دانستن چگونگی رفتار با مردم به اندازه شایستگیهای فنی و مدیریتی اهمیت دارد. به بدترین کارفرمایی که تاحال داشتهاید فکر کنید. بیاد آورید که چطور فقدان مهارتهای رفتار با دیگران در او باعث دلسردی و عدم بهرهوری دیگران و خروج شما با نا امیدی گردید.
یک انسان موفق نیمی کارمند است، نیمی سیاستمدار.او میداند کار کردن با دیگران بخصوص در دنیای کنونی که مملو از انسانهای دمدمی مزاج و زود رنج است، روال ارتباطی خاصی را میطلبد. او سخن یکی از بزرگان جامعه شناس که هنگام برخورد با مردم بخاطر داشته باشید با مخلوقات منطق طرف نیستید،بلکه بامخلوقات احساسات،موجوداتی که سرشارازتبعیض، روحیات پیشداوری و تعصب میباشند، و با غرور و خودبینی دست بگریبانند طرف هستید، را مد نظر دارد.
1- در دوستی با دیگران طوری رفتار کنید که دلتان میخواهد با شما آنگونه رفتار کنند.
2- به حرف دیگران خوب گوش کنید، مردم برای توجه خاص شما ارزش قائلند.
3- همیشه به دنبال حرفهای مثبتی درباره دیگران بگردید، به زودی پی میبرید که احساس بهتری نسبت به خود خواهید داشت.
4- اگر به عنوان شخصی که خطری ندارد و حامی دیگران است، شناخته شوید، روابط جدیدی پیدا خواهید کرد.
5- وقتی غلو میکنید و سعی میکنید کسی باشید که نیستید، مطمئن باشید که مردم میفهمند.
6-یاد بگیرید که بیقید و شرط عشق بورزید، مردم را همانطور که هستند، دوست بدارید.
7- وقتی از دوستی دل آزرده میشوید، دل از آنها برنکنید، به جای این کار فکر کنید و راههایی برای بهبود روابط بیابید.
8- هنر دوستی با دیگران از والاترین هدفهای زندگی است. دوستان خوب پشتوانهای با ارزش در زندگی هستند.
9- عاشق نشوید، چون در عشق منطقی وجود ندارد، سعی کنید همدیگر را دوست داشته باشید. فرد عاشق میگوید: «اگر نباشی من میمیرم»، اما فردی که کسی را دوست دارد میگوید: «من تو را همانطور که هستی میپذیرم».
در این قسمت برخی از قوانین اصلی ارتباطات انسانی در فضای کاری را مشاهده میکنید. برای مهارت یافتن در آنها، باید این قوانین را جزئی از خود درآورید.
۱- دیگران را با نام صدا بزنید:
این خوشایندترین صدا برای گوش هر کسی است. وقتی نام فردی را بکار میبرید، در حقیقت پیغام خود را به صورتی اختصاصی و تنها برای شخص او مبدل میسازید. همچنین علاقمندی و میزان اهمیت شما را نسبت به فرد میرساند. این یک ابزار ساده فریبنده برای کاستن از جبهه گریهای شخص میباشد چرا که یک نوع وجه ضمان و تعهد بوجود میآورد. جملات خود را با اسامی افراد آمیخته، و با سؤالاتی نظیر، علی، امروز خوب هستی؟ آغاز کنید.
۲- اشتباه خود را بپذیرید:
ممکن است تصورکنید که اگر اشتباهی که مرتکب شدهاید را بگردن نگیرید، وجهه خود را از دست خواهید داد. این کار درست نیست. اعتراف به اشتباهات در محیط کار یکی از ستوده ترین اعمال است چون اندک افرادی مبادرت به آن مینمایند. بیاموزید که چگونه تکبر و خودخواهی را کنار گذاشته و بپذیرید که کامل نیستید. فقط در این کار زیاده روی نکنید مثلا لازم نیست با عذرخواهیهای فراوان در جلسات اقدام به بیان اشتباهات خود نمایید. یک جمله : من اشتباه کردم و متوجه آن میشوم، کفایت میکند.
۳- دیگران را با معیارهای بالا درنظر بگیرید:
اندک افرادی در بین ما، که معمولا عقل کل خطاب میگردند، بنظر میرسد اینگونه فکر میکنند که هیچ کسی جز خودشان قادر به انجام صحیح امور نمیباشد. جزء این گروه از افراد نباشید. به قابلیتهای دیگران اعتماد کنید. در واقع به آنها در انجام دادن کارها به بهترین وجه ممکن اطمینان داشته باشید. این به معنای داشتن انتظارات بیش از حد نیست. باور داشتن یک فرد او را تشویق به انجام کارها با حداکثر توان نموده و از نا امیدی جلوگیری بعمل میآورد.
۴- علاقهای صادقانه و صمیمی از خود نشان دهید:
کارها خوب پیش میره علی جان؟خوبه، میشه این پروندهها رو برام چک کنی؟ این به معنای ابراز علاقه نبوده و بیشتر به دوستی خاله خرسه شباهت دارد. هر فردی در دفتر کار شما دارای سابقهای غنی از علایق، تجارب و سلایق میباشد. حتی اگر نقطه اشتراکی با هم ندارید، در مورد اطرافیانتان اطلاعات کسب کنید.
اگر یکی از همکاران شما گفت که شرکت در گیمهای آنلاین را دوست دارد، در مورد آن از او سؤال نمایید-- حتی اگر برای شما جالب نیست. نه تنها میتوانید چیز جدیدی یاد بگیرید، اگر در آینده به آن گرایش پیدا کنید، از امتیازاتی برخوردار خواهید گشت. مردم دوست دارند که دیگران آنها را بخاطر داشته باشند.
۵- از دیگران تعریف و تمجید نمایید:
فقط نگویید ;خوب بود. در مورد تعریف خود صریحتر بوده و نشان دهید که در مورد آنچه که فرد در حقیقت انجام داده آگاهی دارید. علی، تو خیلی خوب جلسه را اداره کردی بخصوص وقتی همه از مسیر موضوع اصلی منحرف شده بودند، این یک مثال خوب است. در عین حال سعی کنید به ندرت و فقط زمانی که واقعا نیاز است انتقاد نمایید. انتقاد را طوری بیان کنید که مانند یک نصیحت سازنده از طرف دوستی قابل اعتماد در نظر گرفته شود.
۶- مراقب حرفهایتان باشید:
اگر تصمیم پیگیری کاری را ندارید، نگویید که آن را انجام خواهید داد. اعتبار شما ارتباط تنگاتنگی با کلامتان دارد. اگر به قول خود عمل نکنید، در مورد کارهای بزرگ به شما اعتماد نشده و در نتیجه پیشرفتی نخواهید کرد.
۷- قدردانی و سپاسگزاری کنید:
اگر فردی لطفی به شما کرد، و یا برای انجام کاری برای شما از خواسته خود گذشت، مطمئن گردید که به این سعی و تلاش آگاه شوید. شما بخودی خود مستحق لطف نبوده و کسی به شما بدهکار نیست. اگر مورد لطف واقع شدید، تشکر نموده و درعوض مقابله بمثل کنید.
۸- با فکر و با ملاحظه باشید:
هرگز تصور نکیند که دیگران سخنان شما را مساعد و ارزشمند تلقی خواهند کرد. برخی افراد بصورت طبیعی تک تک کلماتی که شخص بیان میکند را برای یافتن یک رودررویی شخصی مورد جستجو قرار میدهند. شما نمیتوانید اینگونه افراد را تغییر دهید، اما قادرید نزد آنها حرفهای خود را با دقت سازماندهی نمایید. پیش از صحبت کردن فکر کنید و مطمئن شوید که هیچ ابهامی که باعث سوء تعبیر شود در سخنان شما وجود ندارد.
همچنین میتوانید سعی در فهمیدن نقطه نظرات دیگران نمایید تا از بروز سوء تفاهمات ممانعت بعمل آورید. ممکن است عمیقا اعتقاد بر حقانیت خود داشته باشید، اما متوجه گردید که دیگران به همین منوال درباره عقاید و باورهایشان میاندیشند. شما باید نظرات آنها را محترم شمرده و ببینید چرا آنها اینگونه فکر میکنند. بجای مشاجره از دیگران بخواهید در مورد مواضعشان توضیح دهند. مجبور نیستید موافقت کنید، اما میتوانید بگویید، من متوجه هستم شما چه میگویید.