جمعی از جغرافیدانان دانشگاه تهران، دربارهی « تحریف نام همیشه جاوید فارس»، بیانیهیی را صادر کردند.
به گزارش ایسنا، متن این بیانیه به شرح زیر است:
« اخبار تکاندهندهای، جغرافیدانان جهان و به ویژه جغرافیدانان ایرانی را بهتزده ساخت و آنها را نسبت به استفاده مغرضانه از ابزار مقدس جغرافیایی یعنی نقشه (اطلس) در جهت تحریف تاریخ و جغرافیا وادار به موضعگیری نمود. اخباری مبنی بر این که موسسه National Geograghy Society در آخرین نقشهها و نیز آخرین اطلس خود به جای بکارگیری و استفاده از اصطلاح واقعی و تاریخی Persian Gulf (خلیج فارس) از اصطلاح جعلی و واهی Arabian Gulf (خلیج عربی) استفاده کرده است و نیز تحریف اسناد تاریخی را به جایی رسانده است که تعدادی از جزایر ایرانی در خلیج فارس را یا با عناوین ساختگی عربی و یا «اشغال شده توسط ایران ذکر کرده است». این نشریه استدلال سستی را در مقابل انبوه اندیشمندان و دانشمندان معترض عنوان کرده که نام خلیج عربی را به این دلیل در کنار نام خلیج فارس در نقشهها آورده است که از سوی تعدادی مردم، سفارتخانهها و برخی از اسناد و نقشهها به کار میرود.
جغرافیدانان دانشگاه تهران ضمن اعلام بیاعتباری اطلس منتشرشده موسسه National Geograghy، مراتب اعتراض خود را اعلام نموده و بدینوسیله پاسخهای علمی، منطقی و مستدل و شایستهای را در مقابل اظهارات غیرمنطقی و غیرعلمی گردانندگان این موسسه جهت تنویر افکار جهانی اعلام میدارد.
1) از گذشته تا حال پذیرش همگانی یک نام جغرافیایی با توجه به ویژگیهای انسانی، طبیعی محیط جغرافیایی آن صورت میگیرد. (از قبیل جنس خاک مانند دریای زرد یا وجود اقوام ساکن در یک پهنه مانند قوم پارس در کرانه خلیج فارس). و شیوههای نامگذاری و حتی تحمیل یک نام در میان مردم که امروز از سوی برخی سادهاندیشان به کمک رسانههای جمعی، تبلیغات و انتشارات صورت میگیرد، در گذشته وجود نداشته است. در این رابطه جغرافیدان برجسته آمریکایی «ریچارد هارتشورن» (R. Hartshorn) در فصل یازدهم کتاب «ماهیت جغرافیا» (The Nature of Geograghy) زیر عنوان «What Kind of Science is Geography» بحثی را به نام «چه چیز در یک اسم وجود دارد؟» (What is in a Name) پیش کشیده و مینویسد چنانچه توصیف جغرافیایی محدود به اصطلاحات ژنریک (کلی و عام) شود، ناکافی است. حتی توصیف کوتاه سطحی یک ناحیه بزرگ و اصلی باید تعداد زیادی از ویژگیهای منحصر به فرد آن را به اسم بنامد و آنها را توصیف نماید مانند آلپ، هیمالیا، آمازون، میسیسیپی و نیاگارا و دولتهایی مثل آلمان یا ایالات متحده و شهرهایی مثل لندن، پاریس یا نیویورک چنانچه در درون یک ناحیه وصف شده به شمار آورده شوند اینها به دلیل اهمیت منحصر به فردشان مطرح میشوند.
در ادامه باید گفت کاربرد نام خلیج فارس نیز با همین استدلال از آغاز تا کنون صورت گرفته است. ویژگیهای منحصر به فرد آن مانند تشکیل دولت امپراطوری پارس (ایران) در کنار و حتی اطراف این خلیج، و استمرار این حاکمیت و حکومت در طول تاریخ، وجود جمعیت متراکم و انبوه پارس (و اقوام و شاخههای مربوط به آن) بر سواحل این خلیج، کنترل تاریخی شاهراه تجاری سیاسی خلیج فارس به دست ایرانیان و.. همگی از ویژگیهای خاص این نام (یعنی خلیج فارس) از آغاز تا کنون است. چگونه میتوان از این خصوصیات صرفنظر کرد و نامی را که فاقد ویژگیهای خاصی متناسب با خلیج فارس است در کنار پسوند فارس، قرار داد.
2)اگر گرد و غبار ناشی از تعصبات قومی مبتنی بر ادعای دولتهای جوان منطقه را در خصوص ساختن واژههای تصنعی بزداییم، خواهیم دید که در نوشتههای علمی اولین بار یونانیان بودند که خلیج فارس را «پرسیکوس سینوس» یا «سینوس پرسیکوس» نام نهادند، همچنان که یونانیان نخستین بار در منابع خود سرزمین ایران را نیز «پارسه» و پرسپولیس یعنی شهر یا کشور «پارسیان» نامیدند.
3) اساسا فراوانی استفاده از یک نام طی قرنهای متمادی و به طور پی در پی، حاکی از مقبولیت آن نام در طی تاریخ دارد. خلیج فارس نامی است که در طول تاریخ به رغم حضور بیگانگانی که برای تجارت، سیاحت، سیاست و .. به این خلیج میآمدند، بدون هیچ تغییری مورد استفاده واقع میشد که در زیر به نمونههایی از آنها اشاره میشود:
* نویسندگان یونانی چون کتزیاس (445 380 پ.م)، گزنفون (430 352 پ.م)، استرابون (63 پ.م 24. م) به این دریا نام «پرس» و به سرزمین ایران «پرسای » «پارسه» و «پرسپولیس» یعنی شهر یا کشور پارسیان دادهاند.
* دیسارکوس (325 285 پ.م) در نقشه جهاننمای خود، خلیج فارس و خلیج عربی (یعنی دریای سرخ) را به روشنی نشان داده است.
* اراتوستن سرنانی (حدود 276 194 پ.م) جغرافینگار بزرگ که زمانی ریاست کتابخانه اسکندریه را بر عهده داشت، در همه آثارش به روشنی از نامهای خلیج فارس و خلیج عرب (یا دریای سرخ) یاد نموده است.
* هیپارکوس، دانشمند و جغرافینگار (سده 2 پ، .م)، از درخشانترین نقشهنگاران زمان خود، در آثار و نقشه جهاننمای خود، هم خلیج فارس و هم خلیج عربی را آشکارا مشخص کرده است.
* فلاویوس آریانوس (تاریخ نگار یونانی سده 2 پ.م) در کتاب «آنا بازیس» (تاریخ سفرهای جنگی اسکندر) نام «پرسیکون کا ای تاس» (Persikon Kaitas) را که ترجمه صحیح خلیج فارس است بر این دریا نهاده است.
* پوزیدونیوس (فیلسوف و جغرافینگار سوریالاصل) در کتاب اوسئانوس خود که آگاهیهای بسیاری دربارهی سرزمینها و دریاهای گوناگون ارایه نموده است، از خلیج فارس به روشنی یاد کرده است.
* استرابون (63 64 پ.م، پس از 23 م) علاوه بر تاریخ در 43 جلد اثری در 67 جلد دربارهی جغرافیای جهان روزگار خود تالیف کرده است و در کتاب «از ایندی تا ایبری»، یا «از هند تا اسپانیا» دریای جنوبی ایران را خلیج فارس نامید و محل زندگی عربها را منطقهای بین خلیج عرب (که همان بحر احمر یا دریای سرخ است) و خلیج فارس نوشته است.
* کلودیوس پتوله یا بطلمیوس، منجم و جغرافیانگار سرشناس حوزه علمی اسکندریه در سده 2 میلادی، نخستین کسی است که اطلسی از دنیای پیشین در بر گیرنده 36 نقشه از مناطق گوناگون جهان همراه با یک نقشه جهان تالیف کرده است. در این اطلس نقشههای ایران، بینالنهرین و شبه جزیره عربستان دیده میشوند و بیهیچ ابهامی آبهای جنوب ایران را «پرسیکوس سینوس» نامید که درست به معنای خلیج فارس است. این اصطلاح بعدها به «سینوس پرسیکوس» تغییر یافت و زبانزد شده است. ترجمه واژه سینوس پرسیکوس اندک اندک از زبان لاتین به همه زبانهای زنده دنیا راه یافت و همه کشورها و تمامی تاریخدانان و جغرافیانگاران بزرگ جهان خلیج فارس را به این نام میشناسند. مثلا روسها به آن Persidski Zaliv، انگلیسیها Persian Gulf و ارمنیها Parsitstsots نام نهادهاند. به علاوه در آثار جغرافیایی به زبان لاتین خلیج فارس را «ماره پرسیکوم» یعنی دریای پارس نوشتهاند. کوین توس کوریسوس روفوس (تاریخ نگار رومی) خلیج فارس را «اکوارم پرسیکو» نامیده است که به معنی «آبگیر پارس» است.
نوشتههای این جغرافیدانان و مورخان منابع غنی دانش بشری را تشکیل میدهند و همه آنها را آثارشان به «نام خلیج فارس» اشاره داشتهاند که مبین آن است که این نام هرگز بیدلیل و بدون مبنا مورد استفاده واقع نشده است.
4) واژه فارس در پسوند واژه خلیج فارس به وسیلهی جغرافیدانان، مورخان و جهانگردانی که از خود این منطقه بودهاند، اعم از ایرانی یا عرب به تکرار در طول تاریخ به کار برده شده است. در هیچ یک از کتابهای تاریخی معتبر مسلمانان منطقه به جز واژه فارس، پسوند دیگری برای خلیج فارس در نظر گرفته نشده است و هیچ عالم فاضل دانشمندی در کتب خود واقعیت را قربانی سیاست نکرده است. پیروی یک موسسه علمی در نشر علم از دولتهای جوان و سیاستهای گذرا، جز تخریب اعتماد جهانی به تولیدات آن موسسه را در پی ندارد.
مردمان ساکن این منطقه از هر قوم و نژادی که بودند به چگونگی شکلگیری نام فارس و دلیل نامگذاری خلیج جنوبی ایران به خلیج فارس آگاه بودند و در کاربرد آن متفقالقول بوده و هستند. در این جا به آثار دانشمندان، جغرافیدانان و تاریخنویسان اسلامی اعم از عرب و غیر عرب اشاره میداریم که عمدتا همگی آنها از خلیج فارس، بحرالفارس، الخلیج الفارسی و دریای فارس نام بردهاند:
* نخستین تاریخنگار اسلامی که از دریای فارس نام برده است، ابوالقاسم عبیداللهابنعبدالله ابن احمد ابن خرداد به (درگذشته 300 ه . ق) میباشد که در کتاب المسالک و الممالک خود (250 ه .ق) نوشته است: «دریای فارس که دریای بزرگی است به هنگام طلوع ماه ]دارای[ جزر و مرد نمیباشد مگر دوبار در سال»
قدامه بن جعفر نویسنده کتاب «الخراج» (266 هž . ق) آبهای جنوب ایران را دریای فارس نامیده است.
احمد ابن ابی یعقوب / ابن واضح یعقوبی (232 - 334 هž . ق) در کتاب تاریخ یعقوبی (278 هž . ق) از دریای فارس نیز یاد کرده است.