خانواده فطریترین و اصلیترین نهاد اجتماعی انسان است. در واقع همه نهادهای اجتماعی دیگر به عنوان ضرورتی برای حفظ حریم و کیان خانوادهها پدیدار گشته است.
معنا و مفهوم "محله" همیشه تداعیگر وجود زنجیرهای از خانوادهها با بسیاری از ویژگیها و بازخوردها و ارزشهای فرهنگی نسبتاً مشابه در حطیه جغرافیایی با بافت و محدوده مشخص میباشد.
معنا و مفهوم اصلی همسایه و همسایگی نیز در قلمرو یک محله و در کنار خانواده قابل تعریف و تبیین میباشد.
از یک نگاه، "محله" میتواند خود یک "قریه"، "دهکده" و یا "شهرک" باشد. زمانی که وسعت یک محله به طور قابل توجهی افزایش مییابد، شاهد پدیدآیی و تولد واژهها و مفاهیمی همچون "پایین محله" "بالا محله" "محله اصلی" محله جدید" و نظایر آن میشویم.
در بررسی تحلیلی مفهوم "محله" آنچه که توجه به آن از اهمیت و ارزشمندی فوقالعادهای برخوردار است، مبانی روانشناختی و اجتماعی "محله" است و آن هم عمدتاً از مؤلفه فوقالعاده حساس و نقشآفرینی همچون "همسایه" نشأت میگیرد.
به سخن دیگر توجه به محله و بها دادن به قلمرو محله در واقع احیا، تقویت و پاسداری از حریم ارزشی و حقوقی "همسایه" و روابط عاطفی – اجتماعی ناشی از آن است.
دامنه و گستره همسایگی که اصلیترین مؤلفههای یک محله است بسیار فراخ و ارزشمند است. در برخی از متون اسلامی آمده است که از چهار طرف خانهها تا چهل خانه همسایه، تلقی میگردند1.
مولای متقیان علی علیهالسلام در بخشی از آخرین کلامشان در وصیتی که در بستر شهادت برای فرزندان خود حسن و حسین علیهمالسلام میفرمایند بعد از توصیه بر نظم و ترتیب در زندگی، تألیف قلوب و رسیدگی به امور یتیمان، قبل از سفارش و تاکید بر قرآن و نماز و زیارت خانه خدا در ارتباط با رعایت حقوق همسایگی در محلهای که آدمی زندگی میکند چنین متذکر میشوند: "خدا خدا را مواظب همسایگان باشید که پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم خیلی در مورد همسایگان سفارش نمودهاند، پیامبر خدا، آنقدر در مورد رعایت حقوق همسایگان سفارش میفرمودند به گونهای که ما میپنداشتیم رسول خدا برای همسایگان نیز ارثی معین خواهند فرمود2.
آری، در منظر مفاهیم و ارزشهای اسلامی رعایت حقوق همسایگی، حرمت، تکریم و حمایت از همسایگان فوقالعاده مهم و اساسی است. و "محله" یعنی وجود جمعی از خانوادههایی که در جوار هم ساکن هستند (همسایه هم هستند) و نسبت به همدیگر حقوق متقابلی دارد و از یک روابط مطلوب عاطفی و اجتماعی خوشایندی برخوردارند و همه زیبایی و ارزشنمدی " محله" نیز از چنین نگرش مثبت و روابط متعالی و پویا و اعتماد متقابل بین خانوادهها (همسایهها) سرچشمه میگیرد.
در مضامین اسلامی در هر محله حق همسایگی را حق جوار3 میگویند. همانگونه حقوقی بین والدین و فرزندان به سبب خویشاوندی و نزدیکی مقرر است. برای همسایگان نیز حق ثابتی است که از آن به عنوان حق جوار یاد میکنند. این حقوق برای همه همسایگان محله اعم از مسلمان و غیرمسلمان محفوظ است.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمودند4: همسایگان شما به سه گروه تقسیم میشوند: همسایهای که نسبت به شما یک حق دارد، همسایهای که نسبت به شما دو حق دارد و همسایهای که برایش سه حق محفوط است. اما آن همسایهای که نسبت به شما سه حق دارد، همسایه مسلمانی است که از خویشان و نزدیکان شماست. چرا که او حق همسایگی، حق مسلمانی و حق خویشاوندی دارد. همسایهای که نسبت به شما دو حق دارد، همسایه مسلمانی است که با شما قرابت خویشاوندی ندارد. از برای او حق مسلمانی و حق برادری که حق اسلام است محفوظ است، آن همسایهای که یک حق بر گردن شما دارد، همسایهای است که مسلمان نیست، اما حق همسایگی نسبت به شما دارد، یعنی اگر همسایه شما غیر مسلمان هم باشد نسبت به شما حق همسایگی دارد."
همچنان پیامبر خدا صلی الله غلیه و آله فرمودهاند5: « با همسایگان خود (مسلمان و غیرمسلمان) به نیکی رفتار نمائید تا مسلمان بمانید، هر که روزه میگیرد و شبها به عبادت میپردازد لیکن همسایگان خود را اذیت میکند نمیتواند خود را مسلمان بنامد و جایگاهش جهنم است.»
در ارتباط با جایگاه، منزلت و ارزشمندی و حقوق حقه همسایگان معصومین علیهمالسلام بسیار تأکید فرمودهاند که در این مقال مجال نقل آنها نمیباشد و فقط به سخنی از امام صادق6 علیهالسلام بسنده میشود که فرمودند: خوشرویی و نیکویی و مراوده مطلوب با همسایگان باعث افزایش طول عمر و آبادی و رونق محله میگردد و از ما نیست کسی که با همسایه خود رفتار نیکو و پسندیده نداشته باشد.
آری هنگامی که در محلهای همه خانوادهها حقوق عاطفی و اجتماعی یکدیگر را به عنوان حقوق محبت هم جواری رعایت میکنند، به سادگی و سهولت آثار نشاط، پویایی، سلامت روانی و بالطبع سرزندگی و اندیشه آبادانی و توسعه ملاحظه و مشاهده میگردد.
متأسفانه یکی از پیامدهای فرایند جهانی شدن، تعمیم و تحمیل فرهنگ خود مدارانه و منفعت جویانه غربی سستی پیوندهای عاطفی اجتماعی همسایگی و دلبستگیهای محلهای است به گونهای که، به تدریج شاهد فروپاشی همبستگی زیبا و سنتی همسایگی و از بین رفتن تعلقات محلهای میشویم.
سستی ارزشهای نظام خانواده، سردی روابط بین همسران و خلأ ارتباطی بین والدین و فرزندان، وابستگی افراطی و اعتیادگونه به فرآوردههای الکترونیکی، شبکههای ماهوارهای، ارتباطات اینترنتی و دوستیهای مجازی و شیوع روز افزون اعتباد روانی در بین نسل جدید، از جمله مواردی هستند که پیوندهای عاطفی و اجتماعی همسایگان را به حداقل رسانده و بعضاً هم جواری برخی از خانوادهها به مشابه استقرار سلسله کوههای یخی در کنار هم میباشد.
اگر فرایند جهانی شدن و یا مفهوم تحقق جامعه جهانی به معنای قربانی شدن حیات پویا و نشاطآور جامعههای محلی باشد باید در سلامت و صلابت آن کاملاً تردید نمود. چرا که جامعه جهانی زمانی میتواند به معنای واقعی آن محقق گردد که زنجیرههایی از جامعههای پویای محلی، متشکل از خانوادههای متعادل و متعالی بستر اصلی آن را پدید آورد.
جامعه محلی میتواند با تقویت پیوندهای عاطفی و ارتباطی و روابط متقابل محبتآمیز بین خانوادهها و همسایهها و هم محلیها، مهارتهای اجتماعی و احساس خودارزشمندی را بین نوجوانان و جوانان افزایش داده و از آسیبپذیرهای فردی و گروهی و گسست نسلها پیشگیری نماید.
"جامعه محلی" ؛ در سایه وجود روابط مطلوب و دوست داشتنی با همسایهها، تعلقات عاطفی و منطقی خانوادهها، تقویت احساس حمایت جمعی و تعامل و تعاون گروهی بر پایه شناخت و اعتماد متقابل نه تنها انگیزه مشارکتهای محلهای را فراهم مینماید، بلکه زمینه رشد شخصیت مطلوب اجتماعی، احساس خودارزشمندی داشته باشد و مهارتهای بین فردی و هویت فردی و ملی نوجونان و جوانان را هموار نموده و احساس امنیت خاطر و بهداشت روانی هم محلی را به مطلوبترین روش تأمین مینماید.
در اینجا توجه به نکتهای میتواند حائز اهمیت باشد، ممکن است برخی به این باور باشند که در عصری که در فرایند جهانی شدن قرار داریم و کشورهای مختلف در اندیشه یکپارچه شدن میباشند و خط مرزهای جغرافیایی روز به روز کمرنگ میشوند، چرا باید به جای جهانی شدن به " محله" و توسعه 'محلهای" بیندیشیم؟
و همه سخن این است که در فرایند جهانی شدن، جامعهای میتواند بیشترین نقش آفرینی را داشته باشد که از بیشترین فراوردههای برتر فنی و اقتصادی و غنیترین اندیشه فرهنگی برخوردار باشد. و جامعهای میتواند به چنین شایستگی نایل آید که کارگزاران آن به موازات طراحی و برنامههای کلان کشوری و طرحهای جامع شهری، به توسعه و تحول "محلهها" که حریمی از زنجیرهای از خانوادههای متعادل و متعالی، پویا و مستحکم میباشد. اندیشه و عمل نماید.
به سخنی دیگر در فرایند جهانی شدن، " انسان جهانی" زمانی میتواند به دور از اضطراب و افسردگی، اعتیاد و پریشانی، و دغدغه و نگرانی نقش و رسالت ماندگار خود را ایفا نماید که از شخصیتی پویا و مولد برخوردار بوده و با غنیترین احساس خود ارزشمندی و قویترین هویت فرهنگی، بیشترین وابستگی و احساس تعلق عاطفی را به "جامعه" و " محله" و خانواده خود داشته باشد.
از همین رو تعلقات " محلهای" یعنی تقویت تعلقات خانوادگی، یعنی متعهد ماندن به حقوق همسایگی و همجواری در این نگاه "انسان موفق جهانی" کسی است که جهانی بیندیشد به" جهانی شمولی فرهنگ و ارزشهای خود" باور داشته و در تقویت و تعمیم آن بکوشد، "محلی عمل کند7" و تعاملات حقه همسایگی را تجربه نماید و سکوی پرورش و رشد تحول خود یعنی کانون خانواده را همواره گرم و صمیمی، آرامبخش، متعادل و متعالی نگه دارد.
بدون تردید یکی از دلایل شیوع و فراوانی قابل ملاحظه اختلالات روانی در بین نسل جوان خلأ عاطفی، ناامنی درونی و فقر انگیزههای ارتباطی میباشد. مطابق آمارهای رسمی بینالمللی بیش از 50 درصد از تختهای بیمارستانهای غالب کشورهای غربی از جمله آمریکا اختصاص به بیماران روانی و معتادان الکترونیکی دارد8.
و در این میان بالاترین درصد بیماران روانی مربوط به شهرهای بزرگ صنعتی است که ارتباطات عاطفی اجتماعی و تعاملات مطلوب و رضایتبخش درون خانوادگی و روابط بین فردی و تعلقات همسایگی و محلهای فوقالعاده کمرنگ و ناچیز میباشد.
در اینجا به چند مؤلفه مهم دیگر در قلمرو "محله" یا "جامعه محلی" که شایسته و بایسته است در تقویت آنها تلاش هدفمندی صورت پذیرد اشاره میگردد.
الگوهای برتر محلی
وجود و حضور الگوهای محلی موفق و محبوب "محلهای" میتواند نقش موثر و پایداری در تقویت انگیزههای تلاش و رشد متعالی نوجوانان و جوانان محله داشته باشد. وجود الگوهای برتر اجتماعی محلی که شناخت متقابل و ارتباط عاطفی و محبتآمیز بین ایشان و خانوادهها و هم محلیها، به ویژه نوجوانان و جوانان وجود دارد، سرمایه ارزشمندی است که میبایست به نحوه شایستهای از آن بهره گرفت.