مقدّمه:
نیاز جنسی، بخش جدایی ناپذیر ماهیت زیستی، روانی و اجتماعی آدمی را تشکیل می دهد و روشن است که کیفیت ارضای این نیاز نقش بسیار مهمی در سلامت و بهداشت روانی فرد و جامعه دارد. بر اساس آموزه های دینی، اگر این نیاز به صورت شرعی و معقول (ازدواج) و در زمان مناسب ارضا شود، باعث آرامش خاطر، رشد شخصیت و نیز استمرار حیات بشر می شود، و اگر امکان ارضای صحیح آن فراهم نیاید به صورت انحرافات جنسی و بی بند و باری های اخلاقی نمودار خواهد شد.
در سال اخیر، آمارها منحنی های رو به رشد و مشابهی را در زمینه انحرافات و بی بند و باری های اخلاقی در میان جوانان نشان می دهند. این رشد غیرطبیعی و هماهنگ می تواند حاکی از عوامل ساختاری همانند باشد. به طور قطع نمی توان یک عامل را علت انحرافات اخلاقی و بی بند و باری جنسی جوانان دانست; در بیشتر موارد، ترکیبی از چند عامل وجود دارند. با این وجود، برخی مطالعات عوامل خاصی را به عنوان عوامل مؤثر در میزان بروز بی بند و باری جنسی جوانان شناسایی کرده اند. در این مقاله سعی شده است این ایده توضیح داده شود که بی بند و باری های جنسی و انحرافات اخلاقی جوانان تا حد زیادی ناشی از فراهم نبودن شرایط ازدواج برای جوانان یا به تعبیر دقیق تر، افزایش سن ازدواج است.
این مقاله، ابتدا هنجار دینی سن ازدواج و عوامل مؤثر بر افزایش سن ازدواج را مورد بررسی قرار می دهد. سپس به رابطه، افزایش سن ازدواج با انحرافات اخلاقی و جنسی می پردازد و در پایان، برای مقابله با انحرافات اخلاقی و رسیدگی به مشکل ازدواج جوانان راهکارهایی را ارائه می دهد.
افزایش سن ازدواج; مسئله اجتماعی
همان گونه که بیان شد، هدف اصلی این تحقیق وارسی و آزمون این فرضیه است که بالا رفتن سن ازدواج باعث افزایش نرخ انحرافات اخلاقی و بی بند و باری های جنسی در میان جوانان شده است. بدین منظور، ابتدا باید نشان دهیم که سن ازدواج در دهه های اخیر افزایش یافته است. اولین گام، تعریف شاخصی برای اندازه گیری سن ازدواج است و گام بعدی، تعیین هنجار در این زمینه; چرا که صرف نشان دادن افزایش یا کاهش سن ازدواج بدون تعیین هنجار، معنای خاصی در برنخواهد داشت.
الف. مقیاس های اندازه گیری سن ازدواج
در مطالعات کلان نگر (macroscopic) مهم ترین شاخصی که در دست رس پژوهشگران قرار دارد، تحقیقات تجربی و نظرسنجی های انجام شده در زمینه های موردنظر است.
پژوهش ها نشان می دهند در کشورهای در حال توسعه و از جمله ایران، متوسط سن برای ازدواج جوانان در دهه های اخیر افزایش یافته است.1 به عنوان مثال، پژوهشی در این خصوص حاکی از آن است که میانگین سن ازدواج در ایران برای پسران در سال های 1354، 25 سال بوده است، در حالی که بعد از آن (به جز در سال 1365) این روند افزایش داشته است. این تحقیق نشان داده است سن ازدواج دختران از سال 1354 تا 1380 به طور مداوم سیری صعودی داشته است.2
تحقیقاتی چند که جنبه نظرسنجی دارند نیز افزایش سن ازدواج را نشان داده اند. نظرسنجی های انجام شده اخیر در تهران حاکی از آنند که جوانان پسر سن ایده آل برای ازدواج را بالای 26 سال می دانند. این امر بالا رفتن سن ازدواج را نسبت به فضای سنّتی جامعه، که معمولا ازدواج ها زیر 20 سال انجام می شده، نشان می دهد. سن ازدواج برای دختران در این تحقیق، 21 تا 25 سال گزارش شده است.3
به یقین، اگر تحقیق دیگری در این زمینه انجام شود، رشد بیشتری را نشان خواهد داد. علاوه بر مطالعات نظام مند، موردپژوهی ها و یافته های بالینی نیز نشان می دهند که امروزه جوانان دیرتر ازدواج می کنند.
تحقیقات تجربی، میانگین اجتماعی را مبنای قضاوت درباره افزایش یا کاهش نرخ سن ازدواج در نظر می گیرند. اما با تفحّص در آموزه های دینی به الگوهای دیگری برمی خوریم که بر اساس آن ها می توان درباره افزایش یا کاهش سن ازدواج قضاوت نمود.
ب. هنجار دینی سن ازدواج
ازدواج و تأسیس کانون زندگی مشترک خانوادگی یکی از بهترین و مهم ترین رسوم اجتماعی انسان هاست که از فطرت و آفرینش ویژه آن ها مایه می گیرد. این نیاز که به صورت فطری در انسان به ودیعت نهاده شده، تا زمان ظهور جوانه های بلوغ، همچنان دوران آرام و بی تحرکی را پشت سر می گذارد. اما به مجرد شروع دوران نوجوانی، زمان بیداری آن فرا می رسد و آرام آرام تمامی وجود نوجوانان را در برمی گیرد و به یکی از پرقدرت ترین نیازهای وی تبدیل می شود. اگر این نیاز به موقع و به طور صحیح پاسخ داده شود، زمینه سلامت و بهداشت روانی انسان فراهم می گردد. از این رو، در آیات و روایات به اهمیت ازدواج و نیز زمان مناسب آن تصریح و تأکید شده است.4
در قرآن کریم گرچه «سن» خاص و معینی برای ازدواج بیان نشده، ولی از واژگانی همچون «بلوغ»، «بلوغ حلم»، «بلوغ نکاح» و «بلوغ اشدّ» می توان به نحوی سن بلوغ و ازدواج را به دست آورد. شاید رساترین آیه در تعیین سن ازدواج، این آیه شریفه باشد: (وَابْتَلُواْ الْیَتَامَی حَتَّی إِذَا بَلَغُواْ النِّکَاحَ فَإِنْ آنَسْتُم مِّنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُواْ إِلَیْهِمْ أَمْوَالَهُمْ) (نساء: 6); یتیمان را آزمایش کنید تا هنگامی که بالغ شده و به نکاح (همسرگزینی) تمایل پیدا کنند. اگر آنان را به درک مصالح زندگانی خود آگاه یافتید، اموالشان را به آنان بدهید.
«بلوغ نکاح» در زمانی است که قدرت بر ازدواج پیدا کنند. شیخ طوسی در تفسیر آیه می نویسد: «معنای بلوغ نکاح آن است که به مرحله توانایی بر همخوابگی و تولید نسل برسند.»5 در تفسیر مراغی آمده است: بلوغ نکاح رسیدن به سنّی است که استعداد و آمادگی ازدواج حاصل شود. نوجوان در این حالت میل پیدا می کند همسر و سرپرست خانواده باشد.6
از موارد یاد شده استفاده می شود که معیار سن ازدواج از نظر قرآن، احساس نیاز به ازدواج، توانایی همخوابگی، قدرت تولید نسل و رسیدن به حدّ رشد، یعنی توانایی بر تشخیص مصلحت خویش، است.
در روایات بدون آنکه به سن خاصی اشاره شود، ترغیب به ازدواج در آغاز جوانی شده است.7
در مجموع، از روایات استفاده می شود که سن پایه برای ازدواج بعد از بلوغ است و اگر شخص احساس نیاز کند، به گونه ای که ترک آن موجب گناه شود، ازدواج در این سن واجب می گردد.8
سن ازدواج براساس سیره معصومان(علیهم السلام): بر اساس شواهد تاریخی، ازدواج امامان(علیهم السلام) در سنین پیش از 20 سالگی بوده است.9 این بزرگواران در مورد فرزندانشان نیز همین شیوه را داشتند و نوعاً قبل از 20 سالگی زمینه ازدواج آنان را فراهم می نمودند.10 از آن رو که عمل و سیره معصومان(علیهم السلام) برای ما الگو و حجت است، در تعیین سن ازدواج نیز می توانیم سیره آن بزرگواران را به عنوان یک هنجار دینی در نظر بگیریم.
ما چه نُرم اجتماعی را ملاک قرار دهیم و چه سیره و عمل معصومان را، در هر دو صورت، سن ازدواج افزایش چشمگیری را نشان می دهد.به بیان دیگر،سن ازدواج تفاوت معناداری یافته است.
عوامل مؤثر در افزایش سن ازدواج
مسئله مشکلات و موانع ازدواج از یک سو و آرزوها، ایده آل ها و تصویری که دختران و پسران از آینده و زندگی مشترک خود دارند، از سوی دیگر، موجب گردیده که جوانان به آسانی تن به ازدواج ندهند.
عوامل بسیاری در افزایش سن ازدواج جوانان مؤثرند که برخی از آن ها واقعی و برخی دیگر ساخته و پرداخته خود ما می باشند. این عوامل عبارتند از:
1. تحوّل در الگو های رفتاری
در دهه های اخیر، تحوّل جدّی در الگوهای رفتاری خانواده ها به وجود آمده است. تغییر در الگوی مصرف، نوع پوشاک، مسکن، سطح انتظارات خانواده ها و توجه به آراسته بودن ظاهری موجب گردیده که مفهوم زندگی به طور کلی دگرگون شود. امروزه «رفاه» از مهم ترین مسائلی است که خانواده ها توجه بیشتری بدان مبذول می دارند. در حالی که در 4، 5 دهه قبل مفهوم «رفاه» کمتر جایی در زندگی افراد داشت.
جوان در جستوجو و تلاش برای رسیدن به شکلی از زندگی است که رهیافت واقعی جامعه است، اما از سوی دیگر، فرصت ها و امکانات مساوی برای دست یابی به این شرایط وجود ندارد. بسیاری از جوانان با این استدلال که تأمین هزینه های عقد و عروسی، تهیه منزل و اسباب و لوازم زندگی بسیار سخت است و نمی توان از عهده مخارج آینده زندگی برآمد و آبرومند زندگی کرد، بر خلاف میل باطنی از ازدواج به موقع خودداری میورزند.
در پژوهشی که به منظور بررسی نگرش دانشجویان دختر دانشگاه علوم پزشکی اهواز نسبت به ازدواج انجام شده، بیش از 52% دختران تمایل به ازدواج از خود نشان داده اند، اما 3/25% از همین دانشجویان مشکلات مالی را از موانع ازدواج ذکر کرده اند.11 تعداد این قبیل افراد نسبتاً زیاد است و شاید برخی، به ویژه پسران، ناچار می شوند تا پایان عمر مجرد زندگی کنند.
2. ادامه تحصیلات و تحول موقعیت زنان
دومین عاملی که موجب افزایش سن ازدواج شده، گرایش به ادامه تحصیلات در بین جوانان است. اغلب پسران و دختران علاقه دارند تحصیلات خود را تا لیسانس و بالاتر ادامه دهند. امروزه تلقّی و برداشت جوانان این است که ازدواج فرصت ادامه تحصیل را از آنان سلب می نماید. به ویژه تحول موقعیت اجتماعی زنان و گرایش آن ها به تحصیلات عالی موجب شده که سن ازدواج افزایش پیدا کند.12 دختران چنین فکر می کنند که بعد از ازدواج به دلیل مسئولیت همسری و یا مادری نمی توانند درس بخوانند. خانواده دختر و پسر نیز همین عقیده را دارند و غالباً حاضر نیستند درباره ازدواج فرزندانشان در حال تحصیل اقدام کنند.
3. اعتقاد به داشتن زندگی آزاد
برخی بر این باورند که ازدواج باعث ایجاد محدودیت در بسیاری از خواسته ها و نیازهای آنان می شود; از این رو، ترجیح می دهند به شکل مجرد و آزاد زندگی کنند. این گرایش نه تنها در بین پسران وجود دارد، بلکه برخی از دختران نیز ازدواج را نوعی محدودیت و موجب سلب آزادی های فردی خود می دانند.
شاید بیشتر افرادی که ازدواج را عامل محدودکننده آزادی های فردی می دانند، فلسفه و حقیقت ازدواج را به خوبی درک نکرده و طرفدار آزادی به معنای غربی آن باشند، اما در این میان افرادی هم هستند که با وجود گرایش مذهبی قوی، آسایش، آرامش، خودسازی و سیر و سلوک معنوی را در داشتن نوعی زندگی می دانند که در آن قید و بندهای زناشویی و زندگی مشترک وجود نداشته باشد. برخی نیز فرزنددار شدن را مانع رشد اجتماعی مطلوب و کار و تحصیل خود می دانند، از این رو، حاضر نمی شوند ازدواج کنند.
4. فراهم بودن زمینه ارضای نامشروع
به نظر می رسد بین افزایش سن ازدواج و انحرافات اخلاقی رابطه ای دو سویه برقرار باشد. برخی پژوهش ها نشان می دهند روابط آزاد بین دختر و پسر و امکان تمتُّع و ارضای جنسی، نیاز به ازدواج را در جوانان کم رنگ کرده است.
در تحقیقی که مشکلات و موانع ازدواج جوانان و به ویژه دختران مورد بررسی قرار گرفته، به این نکته اشاره شده که برخی جوانان برای ارضای غرایز طبیعی خود به ارتباط با جنس مخالف بسنده می کنند و در نتیجه، وجود زمینه های انحرافی و روابط آزاد دختر و پسر را به عنوان یکی از عوامل افزایش سن ازدواج برشمرده است.13
بنابراین، روابط آزاد دختر و پسر و امکان بهره گیری جنسی از طریق غیر ازدواج که در عین حال، مسئولیت چندانی بر عهده فرد نمی گذارد، خود یکی از عوامل افزایش سن ازدواج است.
5. وسواس بیش از حد در انتخاب همسر
یکی دیگر از عوامل افزایش سن ازدواج، احتیاط بیش از حدّ و وسواس گونه دختر و پسر (یا خانواده آن ها) در مورد همسر آینده می باشد. افرادی که بیش از حدّ در این زمینه وسواس به خرج می دهند نمی توانند در مورد ازدواج و انتخاب همسر آینده خود تصمیم بگیرند. این افراد گاه در اقدام به ازدواج، با اینکه همه اقدامات ضروری پیش از مراسم ازدواج را انجام داده اند، اما چند روز مانده به عقد و یا عروسی، تمام قول و قرارها را زیر پا می گذارند و حاضر به ازدواج نمی شوند.
آنچه بیان شد، تنها برخی از عوامل فردی و اجتماعی مؤثر در افزایش سن ازدواج بود.
گردآوری و بررسی شواهد جامع و فراگیر در این زمینه، پژوهش مستقل و گسترده ای را می طلبد که به دور از هدف اصلی ما در این نوشتار است.
افزایش سن ازدواج و کاهش سن بلوغ جنسی
در حال حاضر شواهد حاکی از این می باشند که سن ازدواج روز به روز رو به افزایش است، اما از آن طرف، سن بلوغ جنسی کاهش چشمگیری را نشان می دهد و در سال های اخیر فاصله این دو بیشتر شده است. به تعبیر دیگر، انتظارات، ایده آل ها و هنجارهای اجتماعی، ازدواج جوانان را به تأخیر انداخته است، اما از سوی دیگر، غریزه جنسی که سراسر وجود نوجوان را تسخیر کرده و عوامل تحریک کننده بیرونی از قبیل الگوهای رفتاری، چهره های زیبا و آرایش کرده، نوارها و عکس های مبتذل، فیلم های سینمایی وارداتی، دسترسی به ماهواره و اینترنت و علاوه بر آن، فیلم ها و سریال های داخلی مغایر با فرهنگ معنوی جامعه، باعث بلوغ زودرس در نوجوانان شده و چون همه آن ها از لحاظ اخلاقی و معنوی آن چنان قوی نیستند که بتوانند با رعایت تقوا و خویشتنداری، این فاصله (بلوغ تا زمان ازدواج) را پشت سر بگذارند، امکان ابتلای آنان به انحرافات اخلاقی و بی بند و باری های جنسی بیشتر است.
با توجه به وضعیت فرهنگی جامعه، به صراحت می توان گفت که افزایش سن ازدواج یک مشکل حادّ اجتماعی است و به تعبیر جامعه شناسان می توان از آن به عنوان یک «مسئله اجتماعی» نام برد.
ملاک مسئله بودن پدیده ای در جامعه از دیدگاه جامعه شناسان، آزاردهنده بودن آن برای شمار زیادی از مردم است. سی رایت میلز در اثر ارزنده خود پیمان جامعه شناسی بر این تعریف از مسئله اجتماعی تأکید نموده و قویاً استدلال می کند که وقتی مشکلی در تعداد وسیعی از مردم تأثیر دارد، باید به ماورای افراد و از این رو، به ساختار و الگوهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه نظر افکنیم.14 جامعه شناسان بعد از میلز با الهام از وی «مسئله اجتماعی» را چنین تعریف کرده اند: مسئله ای که با تعداد فراوانی از مردم ارتباط دارد و ناشی از علل اجتماعی ساختاری و همچنین مستلزم راه حل های اجتماعی ساختاری می باشد