پس از پیروزى انقلاب اسلامى، زمینه طرح مسائل و مباحث نوینى فراهم شد که پیش از آن، ضرورت و انگیزهاى براى پرداختن به آنها وجود نداشت. یکى از این مسائل، شکلگیرى یک نظام اسلامى از درون انقلاب بود که موجب پیدایش پرسشهاى گوناگونى در باره فلسفه سیاسى و اجتماعى اسلام، در اذهان اندیشوران و حامیان انقلاب شد. همچنین از جمله این مباحث، مبحث «مدیریت اسلامى» بود که از جنبههاى گوناگونى مورد بحث و بررسى قرار گرفت. برخى از پرسشهاى مطرح شده در این باره، عبارتند از:
مدیریت اسلامى چه تعریفى دارد؟ آیا بشر خود باید نوع مدیریت بر جامعه را روشن سازد یا اسلام هویت و ماهیت نظام مدیریتى را بیان مىکند؟ ضرورت و اهمیت پرداختن به مسأله مدیریت اسلامى چیست؟ با توجه به اینکه مدیریت در غرب متولد شده و بیشتر نظریهپردازان آن، غربى هستند، کاربرد این نظریه با توجه به وضعیت عمومى ارزشهایى که ارائه مى دهد، چگونه ارزیابى مىشود؟ مهمترین محورهاى اشتراک و افتراق مدیریت اسلامى با مدیریت رایج در غرب چیست؟ وجه تمایز بین مدیر و رهبر و رابطه مدیریت و حکومت چیست؟ اصول مدیریت از دیدگاه اسلام کدام است؟ با توجه به اینکه اصول مدیریت تقریباً ثابت است، مدیریت اسلامى که بخشى از اقسام مدیریت محسوب مىشود، چه نقشى خواهد داشت؟ با توجه به اینکه مدیریت درغرب از روش تجربى استفاده مىکند و ما در حال حاضر نمىتوانیم از این روش در مدیریت اسلامى استفاده کنیم، چگونه مىتوانیم به سوى مدیریت گام برداریم؟ اصطلاحات رایج در مدیریت اسلامى، مدیریت فقهى، مدیریت ارزشى و مدیریت دینى از چه اعتبارى برخوردارند و کدام یک ترجیح دارد؟ توقع یک نظام ادارى و روشهاى مدیریتى از اسلام تا چه اندازه درست و بهجا است؟ آیا اسلام یک مکتب مدیریتى ویژه خود را دارد، مانند دیگر مکاتب مدیریتى (مدیریت علمى، روابط انسانى، اقتضایى و...)؟ اگر مدیریت مبحثى عقلایى و متکى به عقل جمعى بشر است، چه اصرارى بر جستوجوى آن در منابع اسلامى است؟ آیا مدیریت هم اسلامى و غیراسلامى دارد؟ اگر دارد، معیار اسلامى بودنش چیست؟ شاخصهاى شایستگى مدیر اسلامى کدام است؟
در بین نظریه هاى مدیریت، کدام نظریه با اسلام سازگارتر است؟ آیا اسلام نظریه خاص و مستقلى در این زمینه دارد؟ اصول موضوعهاى که براى ما معتبر است و بر اساس آنها باید مسائل مدیریت را حل کنیم، کدامند؟ روش درست تحقیق در مدیریت اسلامى چیست؟ در جامعه اسلامى چه نظام ارزشىاى باید بر رفتارهاى مدیران حاکم باشد و دلیل اعتبار این نظام ارزشى چیست؟
این پرسشها و مانند اینها از عوامل پدید آمدن تحقیق حاضر هستند که پاسخ به آنها با توجه به متون دینى مىتواند نظریه مدیریت اسلامى را تبیین کند.
مقدمات و کلیات بحث ( کلیات )
- هدف از مباحث مدیریت اسلامى
1. تدوین اصول مدیریت
2. الگو سازى یک سازمان مطلوب
3. ارائه الگوى مدیر و کارگزاران نظام اسلامى و ضد آن
4. تعمیم نظریه مدیریت اسلامى
5. توجه جدى مراکز علمى فرهنگى کشور به تحقیق به عنوان پایه، براى دستیابى به نظریات اسلام در باره مدیریت.
6. معطوف کردن توجه محققان و دانشپژوهان و متخصصان علم اداره و مدیریت، به نظریه مدیریت در اسلام و طرح استدلالى آن، در مطالعات تطبیقى و توجه به تمایزات اساسى بین مدیریت اسلام و شرق و غرب.
7. دعوت به همکارى صاحبنظران و محققان اسلامى، به ویژه فقیهان بزرگ حوزه علمیه، براى ارائه الگوى مدیریت در اسلام.
8. ایجاد زمینه تلاش بیشتر و جدىتر براى یافتن راهکارهاى علمى، در جهت اجرایى کردن نظریات فراگیر مدیریت اسلامى، که جوهره حکومت اسلامى را در خود دارد، با توجه به رهنمودهاى قرآنى و دستآوردهاى بشرى و نقش زمان و مکان.(1)
- ضرورت و اهمیت بحث نظریه مدیریت در اسلام
در لابهلاى آثار مدیریتپژوهان مسلمان، به مواردى از ضرورت پى مىبریم:
1. ظهور انقلاب اسلامى و استقرار حکومت دینى در ایران اسلامى، لزوماً بحث مدیریت را در پى دارد؛ زیرا حکومت، بدون مدیریت امکان ندارد.
2. جامعیت و خاتمیت مفروض دین اسلام، مستلزم داشتن نظاماتى مانند نظام ادارى است.
3. کاستىهاى مکاتب مدیریتى غیردینى و غیراسلامى، که در عمل نشان داده شده و بعضاً مورد اعتراف خود غربىها است، ما را بر آن مىدارد که در نظام مدیریتى اسلام جستوجو کنیم.
4. معرفى اسلام در همه ابعاد، به جهان پرسشگر از مبانى نظرى و عملى نظام اسلامى.
5. نمىتوان حکومت دینى را با مدیریت غیردینى هدایت کرد. این امر باعث شکست و تعارض و تناقض در نظام اسلامى خواهد شد.
6. عدم تناسب مدیریتهاى رایج با فرهنگ و تمدن اسلام و تفکر مستقل انقلابى.
7. سیره انبیا و اولیا در اِعمال مدیریت، حاکى از وجود اصول مدیریتى دینى است که باید کشف شود.
8. نیاز فراوان نظام اسلامى به مدیرانى که متخلق به اخلاق اسلامى و مسلح به دانش مدیریت باشند.
9. لزوم ارائه الگوى مدیریتى اصیل به مدیران اسلامى که نقش مهمى در پیشبرد اهداف نظام اسلامى دارند و نقش فرهنگ سازى نیز در جامعه بر عهده آنان است.
10. توسعه این رشته، تا عمق مدیریت خانواده، مدیریت و رهبرى خویشتن، و حجم بسیار احکام و اخلاقاسلامى در این موارد، صاحبنظریه بودن اسلام در مدیریت را آشکار مىسازد.
11. نقش بسیار مهم مدیریت اسلامى در تحقق اهداف انقلاب اسلامى، در پیشرفت و توسعه همهجانبه کشور.
- روششناسى تحقیق در مدیریت اسلامى
1. گروهى از محققان و مدیریتپژوهان با ضعف شناخت از مدیریت غربى و با توجه صرف به مدیریت در اسلام، مدیریت غربى را به کلى نفى کرده و وارد موضوع نشدهاند، در حالى که باید مدیریت را یک علم دانست تا بتوان با آن به درستى روبه رو شد؛ همان گونه که پیشینیان ما با فلسفه یونان رفتار کردند.
2. گروهى دیگر با خوب و درست فرض کردن مدیریت غربى کوشیدهاند با توجیه اسلامى مدیریت غربى، آن را به نوعى اسلامیزه کنند. در این گروه، عدهاى مرعوب آن نظریات شده و همه آن را پذیرفتهاند و برخى نیز با برخوردى انتقادى، براى تصحیح و تکمیل آن کوشیدهاند. دسته دوم سعى کردهاند با کالبدشناسى و تقسیمبندى مدیریت، به انسانى و مواد، یعنى مدیریت منابع انسانى و تولید، مباحث ارزشى را از غیرارزشى جدا کنند و با پذیرش بخش دوم، صرفاً موضوع انسان را در مدیریت بررسى کنند.
3. از یک دیدگاه مىتوان مجموعه تحقیقات مدیریت اسلامى را به چند دسته تقسیم کرد: دستهاى توسط متخصصان مدیریت بدون تخصص اسلامى تنظیم شده است و دستهاى دیگر توسط متخصصان اسلامى بدون تخصص و شناخت مدیریتى نگارش یافته است و چه بسا دسته سومى توسط نویسندگان فاقد هر دو تخصص به رشته تحریر در آمده است. در این میان، جاى خالى تحقیق و جستارى که داراى هر دو نوع تخصص باشد، خالى است.
4. در آثار مدیریتى از سه شیوه استفاده شده است:
الف) روش قیاسى (مستقل): مراجعه به منابع اصیل اسلام و استخراج ارزشها و اصول مدیریتى از آنها.
ب) روش استقرایى (تطبیقى): مراجعه به منابع مدیریت روز و مطالعه نظریاتى که در آن مطرح است و شناخت پیشفرضها و اصل نظریات و قضایایى که از آن نظریات استفاده مى شود. سپس مطالعهاى تطبیقى انجام شود تا مثلاً مشخص گردد که آیا مکتب اسلام این نظریات را امضا مىکند یا کنار مىگذارد.
ج) انتخاب برخى کلید واژهها از متون مدیریت علمى و پیدا کردن معناى آن در منابع اسلامى، که در حقیقت، از مدیریت روز فقط به شکل یک فهرست استفاده شود.
در این تحقیق، فهرست مباحث از متون مدیریت علمى گرفته شده است. همچنین در هر مبحث، نخست نظریات و اصطلاحات مدیریت نوین تشریح شده است و سپس نظریه مدیریت اسلامى یا رحمانى در خصوص آن مبحث، از قرآن و سنت استخراج گردیده و تطبیق آن بر عهده خوانندگان گذاشته شده است. در پایان، پرسشهایى مطرح شده و پاسخ آنها با استفاده از منابع اسلامى داده شده است. تلاش بر این بوده است که پرسشهایى طرح شود که مدیریتنویسان امروزى با آنها رو به رو بوده و پاسخى براى آنها نداشتهاند و یا اگر پاسخ دادهاند، مانع از پاسخگویى خاص مدیریت اسلامى نبوده است.
- پیشینه بحث در بین دانشمندان شیعى
مدیریت اسلامى موضوعى است که سابقه آن، در بین شیعه، محدود به دوران پس از انقلاب اسلامى نمىشود، بلکه از دیرباز مورد توجه بوده است. هر چند نخست در ضمن مباحث کلامى جاى داشت، ولى در دوران پیدایش مدیریت، به شکل یک دانش مستقل، اولین اثر را مىتوان در اواخر سال 1340 جستوجو کرد که استاد شهید مطهرى با تنظیم و تقدیم دو مقاله، تحت عنوان «مدیریت و رهبرى در اسلام» و «رشد» پیشتاز طرح این مباحث شد.(2) مقاله نخست متن سخنرانى استاد شهید است که چند سال پیش از انقلاب، همزمان با ایام بعثت در مدرسه عالى مدیریت کرمان ایراد گردیده است.(3) این متن، نخستین متن مدیریت در اسلام است که با استفاده از مفاهیم اسلامى نوشته شده است و شیوه استنباط مفاهیم مدیریتى از متون اسلامى را به ما مىآموزد. همچنین روشهاى تحقیق مدیریت در اسلام را بهطور مشخص بیان مىکند و نمونههایى از انجام آن را ارائه مىدهد. از ویژگىهاى این اثر، گرایش عمومى و بنیادى آن در استخراج مدیریت از منابع اسلامى است. روش تبیین مقاله، قیاسى بوده و در حوزه مدیریت عام و بیشتر، مدیریت عمومى تنظیم گردیده و به هر حال، پایهاى ارزشمند و معتبر است.
(4)
در میان دانشمندان عرب، محمد باقر شریف القرشى حدود 35 سال پیش، کتاب نظام الحکم و الاداره فى الاسلام را نوشته است. ایشان که از محققان برجسته اهل نجف است، حدود 25% این کتاب را به مباحث اداره اختصاص داده است.(5) در چند سال اخیر، ضمن تحقیقى که توسط گروه مدیریت پژوهشکده علوم انسانى دانشگاه امامحسین(ع) انجام گرفت، مشخص شد که طى سالهاى آخر دهه چهل تا اوایل دهه هفتاد، یعنى حدود ربع قرن، تقریباً 160 اثر، اعم از کتاب، مقاله، پایاننامه و جزوه آموزشى، در این زمینه ارائه شده است. سپس این آثار، در قالب یک طرح تحقیقى، تلخیص، تنظیم و ارزیابى شد و دستمایه اولیه و سنگ بناى یک کار علمى مشترک میان حوزه و دانشگاه قرار گرفت.(6)
این مجموعه، به تفکیک شامل 60 کتاب، 21 مقاله، 13 پایان نامه و 53 جزوه کمکدرسى است که چهار عنوان آن، پیش از انقلاب نگاشته شده است. آمار نشان مىدهد که در طى 25 سال، هر سال هشت عنوان در باره مدیریت اسلامى چاپ شده است که در مقایسه با دنیاى غرب، که فقط در باره مدیریت منابع انسانى، هر روز یک کتاب و 86 مجله تخصصى به چاپ مىرسانند، اندک است. بررسىها نشان مىدهد که طى چهار دهه گذشته، از میان سه گروه علماى حوزه، دانشگاه و دیگر محققان، از هر گروه حدود سى نفر به نگارش مطالبى در باره مدیریت اسلامى پرداختهاند.(7)
بررسى هاى تفصیلى در باره محققان حقیقى و حقوقى نشان مىدهد که:
1. برخى نویسندگان به طور اتفاقى یا الزامى یک بار در باره موضوع قلم زدهاند.
2. تقریباً همه آثار، کارهاى فردى است و کمتر اثرى را مىتوان یافت که به شکل گروهى تألیف یا تدوین شده باشد.
3. بررسى محتواى آثار نشان مىدهد که برخى از مؤلفان محترم، بدون مراجعه به ادبیات مدیریت در زبان فارسى و یا حداکثر بدون مراجعه به ادبیات مدیریت و رهبرى در اسلام و صرفاً با تکیه بر اطلاعات عمومى و شخصى خود، بدون توجه به آراى ارائه شده دیگر محققان، نوشته خویش را به چاپ رساندهاند.
البته روند توجه به مدیریت اسلامى، رو به تقویت و تکامل است؛ ولى کارنامه این بحث مهم، از مطلوبیت برخوردار نیست. جالب است که در نخستین درسهاى حقوق ادارى، که در ایران برگزار شده است، به این نکته اشاره گردیده است که مأخذ و مبناى حقوق ادارى در ایران، تعلیمات حضرت امیرالمؤمنین(ع) است؛ از جمله، تعلیمات حضرت امیر در باره انتخاب افراد و عمال دولتى و حقوق و مواجب آنان. به علت اهمیت این موضوع، کتابى که این درسها در آن گرد آورى شده، با بخشى از دستورالعمل مشهور امام على(ع) به مالک اشتر آغاز مى شود (ثم لا یکن اختیارک...و حسن الظن بذلک). حتى به علت توجه ویژه به این امر، یکى از پرسشهاى امتحانى (حقوق ادارى عملى در کشورهاى مختلف)، تعلیمات حضرت امیر در باره رفتار حکام در انجام اعمال ادارى و صلاحیت ایشان بوده است.
معلوم مىشود که زمینه این کار، همواره وجود داشته است؛ اما به علت وجود موانعى که بیان مىشود، کار عمیقى انجام نگرفته است.(8)
- موانع تحقیق در باره مدیریت در اسلام
1. تبلیغ فراوان مدیریت رایج غربى.
2. عدم حاکمیت اسلام در قرون اخیر.
3. دینزدایى پس از رنسانس.
4. وضعیت فلاکتبار مسلمانان.
5. مقایسه وضعیت مسلمانان با کشورهاى پیشرفته.
6. عدم تحول اساسى و انقلابى در ساختار علمى کشور، اعم از حوزه و دانشگاه.
7. غرق شدن در روزمرگىها و باورنداشتن توانایىهاى خود.
8. عدم توجه چند قرنه به اسلام، به عنوان مکتبى که چهارچوب عمل اجتماعى را مشخص مىکند.
9. بىتوجهى به نظام ادارى یا حقوق ادارى، مانند دیگر رشتههاى حقوق عمومى.(9)
- پیشینه مباحث مدیریتى اسلام در بین دانشمندان اهل سنت
تدوین نظام ادارى اسلام در میان فرهیختگان اهل سنت، مانند بسیارى از تحقیقات اجتماعى و حکومتى و سیاسى دیگر، پیشنهاى طولانىتر دارد. این دانشمندان، نسلى از کتابهاى «نظام الحکم و السیاسه » را بر مبناى کتاب و سنت پدید آوردهاند که به دلالت تضمنى یا التزامى، نظام مدیریتى اسلام را نیز معرفى کردهاند. در این میان، بعضى آثار یادشده، بالمطابقه به مباحث ادارى اسلام پرداختهاند.
اولین و قدیمىترین پژوهش در این زمینه، مربوط به على بن محمد بن مسعود خزاعى (متوفاى 789ق.) است که تحت عنوان تخریج الدلالات السمعیه على ما کان فى عهد رسول الله(ص) للحرَف و الصنائع و العمالات الشرعیه در فاصله سالهاى 776 تا 786، از 66 تا 76 سالگى نگاشته است. خزاعى که به قول دکتر محمد عماره،(10) غواص ماهر اقیانوس سنت و معمار سازمان دولت شامخ دینى است، این هنر را نشان داد که نظام ادارى اسلام را، که در کتابهاى مختلف سیره و مغازى پراکنده و مانند دانههاى تسبیح، از هم گسیخته بود، به شکل پیوسته عرضه کرد. پانصد سال بعد، رفاعه طهطاوى (متوفاى 1290ق) این کتاب را تلخیص کرد و جزئى از کتاب نهایه الایجاز فى سیره ساکن الحجاز قرار داد.
ابن ادریس کتانى، عالم مغربى نیز از کتاب خزاعى به اعجاب آمده، بر آن تعلیقه زده و به اجزا و فصول آن افزود و اثرى را تحت عنوان تراتیب الاداریه پدید آورد. البته نسخهاى که کتانى به آن دست یافت، فاقد جزء دهم (آخرین جزء کتاب خزاعى) و ناقص بود.
فاصله چند قرنه بین خزاعى و طهطاوى و کتانى نشان مىدهد که در دورهاى طولانى، کتاب کتانى ناشناخته بوده است. البته اکنون کتاب تراتیب، از کتاب تخریج شهرت بیشترى دارد.این آثار فقط نشانگر وجود مجموعه حرفهها و صنایع و اعمال و نصب مسؤولان و متخصصانى براى آنها توسط رسول خدا(ص) است و از اصول و کلیات مدیریت خالى است، که در حقیقت، بیان گر وجود سازماندهى و تقسیم کار در حکومت و مدیریت رسول خدا(ص) است بدون اینکه قواعد مدیریتى استخراج شود.
البته پیشگامى نامبردگان در مباحث ادارى اسلام، در میان اهل سنت و نیز سابقه بیشتر دانشمندان اهل سنت از شیعه، نکاتى است که از موارد فوق بهدست مىآید. بعدها این سیره تکامل یافت و تاکنون ادامه دارد. نکته مهم، تکیه قابل توجه پژوهشهاى اهل سنت بر سیره نبوى است، در حالى که دانشمندان و مدیریتپژوهان شیعى، بر سیره علوى در مدیریت تأکید کردهاند. در این میان، جاى مجموعهاى که شامل سیره نبوى و علوى بهطور کامل و قبل از آن، آیات قرآن به شکل مبنایى و سخنان معصومین(ع) به شکل ارشادى باشد، در سلسله مباحث مدیریت اسلامى کاملاً خالى است.
منبع شناسى
- 1. منابع اصلى بحث
1. قرآن کریم
قرآن کریم، که مجموعه وحیانى و اصلىترین منبع هر جستار علمى و دینى است، چند مدیریت را ارائه مىدهد که همگى اسوه و راهگشایند:
الف. مدیریت خداوندى
این مدیریت، مبتنى بر ربوبیت خدا است. علامه طباطبایى «ربّ» را به معناى «مالک مدبّر» معنا مىکند؛ یعنى خداوند غیر از آفرینش جهان و انسان، تدبیر و مدیریت نیز دارد و على رغم نظریه اعتزال، عالم را به حال خود رها نکرده است. نوع مدیریت خداوند، از آیات فراوانى قابل استنتاج است و بر اساس قاعده «تخلّقوا باخلاق الله»، اقتباس از آن، ممکن، بلکه لازم است.
اخیراً برخى مدیریتپژوهان، نظریه «مدیریت رحیمانه» را بر اساس صفات خداوند ارائه کردهاند که در آینده به آن خواهیم پرداخت. مدیریت دستگاه عظیم فرشتگان، سازماندهى و تقسیم کار گسترده آنان، نظارت و پىگیرى کار آنان، نوع گزینش و انگیزش آنان، از جلوههاى مدیریت خداوندى است. همچنین از این قبیل است اداره طبیعت، به گونهاى که همه چیز، مانند ساعت یا ماشین، به فعالیت مشغول است. این مدیریت باید شناسایى شود و به الگویى وحیانى براى مدیران و مریدان تبدیل گردد.