بارى ، امر به معروف و نهى از منکر بزرگترین محور دین و مسائله مهمى است که براى آن ، خداوند تمام پیامبران را برانگیخت . چنانکه اگر بساط امر به معروف و نهى از منکر بر چیده و از نظر عملى و علمى مهمل گذارده شده بود، نبوت بیهوده مى گشت و دیانت نابود مى شود، سستى و گمراهى و جهل و فساد همه را فرا مى گرفت ، کج اندیشى فراگیر مى شد و شهرها ویران و مردمان هلاک مى گشتند و هر چند آن واقعه اى که از آن بیم داریم ، واقع مى شد اما چه بسا مردم تا روز قیامت از هلاک خود آگاه نمى شدند، بنابراین ؛ ععع انا للّه و انا الیه راجعون ، )) زیرا از نظر علمى و علمى آثار این محور نابود شده و حقیقت و نشانه اش محو گردیده و نیرنگ آدمیان بر دلها چیره شده و مراقبت خداوند از دلها رخت بربسته و مردم در پیروى از مردم از هوى و هوس همچون چهارپایان افسار گسیخته شده اند و مؤ من راستین که ملامت کننده اى او را از راه خدا باز ندارد، در پهناى گیتى کمیاب گشته است . پس هر که در جبران این سستى و پر کردن این شکاف تلاش کند، یا در عمل عهده دار آن شود و یا اقدام در اجراى آن کند، با این هدف که این سنت از میان رفته را بازسازى کند و بر آن اهتمام بورزد و در راه زنده کردن آن دامن همت بر کمر زند، چنین شخصى از میان مردم براى احیاى سنتى که سرانجام روزگار به نابودى آن انجامیده ، از خود گذشتگى کرده و مصمم به تقربى شده که تمام مراتب قرب در برابر آن ناچیز است ، و اکنون ما آگاهى و اطلاع از آن را در چهار باب شرح مى دهیم :
باب اول در وجوب و فضیلت امر به معروف و نهى از منکر.
باب دوم در ارکان و شرایط امر به معروف و نهى از منکر.
باب سوم در موارد انجام آن و بیان منکراتى که عادت معمول شده است .
باب چهارم در امر به معروف و نهى از منکر فرمانروایان .
در وجوب و فضیلت امر به معروف و نهى از منکر و نکوهش ترک آنها
دلیل به این مطلب ، بعد از اجماع امت اسلامى و عنایت عقلهاى سالم بر آن ، آیات و اخبار و آثار وارد شده است .
اما آیات ، قول خداى تعالى : (( و لتکن منکم امه یدعون الى الخیر و یاءمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و اولئک هم المفلحون . )) (۲۷۶) در آیه فوق به طور وضوح ، وجوب آمده است ، زیرا کلمه (( ((والتکن )) )) امر است و ظاهر امر ایجاب است و در این آیه توضیحى است مبنى بر این که رستگارى منوط بر آن است ، زیرا به طور حصر بیان کرده و فرموده است : (( و اولئک هم المفلحون . )) و نیز در آیه آمده است که این عمل واجب کفایى است نه واجب عینى ، زیرا وقتى که گروهى اقدام کردند، از دیگران ساقط مى گردد، چون نفرموده است که همگى امر به معروف کنید، بلکه فرموده است : ((باید جمعى از میان شما دعوت به نیکى کنند.)) بنابراین هرگاه یک فرد و یا جمعى اقدام کنند، تکلیف از دیگران برداشته شده و رستگارى از آن کسانى خواهد بود که امر به معروف کرده اند ولى اگر تمام مردم از آن خوددارى کنند ناگزیر گناه متوجه تمام کسانى است که توانایى انجام آن را داشته اند.
خداى تعالى فرموده است : (( لیسوا سواء من اهل الکتاب امه قائمه یتلون آیات اللّه آباء اللیل و هم یسجدون ، یؤ منون باللّه و الیوم الا خر و یاءمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و یسارعون فى الخیرات و اولئک من الصالحین . )) (۲۷۷)
در این آیه خداى متعال صالح بودن آنان را به صرف داشتن ایمان به خدا و روز واپسین گواهى نکرده است ، بلکه امر به معروف و نهى از منکر را نیز بر آن افزوده است . از امیرالمؤ منین علیه السلام نقل شده است که حمد و ثناى خدا را به جا آورد و گفت : ((بارى کسانى که پیش از شما بودند، به سبب گناهانى که مرتکب مى شدند و عالمان دینى و دانشمندان مسیحى آنان را نهى از منکر نکردند، هلاک شدند و چون در گناهان خود پایدار ماندند و علماى دینى و دانشمندان آنان را از آن رفتار منع نکردند، عذابها بر ایشان فرو ریخت . بنابراین شما امر به معروف و نهى از منکر کنید و بدانید که امر به معروف و نهى از منکر هرگز اجل را نزدیک و روزى را قطع نمى کند، زیرا آنچه خداوند مقرر فرموده همچون قطره اى باران از آسمان به زمین فرود مى آید و به هر کسى به مقدار زیاد یا کم که خدا مقدر کرده است ، مى رسد، پس اگر به کسى از شما مصیبتى در خانواده یا مال و یا جانتان رسید یا آن که از برادر مسلمانى درباره خانواده یا مال و یا جانتان خشونتى (۳۱۲) دیدید، نباید نسبت به او برآشفته شوید، زیرا که فرد مسلمان تا وقتى که مرتکب عمل پستى نشده از خیانت دور است ؛ عملى که هرگاه بین مردم فاش شود شرم مى کند و فرومایگان اصرار به نشر آنها دارند مانند قمارباز برنده اى که در نخستین موفقیت از تیر بازیش انتظار جلب منفعت و دفع ضرر دارد، همچنین شخص مسلمانى که از خیانت دور است ، از خداى تعالى یکى از دو نیکى را انتظار دارد؛ یا دعوت حق را لبیک مى گوید که آنچه نزد خداست براى او بهتر است و یا روزى خدا را مى خواهید براى این که داراى خانواده و ثروت شود و دیانت و شخصیت داشته باشد، زیرا مال و اولاد زراعت دنیا و عمل صالح زراعت آخرت است و گاهى خداوند هر دوى آنها را براى مردمانى فراهم مى آورد.))(۳۱۳)
از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود: ((خداوند دو فرشته به سوى مردم شهرى ، فرستاد تا آن شهر را بر سر مردمش خراب کنند، وقتى که فرشتگان به آن شهر رسیدند، مردى را در حال دعا و تضرع دیدند، یکى از فرشتگان به رفیقش گفت : آیا این شخص را نمى بینى که دعا مى کند؟ او گفت : مى بینم ، اما دستور پروردگارم اجرا مى کنم . آن فرشته گفت : اما من دست به کارى نمى زنم بلکه نزد پروردگارم بر مى گردم . و به درگاه خداوند بازگشت و عرض کرد: پروردگارا! من به آن شهر رسیدم و فلان بنده تو را دیدم که به درگاه تو دعا مى کند و مى نالد. خداوند فرمود: برو و دستورى را که داده بودم اجرا کن ، زیرا او مردى است که هرگز چهره اش را به سبب معصیت من درهم نکشیده است .))(۳۱۴)
از آن حضرت نقل شده است که ((مردى از قبیله خثعم نزد رسول خدا صلى اللّه علیه و اله آمد و عرض کرد: یا رسول اللّه ، بالاترین چیز در اسلام چیست ؟ فرمود: ایمان به خدا عرض کرد: پس از ایمان چیست ؟ فرمود: صله رحم ، گفت : بعد از آن چیست ؟ فرمود: امر به معروف و نهى از منکر، آن مرد پرسید: حال کدام عمل نزد مبغوض تر است ؟ فرمود: شرک به خدا، عرض کرد: بعد از آن چیست ؟ فرمود: قطع رحم ، عرض کرد: بعد از قطع رحم ، چیست ؟ فرمود: امر به معروف و نهى از منکر.))(۳۱۵)
از آن حضرت است که مى گوید: ((امیرالمؤ منین علیه السلام فرموده است : رسول خدا صلى اللّه علیه و اله به ما امر فرمود تا با گنهکاران با چهره درهم کشیده برخورد کنیم .))(۳۱۶)
از آن حضرت نقل شده است که فرمود: ((امر به معروف و نهى از منکر دو مخلوق از آفریده هاى خدایند؛ هر کس آنها را یارى کند، خداوند او را عزیز گرداند و هر که آنها را خوار کند، خداوند او را خوار سازد.))(۳۱۷)
از آن حضرت نقل شده است : ((که هرگاه بر جمعى مى گذشت که با هم در ستیز بودند، از آنها نمى گذشت مگر آن که سه مرتبه با صداى بلند مى فرمود: از خدا بترسید.))(۳۱۸)
از ابوالحسن الرضا علیه السلام است که فرمود: ((رسول خدا صلى اللّه علیه و اله مى فرمود: هرگاه امتم امر به معروف و نهى از منکر را به یکدیگر واگذارند باید به خداوند اعلام جنگ کنند.))(۳۱۹)
از امام صادق علیه السلام نقل شده است که مى گوید: پیامبر صلى اللّه علیه و اله فرمود: چگونه خواهید بود زمانى که زنان شما فاسد و جوانان شما فاسق شوند و امر به معروف و نهى از منکر نکنید؟ عرض شد: یا رسول اللّه ، آیا چنین زمانى خواهد بود؟ فرمود: آرى ، و بدتر از آن هم خواهد شد، چگونه خواهید بود وقتى که امر به منکر کند و نهى از معروف ؟ گفتند: یا رسول اللّه ، آیا چنین چیزى خواهد شد؟ فرمود: آرى ، و بدتر از آن هم خواهد شد، چگونه خواهید بود وقتى که منکر را معروف و معروف را منکر ببینید.))(۳۲۰)
از پیامبر صلى اللّه علیه و اله نقل شده است : ((همانا خداوند مؤ من ضعیف بى دین را دشمن مى دارد، عرض شد: مؤ منى که بى دین باشد، چگونه مؤ من است ؟ فرمود: آن که نهى از منکر نمى کند.))(۳۲۱)
در کتاب تهذیب از امام صادق علیه السلام نقل شده است ، به گروهى از یارانش فرمود: ((بر من لازم است که بى گناهان شما را به جرم مبتلایانتان مؤ اخذه کنم ، چگونه بر من لازم نباشد در حالى که شما از زشتکارى کسى مطلع مى شوید و بر او اعتراض نمى کنید، از او فاصله ، نمى گیرید و او را نمى آزارید تا آن عمل را ترک کند.))(۳۲۲)
امیرالمؤ منین علیه السلام در پایان گفتارى فرمود: ((هر کس نهى از منکر را با قلب ، دست و زبانش ترک کند، مرده اى در بین زنده هاست .))(۳۲۳)
غزالى این سخن امیرالمؤ منین علیه السلام را در بخش آثار به حذیفه نسبت داده و در همانجا از على علیه السلام نقل شده است (۳۲۴) که فرمود: ((نخستین چیزى که باعث غلبه و پیروزى شما مى شود؛ جهاد با دست ، سپس جهاد با زبان و پس از آن جهاد با دلهایتان است که اگر به دل هم امر به معروف و نهى از منکر نشود، آن دل واژگونه و زیر و رو خواهد شد.)) (۳۲۵)
خوشرویى و خوشخویى
شاید گیراتر از «حسن خلق»، واژهاى نباشد که ترسیم کننده روحىزلال و طبعى بلند و رفتارى جاذبهدار باشد. چیزى که عنوان برجستهرفتار یک مسلمان است و معیار کمال ایمان یک مؤمن، آنگونه کهرسول خدا(ص) نیز، به این فضیلت متعالى آراسته بود