ساختار ضد کار
براساس مطالعات، تحقیقات و گزارش های گوناگون اقتصادی، بهره وری نیروی انسانی کشور ما بسیار ضعیف و در ردیف آخرین کشورهای جهان است. گزارش های منتشرشده حاکی است که بهره وری نیروی انسانی ایران در 18 کشور آسیایی، ردیف هفدهم را به خود اختصاص داده است.
کارشناسان می گویند: «مردم کشور ما هم باهوش هستند و هم میل به کار دارند، اما عدم هماهنگی مدیریت کلان کشور و ضعف مدیران اجرایی موجب شده است که کار و کوشش و تلاش کارکنان کشور به ثمر نرسد و بهره وری نیروی انسانی کشور به شدت افت کند.
متاسفانه همه شواهد بیانگر این نکته است که در سال های اخیر فرهنگ کار در ایران به شدت افت کرده است و اکثر مردم و به خصوص جوانان در پی آنند که با کمترین کار و کوشش، بیشترین درآمد را کسب کنند و کدام انسان منصفی است که نداند کسب درآمد بالا بدون کار و کوشش فقط از طریق راه های غلط و به عبارتی حرام امکان پذیر است، زیرا هیچ کس قادر نیست و نخواهد بود که سرمایه زیادی را از طریق کار و کوشش در مدت کوتاهی به دست آورد، مگر این که به راه هایی مانند دلالی، واسطه گری، گران فروشی، ربا، کلا ه برداری و رشوه پناه آورد.
چرا فرهنگ کار در جامعه ضعیف شده است؟
سوالی که امروز پیش روی بسیاری از دلسوزان این مرز و بوم قرار دارد، این است که چرا ملتی که قوی ترین فرهنگ دینی و ملی را در زمینه کار و کوشش و تلاش دارد، ملتی که الگوی آنها حضرت محمد مصطفی(ص) و حضرت علی(ع) است که آنها با کار و کوشش و از طریق چوپانی و کشاورزی امرار معاش می کردند، امروز در پایین ترین جایگاه فرهنگ کار در جهان قرار گرفته است، عوامل این امر چیست؟
آیا مردم مقصر و مسئول هستند و آنها هستند که دوست ندارند کار و کوشش کنند؟ اگر چنین است، پس چرا همین مردم وقتی از کشورمان خارج می شوند و به کشورهای دیگر عزیمت می کنند، بیشترین تلاش و کوشش را از خود نشان می دهند؟ اکنون نیروی کار ایران در خارج از کشور زبانزد همه مردم جهان است، اما چگونه است که همین نیرو در داخل کشور انگیزه تلاش و کار و کوشش ندارد؟ حسین تقی زاده یکی از ایرانیان مقیم کانادا که اخیرا به تهران آمده، می گوید: «ما در کانادا از اول صبح که کار را شروع می کنیم تا زمان پایان کار به جز یک فرصت کوتاه که برای صرف نهار دست از کار می کشیم، بقیه اوقات کاملا مشغول کار هستیم به گونه ای که شب وقتی به منزل می رسیم، آن قدر خسته هستیم که فقط دوست داریم هرچه زودتر بخوابیم.» وی می افزاید: «با این وجود همه پرسنل سازمان ما از کار خود راضی هستند و با انگیزه کار می کنند، زیرا یک مدیریت و سیستم قوی بر دستگاه های اجرایی آن حاکم است و کاملا در کار عدالت را رعایت می کنند. یعنی هرکسی به هر اندازه که فعال تر و پرکارتر باشد، هم از نظر حقوقی دستمزد بیشتری دریافت و هم از نظر معنوی جایگاه بهتر و بالاتری پیدا می کند. قابل ذکر است که آنها مرتب سیستم های اجرایی خود را ارزیابی می کنند و با مشورت با مدیران میانی و کارکنان خود، مرتب عیب های سیستم و مدیریت خود را برطرف می کنند.
به همین دلیل ارزش افزوده سیستم های کاری آنها مرتبا در حال رشد است.» به عقیده بسیاری از کارشناسان و متخصصان در شرایط فعلی اصلی ترین عامل پایین بودن بهره وری نیروی انسانی در کشور مربوط به مدیریت کلان کشور است. آنها می گویند: «در مدیریت کلان کشور روی بسیاری از مسائل کلیدی تفاهم و هماهنگی وجود ندارد و همین امر موجب می شود که مدیریت های میانی جامعه نیز با انگیزه قوی عمل نکنند.»
دکتر قاسم انصاری رنانی قائم مقام مدیرعامل سازمان ملی بهره وری ایران از جمله کارشناسانی است که عدم هماهنگی در مدیریت کلان کشور را یکی از عوامل مهم پایین بودن بهره وری می داند. وی می گوید: «مردم نشان داده اند در شرایطی که مدیریت کلان کشور یعنی سران سه قوه و مجموعه نظام هماهنگ است خیلی خوب کار می کنند، همان طور که در جنگ این موضوع را به خوبی نشان دادند.»
وی می افزاید: «ما وقتی صحبت از پایین بودن بهره وری نیروی انسانی در کشور می کنیم منظورمان این نیست که نیروی انسانی ما کاروکوشش و تلاش نمی کند، اتفاقا نیروی انسانی ما هم باهوش است و هم میل به کار و تلاش دارد ولی به دلیل فراهم نبودن زمینه های مدیریتی لازم و زیرساخت های سازمانی و محیطی مثل نداشتن چشم انداز، نداشتن استراتژی، فراهم نبودن فضای باز برای رقابت و نگرفتن سهم تولید و فروش از بازار جهانی، تلاش های نیروی انسانی ما از بین می رود. کار نیروی انسانی ما مانند داستان آن سه گروهی است که می خواستند در یک منطقه ای در زیرزمین کابل کشی کنند. آنها تمام کارها را بین خود به سه قسمت تقسیم کرده بودند. گروه اول مسئول کندن زمین، گروه دوم مسئول گذاشتن کابل در کانال و گروه سوم مسئول پرکردن کانال بود. گروه اول کار خود یعنی زمین را می کند، اما گروه دوم سیم و کابل را در کانال قرار نمی دهد و گروه سوم هم وظیفه خود را یعنی پرکردن کانال را انجام می دهد. به عبارت دیگر گروه اول و سوم وظیفه خود را انجام می دهند ولی گروه دوم وظیفه خود را انجام نمی دهد. در این صورت مثل این است که گروه اول و سوم هم هیچ کاری انجام نداده اند، چون کار اصلی یعنی کابل کشی صورت نگرفته است و تمام زحمات گروه اول و سوم از بین رفته است. یعنی عملا هیچ کار مفیدی انجام نشده است.»
دکتر انصاری رنانی در ادامه می گوید: «اگر مدیریت کلان کشور هماهنگ باشد و از آنجا حرکت درست آغاز شود مردم آمادگی تلاش اثربخشی را دارند.»
انتصاب های سیاسی مدیران
یکی از نکاتی که به عقیده بسیاری از کارشناسان موجب کاهش بهره وری دستگاه های اجرایی کشور شده، انتصاب های سیاسی مدیران است. به این معنی که در سال های اخیر معمولا کسانی را در پست های مدیریتی سازمان ها و دستگاه های اجرایی و حتی واحدهای تولیدی گماشته ایم که عمدتا سبقه سیاسی داشته اند و توجهی به سایر ویژگی ها و نیازهای مدیریتی مانند تخصص در زمینه کار مربوطه، سابقه کار، توان مدیریت، سابقه موفقیت در مسئولیت های قبلی نشده است. بدون شک وقتی ما کسانی را به مدیریت دستگاه ها و واحدهای اجرایی منصوب می کنیم که در بسیاری از زمینه ها تسلط کافی به حوزه مدیریتی خود ندارند و دارای ضعف های زیادی در کار هستند، بسیاری از پرسنل و کارکنان و کارگران این نوع واحدها را با مشکل روبرو می کنیم و موجب کاهش انگیزه کاری آنها می شویم. یعنی عملا ما نیروی انسانی این گونه واحدها را به جایی می رسانیم که آنها احساس می کنند که کارکردن و بهره وری فایده ای ندارد. زیرا اگر قرار بود که به بهره وری این نوع مجموعه ها توجه می شد، حتما کسانی را به مدیریت آنها برمی گزیدند که از کارایی و تجربه خوبی برخوردار باشند. ما بارها در کشور طی سال های اخیر شاهد این نوع رفتار بوده ایم که به افرادی که در پست ها و مسئولیت های قبلی خود به هیچ عنوان موفق نبوده اند، باز مسئولیت واگذار کرده ایم و به قول عده ای از مردم، مثل این است که یک عده افراد خاص تا آخر عمر خود باید در این کشور مدیر باشند و اصلا صلاح نیست که آنها به کارهای دیگری کمتر از مدیریت دعوت شوند. در چنین شرایطی، نیروهای تحت پوشش این نوع مدیریت ها که براساس روابط سیاسی (نه ضوابط کاری) انتخاب شده اند، عملا تن به کار نمی دهند، زیرا شایسته سالاری که یک اصل مهم در امر مدیریت است، صورت نگرفته است. در بسیاری از دستگاه های اجرایی هستند کسانی که به مراتب از مدیران این واحدها از نظر تخصص و تجربه و تعهد یک سروگردن بالاتر هستند ولی عملا آنها را زیردست کسانی قرار داده ایم که از نظر کاری از آنها بسیار ضعیف تر هستند و طبیعی است که انگیزه کاری این نیروها به شدت افت پیدا می کند.
تفاوتی بین خائن و ناشی نیست
حدیثی از امام جعفر صادق(ع) نقل شده است که می فرماید (تفاوتی ندارد که کار را به خائن بسپارم یا به ناشی. الحیات، جلد5، ص441)
این حدیث دربرگیرنده موضوع بسیار مهمی است که از نظر ساختن فرد و جامعه همواره باید مورد توجه عمیق باشد و بدان عمل کرد و آن موضوع بسیار مهم این است که از نظر نتیجه فرقی نیست که کاری و شغلی و پستی و یا مدیریتی به دست شخص خائن سپرده شود یا شخص ناشی، بدون تخصص و فاقد مهارت و کاردانی و تجربه لازم که در هر دو صورت کار تباه می شود و زحمت ها و تلاش های مردم از بین می رود.
مدیر یا مالک
یکی از نکاتی که برخی از کارشناسان و متخصصان به عنوان عامل کاهش بهره وری نیروی انسانی در کشور مطرح می سازند، نگاه مالکانه برخی از مدیران به دستگاه ها و واحدهایی است که مسئولیت آن را به عهده گرفته اند.
دکتر سیداحمد طباطبایی مدیرکل دفتر آموزش و بهسازی نیروی انسانی سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور در این رابطه می گوید: «یکی از مشکلات جدی امروز کشور این است که برخی از مدیران فکر می کنند که مالک سازمان یا واحد تحت مسئولیت خود هستند و نمی توانند موضوع مدیریت را از مالکیت تفکیک کنند. به عبارت دیگر مدیران ما گاهاً رفتار یک مالک را در واحدهای خود از خود بروز می دهند، به این معنی که هر کاری که دوست داشتند انجام می دهند و توجه ای نه به بهره وری نیروی کار دارند و نه به بهره وری سازمان و بهره وری ملی.»
دکتر طباطبایی می افزاید: «ما نیازمند یک ضوابط و صلاحیت و کانون های حرفه ای هستیم که مدیران را شناسایی، ارزیابی و حتی پرورش دهد. به نظر من باید با همکاری و مشارکت تشکل های مردمی (O.G.N) ملاک ها و ضوابط اخلاقی مدیران در قالب یک نظام نامه ای تدوین و اجرا شود. ضوابط انتصاب و انتخاب مدیران باید رقابتی شود و کاملاً از حالت سیاسی خارج شود. مدیران دولتی در بخش های مختلف دارای جایگاه حرفه ای نیستند و باید کمک کنیم تا این جایگاه حرفه ای را بدست بیاورند، زیرا مدیریت غیرحرفه ای باعث کاهش بهره وری نیروی انسانی می شود. ضمناً کلیه مدیران هم باید به منظور شناخت روزهای آینده، تشخیص و بازشناسی ظرفیت ها و مهارت های مدیریتی، آشنایی با مدل ها و طرح های نو در اداره امور سازمان ها، روش ها و فنون تصمیم گیری گروهی و تصمیم سازی، شناخت سازمان و... دوره های آموزشی ویژه ای را طی کنند.»