع ( ابزار و تجهیزات ) و مدیریت یا صاحب کار ( برنامه ریزی یا هدایت ) ، در اکثر موارد دولت ( قانون و نظم ) نیز یکی از عوامل تولید محسوب می شود.
سرمایه گذاری عبارت است از کاربرد قسمتی از منابع تولیدی اقتصاد در راه ایجاد کالاهای سرمایه ای که برای افزایش آتی در سطح تولید مورد استفاده قرار خواهند گرفت.
پس انداز ( یا عدم مصرف در زمان حال ) برای هر اقتصادی لازم است تا آن اقتصاد بتواند منابع را برای سرمایه گذاری آماده نماید.
درآمد پولی یعنی کل مبلغی که به یک فرد در ازای نیروی کارش یا بابت استفاده از اموالش پرداخت می شود. این پرداخت ارتباطی به قدرت خرید آن شخص ندارد.
درآمد واقعی عبارت است از مقدار واقعی کالاها و خدماتی که یک درآمد بخصوص می تواند خریداری نماید. ثروت ملی به کل منابع یک کشور اطلاق می شود.
طبق قانون بازده نزولی ، همزمان با افزایش عوامل متغیر به نسبت عوامل ثابت ، تولید ناشی از این افزایش در نهایت رو به کاهش خواهد گذاشت.
اطلاعات اضافی
به وجود آوردن کالاها به منظور برآورده ساختن خواسته های انسانی هزینه دارد. این هزینه نه تنها به صورت مخارج پولی است ، بلکه به صورت فرصت های از دست رفته ای که با چنین انتخاب هایی همراه می شود ، نیز هست. اگر کشوری می خواهد تولید شیرش را افزایش دهد ، ممکن است مجبور شود از تولید هواپیمایش کم کند. بنابراین ، در رفتار منطقی اقتصادی ، پیش فرض بر این است که مصرف کنندگان از روی منطق در راه گزینش عاقلانه از میان کالاهای موجود اقتصادی تلاش می کنند تا بتوانند بیشترین رضایت را به دست آورند.
کالاهای مجانی ( مثل هوا ) به میزان فراوان و بدون تلاش و هزینه در دسترس قرار دارند . علم اقتصاد فقط به کالاهای اقتصادی علاقه مند است.
ترکیب عوامل تولیدی که در تولید کالاها به کار می رود به عوامل زیر بستگی دارد :
الف ) نوع کالایی که باید تولید شود ،
مثلاً تولید ماشین آلات سنگین محتاج به مقدار زیاد سرمایه در مقایسه با زمین و نیروی کار است، در حالی که تولید گندم به مقادیری قابل ملاحظه زمین در مقایسه با سرمایه و نیروی کار نیاز دارد ؛
ب) قیمت هر یک از عوامل تولید ،
مثلاً در کشورهایی که نیروی کار فراوان و ارزان است ، مقدار بیشتری از نیروی کار با مقدار معلومی زمین و سرمایه ترکیب خواهد شد. در ایران به طور سنتی نیروی کار ارزان بوده است ، ولی پس از افزایش قیمت نفت در سال 1353 ، به دلیل ندرت نیروی کار ، قیمت آن در مقایسه با بسیاری از کشور های همسایه افزایش یافت به طوری که در سالهای 1355 و 1356 نیروی کار مهاجر در ایران فراوان شد .