صراط مستقیم انقلاب
«ما امروز اهدنا الصراط المستقیمی را که این قدر تکرار میکنیم و هیچ دعایی را این قدر در شبانهروز تکرار نمیکنیم پیدا کردهایم. صراط، مستقیم است دیگر! کدام صراط از صراط انقلاب اسلامی مستقیمتر؟! در عین حال، مکرر میگوییم: «اهدناالصراط المستقیم» این برای چیست؟ برای این است که این صراط، هزاران هزار انشعاب دارد. دو راهی و سه راهی و چهار راهی دارد. انسان در هر قدم و در هر لحظه، دایم احتیاج به هدایت الهی دارد، تا این صراط، مستقیم بماند، صراط را مستقیم نگه داشتن و انشاءالله پیش رفتن و کار ارائه دادن.»
(بیانات در دیدار مدیر و برنامهسازان گروه تلویزیونی شاهد؛ 7/2/71)
رابطه هنر و ادبیات ما با انقلاب اسلامی
«هنر، زبان رسایی برای همه موضوعات، بخصوص موضوعات پیچیدهای مثل انقلاب است...
هر چه امثال من درباره انقلاب بگوییم، نخواهیم توانست آن حقیقت عظیم را تشریح کنیم؛ مگر اینکه زبان هنر وارد میدان شود. زبانِ هنر است که میتواند حوادث عظیم را تبیین و تشریح، و ذهنها را روشن کند.
البته، قبل از پیروزی انقلاب اسلامی (در دوران مبارزات پانزده ساله) متأسفانه «هنر» وارد این میدان نبود، مگر خیلی به ندرت. گاهی شعرهای خوبی گفته میشد که در روشنگری ذهنها اثر داشت. این اواخر شاید سالهای دهه پنجاه بعضی از نمایشنامهها و هنرهای نمایشی هم تقریباً وارد میدان شدند. اما خیلی کم و به ندرت. مثلاً در تهران نمایشنامه «ابوذر» را روی صحنه آوردند؛ در مشهد نمایشنامه «باران» را. جوانان خوبی بودند که روی صحنه آوردند؛ که الان هم در زمینههای هنر فعالاند. اما خیلی کم بود. غرض! هنر، نقش زیادی در آن زمان نداشت.
متأسفانه در رژیم گذشته که آن پانزده سال دوران مبارزات هم در همان سالهاست هنر در قبضه صاحبان قدرت بود و حقیقتاً به انحطاط دچار شده بود و در میدان نبود. لیکن از لحظه پیروزی انقلاب، هنر به میدان آمد. از دو جا هم آمد. عمدتاً هم از طریق استعدادهای هنری نوظهور یعنی جوانان بود.
شما الان ببینید در میان این هنرمندان معروفی که ما داریم، خیلیشان جوانان بعد از انقلاباند. اینها کسانی هستند که یا در جبهههای جنگ، یا در صحنههای انقلاب، با یک ایمانی، یک خودباوری پیدا کردند و به سمتی کشیده شدند. مثلاً دوربینی دستشان گرفتند و برای عکسبرداری به جبههها رفتند. این کارها اینها را به سمت هنر کشاند. و همین طور، بقیه هنرها.
غالباً جوانان بودند که از اول انقلاب شروع کردند. بعضی از هنرمندان دوره قبل از انقلاب هم بودند که به انقلاب پاسخ دادند. خیلی هم، متأسفانه پاسخی ندادند.
رفتند کناری نشستند و هنرشان را در خدمت انقلاب قرار ندادند. در مجموع از اول انقلاب تا امروز که بیست سال میگذرد، هنر، نقش زیادی داشته و در عرصههای مختلف، انواع هنرها نه فقط هنرهای نمایشی، یا هنر شعر، بلکه انواع هنرهاوارد میدان شدند و کارهای برجسته و بزرگی انجام دادند، و هنرمندان جوان پرورش پیدا کردند.
باید بگویم که اگر امروز را با قبل از انقلاب مقایسه کنید، ما خیلی وضعمان خوب است؛ برجستگی هم داریم. اما اگر با آنچه که باید باشیم، مقایسه کنیم، نه! عقبیم. من صریحاً اعتقاد دارم که عقبیم. ما هنوز در زمینه داستاننویسی، در زمینه شعر، در زمینه هنرهای نمایشی (یعنی سینما و تئاتر) کاستیهای زیادی داریم، کارهای نشده فراوانی داریم و انسان ناشیگریهای متعددی را مشاهده میکند.
من امیدوارم کسانی که در رشتههای هنری فعالاند، همان خودباوری را که ما در عرصههای دیگر انقلاب در جاهایی مشاهده کردیم و دنیا را به خودش متوجه کرد (در زمینه صنعت، در زمینه صنایع نظامی، در زمینههای علمی، واقعاً ما کارهایی کردهایم که دنیا متوجه آنها شده است) در زمینه هنر هم بلکه بتوانند انشاءالله کارهایی بکنند که شاخصه ملت بزرگ ایران و انقلاب بزرگمان باشد.»
(بیانات در دیدار جمعی از جوانان؛ 13/11/77)
بروز استعداد های هنری
«هنر بزرگ انقلاب، این بود که توانست هنر را در خدمت حقایق و در خدمت انسان دربیاورد و آن را از انحصار هم خارج کند. من این دو خصوصیت را در هنر بعد از انقلاب، مشاهده میکنم: یکی در خدمت حقیقت قرار گرفتن و دوم، گسترش دامنه هنر.
استعدادهای هنری، چقدر بروز پیدا کردند! جنگ در این زمینه، یقیناً یک نقش اساسی دارد: یک زمینه عظیم مردمی پیدا شد که در هر بخشی از بخشهایی که هنر بشری در آن تجلی میکند، هر کس بتواند در هر بخشی که استعداد هنریای دارد، آن را بروز و نشان بدهد. چقدر هنرمندهای خودرو در دوره جنگ شناخته و دیده شدند و هنر آنها مورد استفاده قرار گرفت! چقدر عکاس، چقدر فیلمبردار، چقدر قصهنویس، چقدر شاعرو چقدر هنرمندان هنرهای نمایشی!
به مناسبت این پدیده عظیم، همه رشتههای هنر یا بسیاری از رشتهها در خدمت حقیقت قرار گرفت و استعدادها در این زمینه شناخته شد.»
(بیانات در دیدار جمعی از نیروهای فرهنگی و هنرمندان دفاع مقدس؛ (20/1/1379)
نیروهای هنری و ادبیای که انقلاب آزاد کرد
«از جمله کارهای مهمی که انقلاب کرده، یکی این است که یک عده عنصر فرهنگی و ادیب و هنرمند و دارای اقتدار فرهنگی تربیت کرده؛ و بحمدالله کم هم نیستند. شعرای زیادی به وجود آمدند؛ داستاننویسهای زیادی به وجود آمدند؛ نویسندگان قلمزن دقیق فارسی نویس محکمی به وجود آمدند، و بحمدالله هستند. از اول انقلاب تا حالا، سیزده سال گذشته است. شما نگاه کنید، ببینید کدام سیزده سال در دوران عمر فرهنگی و تاریخی ما، توانسته است شخصیتهای درجه یک به وجود بیاورد؟ البته اینها تا شخصیت درجه یک بشوند، هنوز فاصله دارند. اما کسانی که شخصیت درجه یک بشوند، در این مجموعهای که انقلاب پدید آورده، زیادند. ما در میهن ما، در دوران استبدادهای اواخر دوران پادشاهی، سترون شده بود؛ عقیم شده بود. حقیقتاً آدمهای بزرگ، نویسندههای بزرگ، هنرمندهای بزرگ به خصوص در بعضی از رشتههای هنری پرورش پیدا نمیکردند. لکن امروز میبینیم در میان بچههای جوان ما، سینماگرهای خوب، نمایشنامهنویسهای خوب، کارگردانهای خوب، شعرای خوب و داستاننویسهای خوب، زیادند.
انقلاب است که این نیروها را آزاد کرد.
(بیانات در دیدار جمعی از صاحبنظران، مسئولان، نویسندگان)
لزوم اهتمام در ارائه مبانی فکری انقلاب
«این انقلاب، با این عظمت و ابعاد و آثار علمی، از لحاظ ارایه مبانی فکری خودش، یکی از ضعیفترین و کمکارترین انقلابها و بلکه تحولات دنیاست!
وقتی انقلاب اکتبر تحقق پیدا میکند، در طول ده پانزده سال، آن قدر کتاب و فیلم و قصه و جزوه در سطوح مختلف، راجع به مبانی فکری این انقلاب نوشته میشود که در کشورهایی که باد آن انقلاب به آنها رسیده، دیگر مردم احتیاجی ندارند که از کتابهای آنها استفاده کنند! آنقدر فضای ذهنی پر شده است که روشنفکرهای خود کشورها مینشینند راجع به مبانی ارزشی و فکری آنها کتاب مینویسند! در سه چهار دهه گذشته، چهقدر ایرانیها درباره مبانی فکری انقلاب شوروی، به زبان فارسی کتاب نوشتند! چون دیگر اشباع شده بودند. یعنی آنها آنقدر نوشتند که همه روشنفکرهایی که به نحوی از لحاظ فکری با آنها ارتباط پیدا میکردند، ازلحاظ فکری اشباع میشدند؛ و بعد یک آدم مثلاً دست به قلم و با فکر و روشنفکری، خودش میجوشید و مطالبی غیر از ترجمههای فراوانی که از آثار آنها میشد مینوشت.