پیشگفتار
نهضت و قیام مردم دیندار و شریف ایران بر ضد رژیم پهلوى از سال 1342 به رهبرىِ روحانیت و در رأس آن، امام خمینى - قدّس سرّه - و ایثار و فداکارىِ اقشار مختلف مردم، و درنهایت، پیروزىِ آن در بهمن ماه 1357 بدون شک یک حرکت دینى و براى دفاع از حریم مقدس اسلام بود. با آن پیروزىِ شگفت آور، این اندیشه نوین، در ایران و جهان اسلام به وجود آمد که با رهبرىهاى یک فقیه جامعالشرائط و با بهرهگیرى از ایمان واحساسات دینىِ مردم مىتوان حتى بدون سلاح با طاغوتیان و صاحبان زر و زور و سلاح پیکار کرد و پیروز شد. با آن پیروزىِ معجزهآسا و شگفتآور، قدرت اسلام و ایمان و نقش حساس رهبرىِ دینى و نفوذ معنوىِ روحانیت، براى همگان آشکار شد. آن چنان که اکثریت قاطع اقشار مختلف مردم، دانشگاهى، فرهنگى، بازارى، ادارى، کارگر، کشاورز، شهرى و روستایى، که دین خواهى در جانشان سابقه دیرینه داشت، با شوق فراوان خواستار حاکمیت اسلام و اجراى احکام و قوانین نورانىِ آن شدند.
امام خمینى - قدّس سرّه - که در آن زمان، عملاً در جایگاه ولایت فقیه واقع شده بود و اکثریت قاطع مردم، رهبرىِ او را پذیرفته بودند، انتخاب نوع حکومت را بر عهده مردم گذارد و « جمهورى اسلامى» را به عنوان پیشنهاد مطرح ساخت. در تاریخ 11/1/1358 همهپرسى به عمل آمد و اکثریت قاطع مردم(32/98%) به «جمهورى اسلامى» رأى مثبت دادند.
بعد از آن، تهیه قانوناساسى، یک ضرورت محسوب مىشد و تدوین آن، نیاز به کارشناسانى داشت که در مسائل قانونى و اسلامى متخصص باشند. انتخاب آنان نیز بر عهده مردم گذاشته شد. در تاریخ 12/5/58 مردم در یک انتخابات عمومى شرکت کردند و با اکثریت آرا 72 نفر از قانوندانان و اسلامشناسان را بدین منظور برگزیدند. مجلس خبرگان قانوناساسى تشکیل شد و اعضاى آن با جدیت تمام، مشغول به کار شدند. از رهنمودهاى امام خمینى - قدّس سرّه - و صدها طرح و پیشنهادى که از صاحب نظران مىرسید استفاده کردند و در مدتى در حدود سه ماه، متن قانوناساسى را تدوین کردند. سپس تصویب آن نیز به آراى مردم واگذار شد و در تاریخ 12/9/58 در یک همه پرسى، با اکثریت چشمگیرى (حدود 75%) تصویب شد و به تأیید امام خمینى رسید. بدین ترتیب، خط مشى نظام جمهورى اسلامى ایران بر پایه قانوناساسى، که از قرآن و سنت پیامبر اکرم(ص) و مکتب اهل بیت(ع) الهام گرفته، مشخص و استوار گشت.
با تصویب قانوناساسى، نوع حکومت و اهداف و ارکان آن، جنبه قانونى به خود گرفت، ولایت و زعامت ولى فقیه و مجتهد جامع الشرائط، قانونى شد و رسمیت یافت.
مراحل مختلف تهیه، تدوین و تصویب قانوناساسى با سرعت سپرى شد؛ چرا که ضرورت استقرار هر چه سریعتر نهادهاى نظام جمهورى اسلامى ایران، چنین سرعتى را مىطلبید، به ویژه آن که رهبرىهاى ژرفبینانه و قاطعانه امام، بر این سرعت تأکید مىورزید.
اما با توجه به این که بعد از حکومت پیامبر اسلام و على بن ابى طالب - صلوات اللّه علیهما - نخستین بار بود که حکومتى قانونى، بر طبق مبانىِ شیعه تأسیس مىشد و زعامت گسترده ولى فقیه و اجراى احکام و قوانین سیاسى - اجتماعىِ اسلام، سابقه عملى نداشت و تجربه نشده بود، مسائل مربوط به نظام دینى و فلسفه سیاسىِ اسلام، به ویژه ولایت فقیه نیز به طور دقیق تحقیق و تدوین نشده بود. بنابراین، لازم بود بعد از استقرار حکومت اسلامى، مسائل مربوط به فلسفه سیاسىِ اسلام، به طور گسترده و عمیق به وسیله محققان و کارشناسان مربوطه، مورد تحقیق و بررسى قرار گیرد.
این مسؤولیت سنگین، که استحکام نظام اسلامى بر آن مبتنى است، بر عهده همه دانشمندان متعهد و فقها و اسلام شناسان نهاده شده است. بسیار بجا بود که حوزههاى علمیه، به ویژه حوزه علمیه قم در این کار مهم پیشقدم مىشد و با دعوت از اساتید و دانشمندان متعهد دانشگاه، وسیله یک سرى تحقیقات عمیق و گسترده جمعى را در همه موضوعات و مسائل مربوط به فلسفه سیاسى و نظام اسلامى فراهم مىساخت؛ ولى متأسفانه در این جهت کوتاهى شد. البته از آن زمان تاکنون در این رابطه، کارهایى انجام گرفته، کتاب ها و مقالات سودمندى تهیه و انتشار یافته است؛ ولى با توجه به این که تحقیقات انجام شده، غالباً انفرادى بوده، جاى یک سلسله تحقیقات عمیقتر و فراگیرترِ جمعى هنوز خالى است.
با توجه به این نیاز و تأکیدهاى مکرر مقام معظم رهبرى، حضرت آیه الله خامنهاى - مدظلهالعالى - بود که مجلس خبرگان رهبرى در اجلاسیه 28/11/1371 مسؤولیت انجام این تحقیقات را بر عهده دبیرخانه مجلس خبرگان گذاشت. در شرح وظایف دبیرخانه چنین آمده است: «تحقیق و پژوهش در موضوع حکومت اسلامى، بالأخص ولایت فقیه، تألیف و نشر آن به صورت هاى مناسب». دبیرخانه بعد از تهیه مقدمات، شروع به کار کرد. در انجام این مسؤولیت بزرگ، کارهایى را شروع کرده و انجام مىدهد که مهمترین آنها عبارت است از: تحقیق در موضوعات و مسائل مختلف فلسفه سیاسى اسلام، به ویژه ولایت فقیه. در آغاز، فهرستى از موضوعات نیازمند به بررسى و تحقیق تهیه شد و از محققان و دانشمندان براى همکارى دعوت به عمل آمد. تعدادى از آنان دعوت ما را پذیرفتند و پس از تهیه و تصویب طرح تحقیقاتى، مشغول به کار شدند.
گرچه مسؤولیت مستقیم انجام هر یک از موضوعات، بر عهده یک نفر از محققان مىباشد؛ اما با توجه به این که از افکار و اظهار نظر دیگر صاحبنظران نیز استفاده مىکند، مىتوان آن را یک تحقیق جمعى به شمار آورد. تحقیقات بدین صورت انجام مىگیرد:
1. محقق در همه مراحل، از نظر اساتید مشاور و راهنما استفاده مىکند.
2. مطالبى که توسط محقق نگاشته شده، در اختیار تعدادى از دانشمندان صاحبنظر براى مطالعه و اظهار نظر قرار مىگیرد. سپس در جمع آنان و با حضور نویسنده، مورد بحث و نقد قرار مىگیرد.
3. ریاست دبیرخانه و مسؤول مرکز تحقیقات علمىِ دبیرخانه نیز در همه مراحل تحقیق، از نزدیک بر کارها نظارت دارند.
4. محقق از نتایج بحثها و تحقیقاتى که قبلاً توسط دبیرخانه انجام گرفته و نیز از فیشهاى موجود استفاده مىکند.
ولى با توجه به این که محقق در تحقیقات خود از آزادىِ کامل برخوردار است و الزامى در جهت اعمال همه دیدگاههاى پیشنهادى ندارد، مسؤولیت صحت و سقم مطالب نیز بر عهده خود او خواهد بود.
تحقیقى که اینک ارائه مىشود، به بررسى موضوع مدیریت از دیدگاه کتاب و سنت مىپردازد و به وسیله پژوهشگر پرتوان، حجه الاسلام آقاى سیّد صمصام الدین قوامى انجام گرفته است. این پژوهش پس از طرح کلیاتى درباره مدیریت اسلامى، به اهم مباحث این موضوع مانند «مدیریت منابع انسانى» و وظایف مدیریت» مىپردازد و در ضمن آن، مسائل فراوان مدیریت از زوایاى مختلف، به ویژه با تبتع گسترده در سیره و سنت اسلامى، مورد بررسى قرار گرفته است.
در خاتمه از زحمات و تلاشهاى محقق سختکوش این اثر، و همه اساتید محترمى که در به ثمر رسیدن این تحقیق همکارى نمودند، تشکر مىکنم.
*******************************
مقدمه نویسنده
پس از پیروزى انقلاب اسلامى، زمینه طرح مسائل و مباحث نوینى فراهم شد که پیش از آن، ضرورت و انگیزهاى براى پرداختن به آنها وجود نداشت. یکى از این مسائل، شکلگیرى یک نظام اسلامى از درون انقلاب بود که موجب پیدایش پرسشهاى گوناگونى در باره فلسفه سیاسى و اجتماعى اسلام، در اذهان اندیشوران و حامیان انقلاب شد. همچنین از جمله این مباحث، مبحث «مدیریت اسلامى» بود که از جنبههاى گوناگونى مورد بحث و بررسى قرار گرفت. برخى از پرسشهاى مطرح شده در این باره، عبارتند از:
مدیریت اسلامى چه تعریفى دارد؟ آیا بشر خود باید نوع مدیریت بر جامعه را روشن سازد یا اسلام هویت و ماهیت نظام مدیریتى را بیان مىکند؟ ضرورت و اهمیت پرداختن به مسأله مدیریت اسلامى چیست؟ با توجه به اینکه مدیریت در غرب متولد شده و بیشتر نظریهپردازان آن، غربى هستند، کاربرد این نظریه با توجه به وضعیت عمومى ارزشهایى که ارائه مى دهد، چگونه ارزیابى مىشود؟ مهمترین محورهاى اشتراک و افتراق مدیریت اسلامى با مدیریت رایج در غرب چیست؟ وجه تمایز بین مدیر و رهبر و رابطه مدیریت و حکومت چیست؟ اصول مدیریت از دیدگاه اسلام کدام است؟ با توجه به اینکه اصول مدیریت تقریباً ثابت است، مدیریت اسلامى که بخشى از اقسام مدیریت محسوب مىشود، چه نقشى خواهد داشت؟ با توجه به اینکه مدیریت درغرب از روش تجربى استفاده مىکند و ما در حال حاضر نمىتوانیم از این روش در مدیریت اسلامى استفاده کنیم، چگونه مىتوانیم به سوى مدیریت گام برداریم؟ اصطلاحات رایج در مدیریت اسلامى، مدیریت فقهى، مدیریت ارزشى و مدیریت دینى از چه اعتبارى برخوردارند و کدام یک ترجیح دارد؟ توقع یک نظام ادارى و روش هاى مدیریتى از
اسلام تا چه اندازه درست و بهجا است؟ آیا اسلام یک مکتب مدیریتى ویژه خود را دارد، مانند دیگر مکاتب مدیریتى (مدیریت علمى، روابط انسانى، اقتضایى و...)؟ اگر مدیریت مبحثى عقلایى و متکى به عقل جمعى بشر است، چه اصرارى بر جستوجوى آن در منابع اسلامى است؟ آیا مدیریت هم اسلامى و غیراسلامى دارد؟ اگر دارد، معیار اسلامى بودنش چیست؟ شاخصهاى شایستگى مدیر اسلامى کدام است؟
در بین نظریههاى مدیریت، کدام نظریه با اسلام سازگارتر است؟ آیا اسلام نظریه خاص و مستقلى در این زمینه دارد؟ اصول موضوعهاى که براى ما معتبر است و بر اساس آنها باید مسائل مدیریت را حل کنیم، کدامند؟ روش درست تحقیق در مدیریت اسلامى چیست؟ در جامعه اسلامى چه نظام ارزشىاى باید بر رفتارهاى مدیران حاکم باشد و دلیل اعتبار این نظام ارزشى چیست؟
این پرسشها و مانند اینها از عوامل پدید آمدن تحقیق حاضر هستند که پاسخ به آنها با توجه به متون دینى مىتواند نظریه مدیریت اسلامى را تبیین کند.
***********************************
بخش اول: مقدمات و کلیات بحث
فصل اول: کلیات
- هدف از مباحث مدیریت اسلامى
1. تدوین اصول مدیریت
2. الگو سازى یک سازمان مطلوب
3. ارائه الگوى مدیر و کارگزاران نظام اسلامى و ضد آن
4. تعمیم نظریه مدیریت اسلامى
5. توجه جدى مراکز علمى فرهنگى کشور به تحقیق به عنوان پایه، براى دستیابى به نظریات اسلام در باره مدیریت.
6. معطوف کردن توجه محققان و دانشپژوهان و متخصصان علم اداره و مدیریت، به نظریه مدیریت در اسلام و طرح استدلالى آن، در مطالعات تطبیقى و توجه به تمایزات اساسى بین مدیریت اسلام و شرق و غرب.
7. دعوت به همکارى صاحبنظران و محققان اسلامى، به ویژه فقیهان بزرگ حوزه علمیه، براى ارائه الگوى مدیریت در اسلام.
8. ایجاد زمینه تلاش بیشتر و جدىتر براى یافتن راهکارهاى علمى، در جهت اجرایى کردن نظریات فراگیر مدیریت اسلامى، که جوهره حکومت اسلامى را در خود دارد، با توجه به رهنمودهاى قرآنى و دستآوردهاى بشرى و نقش زمان و مکان.(1)
- ضرورت و اهمیت بحث نظریه مدیریت در اسلام
در لابهلاى آثار مدیریتپژوهان مسلمان، به مواردى از ضرورت پى مىبریم:
1. ظهور انقلاب اسلامى و استقرار حکومت دینى در ایران اسلامى، لزوماً بحث مدیریت را در پى دارد؛ زیرا حکومت، بدون مدیریت امکان ندارد.
2. جامعیت و خاتمیت مفروض دین اسلام، مستلزم داشتن نظاماتى مانند نظام ادارى است.
3. کاستىهاى مکاتب مدیریتى غیردینى و غیراسلامى، که در عمل نشان داده شده و بعضاً مورد اعتراف خود غربىها است، ما را بر آن مىدارد که در نظام مدیریتى اسلام جستوجو کنیم.
4. معرفى اسلام در همه ابعاد، به جهان پرسشگر از مبانى نظرى و عملى نظام اسلامى.
5. نمىتوان حکومت دینى را با مدیریت غیردینى هدایت کرد. این امر باعث شکست و تعارض و تناقض در نظام اسلامى خواهد شد.
6. عدم تناسب مدیریتهاى رایج با فرهنگ و تمدن اسلام و تفکر مستقل انقلابى.
7. سیره انبیا و اولیا در اِعمال مدیریت، حاکى از وجود اصول مدیریتى دینى است که باید کشف شود.
8. نیاز فراوان نظام اسلامى به مدیرانى که متخلق به اخلاق اسلامى و مسلح به دانش مدیریت باشند.
9. لزوم ارائه الگوى مدیریتى اصیل به مدیران اسلامى که نقش مهمى در پیشبرد اهداف نظام اسلامى دارند و نقش فرهنگ سازى نیز در جامعه بر عهده آنان است.
10. توسعه این رشته، تا عمق مدیریت خانواده، مدیریت و رهبرى خویشتن، و حجم بسیار احکام و اخلاقاسلامى در این موارد، صاحبنظریه بودن اسلام در مدیریت را آشکار مىسازد.
11. نقش بسیار مهم مدیریت اسلامى در تحقق اهداف انقلاب اسلامى، در پیشرفت و توسعه همهجانبه کشور.
- روششناسى تحقیق در مدیریت اسلامى
1. گروهى از محققان و مدیریتپژوهان با ضعف شناخت از مدیریت غربى و با توجه صرف به مدیریت در اسلام، مدیریت غربى را به کلى نفى کرده و وارد موضوع نشدهاند، در حالى که باید مدیریت را یک علم دانست تا بتوان با آن به درستى روبه رو شد؛ همان گونه که پیشینیان ما با فلسفه یونان رفتار کردند.
2. گروهى دیگر با خوب و درست فرض کردن مدیریت غربى کوشیدهاند با توجیه اسلامى مدیریت غربى، آن را به نوعى اسلامیزه کنند. در این گروه، عدهاى مرعوب آن نظریات شده و همه آن را پذیرفتهاند و برخى نیز با برخوردى انتقادى، براى تصحیح و تکمیل آن کوشیدهاند. دسته دوم سعى کردهاند با کالبدشناسى و تقسیمبندى مدیریت، به انسانى و مواد، یعنى مدیریت منابع انسانى و تولید، مباحث ارزشى را از غیرارزشى جدا کنند و با پذیرش بخش دوم، صرفاً موضوع انسان را در مدیریت بررسى کنند.
3. از یک دیدگاه مىتوان مجموعه تحقیقات مدیریت اسلامى را به چند دسته تقسیم کرد: دستهاى توسط متخصصان مدیریت بدون تخصص اسلامى تنظیم شده است و دستهاى دیگر توسط متخصصان اسلامى بدون تخصص و شناخت مدیریتى نگارش یافته است و چه بسا دسته سومى توسط نویسندگان فاقد هر دو تخصص به رشته تحریر در آمده است. در این میان، جاى خالى تحقیق و جستارى که داراى هر دو نوع تخصص باشد، خالى است.
4. در آثار مدیریتى از سه شیوه استفاده شده است:
الف) روش قیاسى (مستقل): مراجعه به منابع اصیل اسلام و استخراج ارزشها و اصول مدیریتى از آنها.
ب) روش استقرایى (تطبیقى): مراجعه به منابع مدیریت روز و مطالعه نظریاتى که در آن مطرح است و شناخت پیشفرضها و اصل نظریات و قضایایى که از آن نظریات استفاده مى شود. سپس مطالعهاى تطبیقى انجام شود تا مثلاً مشخص گردد که آیا مکتب اسلام این نظریات را امضا مىکند یا کنار مىگذارد.
ج) انتخاب برخى کلید واژهها از متون مدیریت علمى و پیدا کردن معناى آن در منابع اسلامى، که در حقیقت، از مدیریت روز فقط به شکل یک فهرست استفاده شود.
در این تحقیق، فهرست مباحث از متون مدیریت علمى گرفته شده است. همچنین در هر مبحث، نخست نظریات و اصطلاحات مدیریت نوین تشریح شده است و سپس نظریه مدیریت اسلامى یا رحمانى در خصوص آن مبحث، از قرآن و سنت استخراج گردیده و تطبیق آن بر عهده خوانندگان گذاشته شده است. در پایان، پرسشهایى مطرح شده و پاسخ آنها با استفاده از منابع اسلامى داده شده است. تلاش بر این بوده است که پرسشهایى طرح شود که مدیریتنویسان امروزى با آنها رو به رو بوده و پاسخى براى آنها نداشتهاند و یا اگر پاسخ دادهاند، مانع از پاسخگویى خاص مدیریت اسلامى نبوده است.
- پیشینه بحث در بین دانشمندان شیعى
مدیریت اسلامى موضوعى است که سابقه آن، در بین شیعه، محدود به دوران پس از انقلاب اسلامى نمىشود، بلکه از دیرباز مورد توجه بوده است. هر چند نخست در ضمن مباحث کلامى جاى داشت، ولى در دوران پیدایش مدیریت، به شکل یک دانش مستقل، اولین اثر را مىتوان در اواخر سال 1340 جستوجو کرد که استاد شهید مطهرى با تنظیم و تقدیم دو مقاله، تحت عنوان «مدیریت و رهبرى در اسلام» و «رشد» پیشتاز طرح این مباحث شد.(2) مقاله نخست متن سخنرانى استاد شهید است که چند سال پیش از انقلاب، همزمان با ایام بعثت در مدرسه عالى مدیریت کرمان ایراد گردیده است.(3) این متن، نخستین متن مدیریت در اسلام است که با استفاده از مفاهیم اسلامى نوشته شده است و شیوه استنباط مفاهیم مدیریتى از متون اسلامى را به ما مىآموزد. همچنین روشهاى تحقیق مدیریت در اسلام را بهطور مشخص بیان مىکند و نمونههایى از انجام آن را ارائه مىدهد. از ویژگىهاى این اثر، گرایش عمومى و بنیادى آن در استخراج مدیریت از منابع اسلامى است. روش تبیین مقاله، قیاسى بوده و در حوزه مدیریت عام و بیشتر، مدیریت عمومى تنظیم گردیده و به هر حال، پایهاى ارزشمند و معتبر است.
(4)
در میان دانشمندان عرب، محمد باقر شریف القرشى حدود 35 سال پیش، کتاب نظام الحکم و الاداره فى الاسلام را نوشته است. ایشان که از محققان برجسته اهل نجف است، حدود 25% این کتاب را به مباحث اداره اختصاص داده است.(5) در چند سال اخیر، ضمن تحقیقى که توسط گروه مدیریت پژوهشکده علوم انسانى دانشگاه امامحسین(ع) انجام گرفت، مشخص شد که طى سالهاى آخر دهه چهل تا اوایل دهه هفتاد، یعنى حدود ربع قرن، تقریباً 160 اثر، اعم از کتاب، مقاله، پایاننامه و جزوه آموزشى، در این زمینه ارائه شده است. سپس این آثار، در قالب یک طرح تحقیقى، تلخیص، تنظیم و ارزیابى شد و دستمایه اولیه و سنگ بناى یک کار علمى مشترک میان حوزه و دانشگاه قرار گرفت.(6)
این مجموعه، به تفکیک شامل 60 کتاب، 21 مقاله، 13 پایان نامه و 53 جزوه کمکدرسى است که چهار عنوان آن، پیش از انقلاب نگاشته شده است. آمار نشان مىدهد که در طى 25 سال، هر سال هشت عنوان در باره مدیریت اسلامى چاپ شده است که در مقایسه با دنیاى غرب، که فقط در باره مدیریت منابع انسانى، هر روز یک کتاب و 86 مجله تخصصى به چاپ مىرسانند، اندک است. بررسىها نشان مىدهد که طى چهار دهه گذشته، از میان سه گروه علماى حوزه، دانشگاه و دیگر محققان، از هر گروه حدود سى نفر به نگارش مطالبى در باره مدیریت اسلامى پرداختهاند.(7)