در روز سوم خرداد ماه ۱۳۶۱ خورشیدی پس از ۵۷۸ روز اشغال مهمترین هدف اجرای عملیات بیت المقدس در طول جنگ ایران و عراق توسط ارتش جمهوری اسلامی ایران (به فرماندهی علی صیاد شیرازی) و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (به فرماندهی محسن رضایی) بود.
ایران در جریان این عملیات ۶٬۰۰۰ کشته (۴٬۴۶۰ کشته سپاه و ۱٬۰۸۶ کشته ارتش) و ۲۴ هزار مجروح داد. خمینی در ۳ خرداد ۱۳۶۱ به مناسبت آزادی خرمشهر پیامی خطاب به ملت ایران صادر کرد. در اولین بخش این بیانیه آمده است:
«
با تشکر از تلگرافاتی که در فتح خرمشهر به اینجانب شده است، سپاس بیحد بر خداوند قادر که کشور اسلامی و رزمندگان متعهد و فداکار آن را مورد عنایت و حمایت خویش قرار داد و نصر بزرگ خود را نصیب ما فرمود.
»
[۴]در ایران از این عملیات و روز به عنوان نمادی از پیروزی، مقاومت و ایستادگی در برابر دشمن یاد میشود[۵]همچنین شورای عالی انقلاب فرهنگی سوم خرداد را در تقویم رسمی ایران به عنوان روز مقاومت، ایثار و پیروزی نامگذاری کردهاست.
نبرد در خرمشهر
در پی آغاز عملیات بیت المقدس در نیمه شب دهم اردیبهشت سال ۱۳۶۱ چند هدف عمده استراتژیک و تاکتیتکی از جانب نیروهای ایرانی دنبال میشد این اهداف عبارتاند از:
بیرون راندن نیروهای متجاوز به پشت مرزهای بینالمللی
نشان دادن برتری قدرت سیاسی-نظامی و اجتماعی جمهوری اسلامی به عراق و حامیان او در منطقه
انهدام نیروهای متجاوز در منطقه بین غرب کارون تا خط مرزی
آزادسازی خرمشهر از اشغال متجاوزین
در این نبرد علاوه بر پایان بخشیدن به ۱۹ ماه اشغال بخشی از حساسترین مناطق خوزستان و آزادسازی خرمشهر، ضربهای سنگین به توان رزمی و روحیه نیروهای عراقی وارد آمد.
پس از فتح خرمشهر
جنگ ایران و عراق به طور کلی به دو مقطع تقسیم میشود، مقطع اول مربوط به آغاز جنگ تا آزاد سازی خرمشهر است که استراتژی ایران نظامی و با هدف بیرون راندن عراق از خاک کشور بود و مقطع بعدی مربوط به پس از آزاد سازی خرمشهر است که استراتژی ایران دوگانه بود.
آن طور که محسن رضایی نقل میکند، استراتژی پس از آزادی خرمشهر استراتژی سیاسی شد و شامل انجام یک عملیات نظامی برای تحقق صلح و با استفاده از عملیات نظامی برای آنکه بتوان از طریق دیپلماسی جنگ را تمام کرد. به عبارت دیگر تصمیم بر آن بود تا عملیات نظامی به عنوان ابزاری در خدمت دیپلماسی قرار گیرد. این استراتژی سیاسی بود ولی هدف عملیات و جنگ نبود بلکه هدف حمایت از سیاست خارجی بود.
خرمشهر را خدا آزاد کرد.
برای شناخت این جمله باید با برخی از حقایق و واقعیات «عملیات بیت المقدس» آشنا شویم که اگر چه نمیتوان کامل اما میتوان اندکی از آن را شناخت. (+ درباره عملیات بیت المقدس)
بیت المقدس از نظر وسعت آزادسازی سرزمین بعد از عملیات فتح المبین در رتبه اول قرار دارد. این عملیات که در سه مرحله انجام شد، در سوم خرداد 61 منجر به آزادی خرمشهر شد.
مهم این بود که تقریبا هیچ «عقلی» نمیتوانست بپذیرد که خرمشهر آزاد شدنی است زیرا امریکا در آن زمان بعد از پیروزی فتح المبین فهمیده بود که صدام کسی نیست که بتواند در مقابل سیل اراده رزمندگان ایران اسلامی بایستد. تا فتح المبین ما فقط با عراق میجنگیدیم از فتح المبین به بعد جنگ ما بین المللی شد. کمکهای امریکا و شوروی و اروپا و حتا امریکای لاتین سرازیر شد.
مسئلهی دیگر پیچیدهگی عملیات بود. عملیاتی عظیم با عبور از رودخانه، عبور از موانع پیچیده و مقابله با ماشین جنگی تقویت شده دشمن آن هم به فاصلهی کوتاهی (نزدیک 3 ماه) از عملیات فتح المبین اینها همه دلایلی بود که امیدواری به فتح خرمشهر را نزدیک میکاست.
اما واقعیتی دیگر هم بود. در آن زمان واقعا کسی به نتیجه فکر نمیکرد. بد نیست که از رزمندهگان قدیمی بپرسید که واقعا برای چه میجنگیدند و کشته میشدند؟ آیا هرگز فکر میکردند که به خرمشهر نخواهند رسید و این تلاش بیهوده است؟ آیا هرگز جان خود را برای خرمشهر به خطر میانداختند؟
هرگز! همهی رزمندگان و فرماندهان در آن زمان فقط به یک چیز میاندیشیدند: «انجام تکلیف». این انجام تکلیف بود که به آنان میگفت اکنون باید برای آزادی خرمشهر عملیات کنیم. شکی نیست که اگر عملیات شکست هم میخورد در درستی راه تردیدی حاصل نمیشد. موتور محرک رزمندگان افکاری بود که امام آموزش میداد: اسلام و فتح ارزشهای اسلامی. مقاومت در برابر کفر و شرک. تلاش برای نابودی الحاد و کفر و مبارزه با مظاهر ظلم و تجاوز. این آموزهها بود که ایران را از حضیض ذلت به عزیز عزت نشاند. فتح خرمشهر به خودی خود ارزشی نداشت بلکه ارزشها و تفکری که توانست محاسبات مادی را در هم بشکند و آن را آزاد کند، مهم است.
فتح خرمشهر نقطهی عطفی در هویت و شخصیت ایران اسلامی بود. روزهایی تاریخ ساز و آینده ساز که به دید تنگ نظران فتح خاک بود و اگر بنا بود فتح خاک باشد پس چرا نتوانستیم خاک فاو را حفظ کنیم؟ اگر فتح خاک بود پس چرا در پایان جنگ شکستهای مهلک را یکی پس از دیگری دریافت کردیم؟ چون مغزهایمان مادی شد. چون انجام تکلیف الهی و توکل به ذات مقدس سبحان، از محاسباتمان خارج شد. این سنت الهی را هزاران بار آزمودیم و دیدیم که درست است ولی باز امروز فراموش میکنیم. باز هم از پایداری و مقاومت در پروندهی هستهای برای انجام تکلیف (یعنی ایستادهگی در مقابل جهان کفر و ظلم) میترسیم. چرا؟ چون منافع مادیمان اجازه نمیدهد که تکلیف الهی فکر کنیم. چون فراموش کردیم که اگر در راه خدا مجاهده کنیم خداوند ارمغانهای والای آسمانی بر ما فرو خواهد فرستاد که کوچکترینش فتح خرمشهر است. عزت ایران اسلامی کجا و یک شهر کوچک کجا؟
بهترین درسی که میتوان از فتح خرمشهر گرفت، اتکال به خدا و وارد کردن متغیر اصلی در معادلات است و آن خدا است.
لااقل اگر به همه چیز جز خدا «لا» نمیگوییم، گاهی خدا را هم در محاسباتمان وارد کنیم.