در میان تئورى ها و نظریه هاى مربوط به انقلاب که تا حدودى روشنگر مواضع و جایگاه نظرى دو انقلاب عمده ى قرن اخیر ایران به شمار مى روند، مى توان به «نظریه ى منحنى Jدرباره ى انقلاب» از جیمز س، دیویس و «کالبد شکافى انقلاب» از کرین برینتون اشاره نمود. به عقیده ى دیویس انقلابات پس از یک دوره ى رشد اقتصادى چشمگیر و یک دوره ى کوتاهتر و تندِ اُفت و رکود اقتصادىِ بعد از آن، سر بر مى آورند. قبل از دیویس، سى.ئى. لبروس به تشریح دقیق پیشرفت اقتصادى و رکود حاد اقتصادى پیامد آن، در شرایط پیش از انقلاب فرانسه پرداخته بود. منحنى J (نظریه ى دیویس) با تجربیات پیش از انقلاب ایران در دهه ى 1970 مناسبت بیشترى دارد. البته تا حدود ناچیزى انقلاب مشروطیت نیز ممکن است باالگوى مذکور جور درآید، زیرا به عقیده ى برخى از محققین و پژوهشگران، در اواخر قرن نوزدهم شاهد یک دوره ى رشد اقتصادى هستیم که متعاقب آن یک سرى مشکلات اقتصادى پدیدار مى گردد. این مشکلات ناشى از ولخرجى هاى مفرط شاه قاجار و مشکلات اقتصادى سیاسى روسیه پس از 1904 مى باشد.
انقلاب اسلامى ایران تا حدودى با تز «رادیکالیزه شدن فزاینده» که در هر چهار انقلاب مورد بررسى برینتون دیده مى شود، مطابقت دارد. بررسى و تحلیل مواضع و عملکردهاى آیت الله خمینى بر اساس معیار رایج راست و چپ، امر چندان ساده اى نیست.از یک سو، وى معتقد به اجراء دقیق و جزمى اصول است (مگر مواقعى که با خواست هاى وى هماهنگ نباشد)، از سوى دیگر، وى نه تنها فرد ضد امپریالیست سرسختى است با تنفرى خاص نسبت به آمریکا و اسراییل، بلکه فردى است به فکر فقرا و نگران محرومین; نگرانى اى که در برنامه هایى، نظیر تأمین مسکن شهرى رایگان و فراهم ساختن تسهیلات رایگان دولتى براى محرومین تجلى یافته است. شاید صفت سیاسى پوپولیست (مردمگرا) نزدیک ترین و مناسب ترین اصطلاح سیاسى در این مورد باشد. البته با در نظر گرفتن ویژگى هاى توأمان چپگرایانه و راستگرایانه ى آن، خصلت هاى بیگانه ترسى و بعضاً بنیادگرایانه اى که واژه مذکور در تاریخ پوپولیسم آمریکایى در برداشته است. قیام هاى پوپولیستى غرب که از لحاظ بسیج نیروهاى اجتماعى و یافتن کارگزاران انقلاب، به توده هاى دهقانان و کارگران نیمه ماهر یا خرده پرولتاریا متوسل مى شدند، بعضاً به جنبش هایى خودکامه و حتى فاشیستى تبدیل شده اند، و ممکن است برخى از ایرانیان و آمریکائیان بر این عقیده باشند که تحول مذکور در ایران نیز صورت گرفته یا در حال صورت گرفتن است.
برینتون در سنخ شناسى و مطالعات خود درباره انقلابات، سقوط عنصر رادیکالیسم را در دوره ى ترمیدور فرض کرده است. که طى آن، اکثر مردم به دلیل آن که مدت هاى مدید به شیوه هاى سهل تر و زندگى راحت تر عادت کرده بودند. نمى توانند بیش از حد بار سنگینى حاکمیت فضیلت و عدالت را تحمل نمایند. این روند سقوط رادیکالیسم نیز به نوبه خود نوعى حکومت خودکامه و معمولاً نظامى را در پى دارد; در فرانسه ناپلئون جانشین «دیرکتوار» شد و در روسیه برنامه ها و اقدامات خشن و دیکتاتورى استالین جایگزین سیاست اقتصادى تعیین (نپ) شد.
البته هیچ یک از دو مرحله مذکور تا اوایل 1986 در انقلاب ایران رخ نداده است، لیکن امکان وقوع هر دو مرحله بعید نیست. ایران گام هاى بزرگى، در جهت عادى سازى روابط اقتصادى و سیاسى خود با رژیم هاى از لحاظ ایدئولوژیک مغایر خود، برداشته است، به ویژه ترکیه، پاکستان و برخى از کشورهاى غربى و شرقى. و گرچه بسیار از سیاست هاى داخلى و خارجى ایران هنوز نرم یا تعدیل نشده است، رشد قدرت جناح محافظه کار در حکومت و اعلان طرح ادغام سپاه پاسداران انقلاب در نیروهاى مسلح مى تواند علایم ظهور ترمیدور آینده باشد.
با ظهور رشته ى تاریخ اجتماعى، تبیینات اجتماعى اقتصادى از انقلاب، به مراتب از بررسى ها و مطالعات پدیدار شناختى برینتون در این باب عمومیت بیشترى یافته اند. گرچه انقلاب سال 79 1978 را مى توان بر حسب علّیت اجتماعى اقتصادى تبیین نمود، ایران به سختى در چارچوب بسیارى از طرح هاى تطبیقى مربوط به تبیینات اجتماعى اقتصادى انقلاب مى گنجد تا با نظریه ى زیربنایى منحنى J یا سنخ شناسى و نظریه ى گسترده ى برینتون. ظاهراً نزدیک ترین الگوى تبیین اقتصادى اجتماعى انقلاب براى مورد ایران فرمول مارکسیستى است. البته بدون حشر و زوائدى که در چند دهه ى اخیر بدان افزوده شده است.جوهره ى فرمول مذکور در اساس آن است که انقلاب زمانى به وقوع مى پیوندد که روابط تولید خصوصاً نظارت و مالکیت بر ابزار تولیدىِ زیربنایى جامعه فراتر از توان اَشکال کهن قدرت سیاسى و سازمان حکومتى رشد و توسعه یافته باشد به طورى که با نظم نوین اقتصادى مناسب خواهند بود. این شرایط اساساً در هر دو انقلاب ایران اولویت داشتند.
دیدگاههای امام خمینی (ره) در ارتباط با
نقش جوانان در پیروزی انقلاب
شماها قشر جوان بودید، قشر جوانی که از همین توده، نه در طبقه بالا که همه چیز ما را آنها به باد دادند و نه آنهایی که در خارج فرار کردند یا بودند و اموال این ملت را به یغما بردند. شما جوانهایی که در متن توده، در متن جامعه بودید منت بر ما دارید، همه منت اسلام را دارند، ما منتی بر اسلام نداریم، اسلام منت بر ما دارد، قرآن منت بر ما دارد لکن من منت از شما میکشم. شما جوانهای قدرتمند، شما جوانهای با ایمان، شما جوانهای با قدم ثابت، این پیروزی را تحصیل کردید. من خدا میداند در مدرسه (مدرسه فیضیه شهر قم) که بعد از یکی دو روز متوجه شدم به این عکسهایی که از جوانهای ما در مدرسه هست که البته این، بعض از آن شهیدان ما هستند، خدا میداند که بر قلب من چه میگذرد و من چقدر متأسفم، متأثرم. اینها جوانهای خود ما هستند، اینها فرزندان من هستند، این جوانهای برومند برای اسلام شهید شدند، خداوند آنها را با صاحب اسلام محشور فرماید. ما متأسفیم از این کشتارها، از این وحشیگریهایی که رژیم منحوس کرد ، لکن متشکریم که خون ما، خون جوانهای ما در راه اسلام ریخته شد. اسلام از این شهیدها خیلی داشته است، از این عزیزها خیلی داشتهاست و شما جوانها مثل جوانهای صدر اسلام به اسلام خدمت کردید. قیام شما جوانهای ایران، قیام شما ملت ایران که قیام الهی بود، نهضت الهی بود، قرآن را زنده کرد، اسلام را زنده کرد، حیات تازه به اسلام بخشید. امروزه ملت ما زنده است، امروز جوانهای برومند ما زندهاند، ایستادهاند، اینها بودند که ثابت کردند که توپ و تانک اثر ندارد در مقابل ملت، در مقابل ایمان. ایمان به خدا، ایمان به مبادی اسلامی بود که شما را پیروز کرد.
درود بر شما جوانان رشید، سلام بر بانوان و جوانان رشید قم، درود بر بانوان و جوانان سرتاسر ایران. من از شما مفارقت کردم در صورتی که اکثر جوانان فعلی نارس بودند و به خدمت شما آمدم در صورتی که بسیار از جوانان ما از دست رفته است، بسیاری از آنهایی که ماندیدیم آنها را و حالا شمایل آنها را میبینیم، شهید شدند؛ افتخار شهادت در راه اسلام، افتخار شهادت در راه قرآن کریم، افتخار شهادت در راه آزادی و استقلال، افتخار شهادت در راه هدف بزرگ اسلام و آن حکومت عدل اسلامی، جمهوری اسلامی. شما جوانان برومند ایران و شما جوانان برومند قم به اسلام عزیز حق پیدا کردید. اسلام بر همه منت دارد، ما هیچ منتی بر اسلام نداریم.
درود به شماملت بزرگ ایران و شما جوانان غیور هوشمند. سلام بر همه شما. خداوند شما را سعادتمند بفرماید. با همت والای شما جوانان درتمام اقشار ایران این نهضت به این مرتبه رسید. همت والای شما بود که پیروز شدیم و ریشه فساد را از ایران تا حدودی بیرون آوردیم و انشاءالله از این به بعد هم با همت والای شما جوانها تتمه این ریشه فساد از بیخ و بن کنده خواهدشد. شما بودید که در همه کشور، همه جای ایران خون دادید، شهید دادید و این نهضت را بارور کردید و شما باید باشید که در همه ایران با همت والای خود و با گرم نگهداشتن این نهضت، مسایلی که بعد پیش می آید، به پیروزی برسانید. شما بودید که با فداکاری، اسلام را از دست اجنبیان و دشمنان اسلام نجات دادید و شما هستید که باید با وحدت کلمه و قدرت، اسلام را از دست این اشخاص خیانتکار که در بین قشرهای ملت تخم نفاق می پاشند نجات دهید. مجال به این انسان های ظاهری حیوان مآب ندهید، اینها را مجال ندهید که در بین شما ریشه کنند، خداوند شما را تأیید کند.
من به شما برادران و جوانان برومند، تذکری که میدهم این است، شما دیدید رژیم گذشته را با فریاد مردانه خودتان که از حلقوم همه ملت بلند شد شکست دادید، در عین حالی که رژیم یک قدرت بزرگ شیطانی بود و پشتیبان او همه قدرتهای ممالک دیگر بودند خصوصاً ابرقدرتها ولی نتوانستند او را نگه دارند و به همت والای شما جوانها و با ایمانی که به اسلام داشتید، آن رژیم را شکست دادید و بحمدالله زیر بار ظلم و اختناق نرفتید و از زیر بار آنها بیرون آمدید، تا به اینجا همه با هم بودید و از زیر بار اختناق بیرون آمدید، از اینجا به بعد هم باید با قدرت شما این نهضت به آخر برسد.
ما را به کویت راه ندادند، یعنی راه ندادند که من از این دروازه کویت بیایم و از آن طرف رد بشوم و سوار شوم و بروم، اینقدر هم راه ندادند، گفتند از همان جا که آمدید به همان جا برگردید. وقتی هم عراق آمدیم دیدیم که من فکر کردم که ما هر جا برویم همین صحبت ها هست برای اینکه اینها همه مربوطند به هم، یک سیاست است. اینها همه پشت او ایستادهاند، ما دیدیم که خوب، حالا برویم درخارج، بعدش آمدیم و آنها هم پشیمان شدند و من از جوانهای آنجا متشکرم و از این جوانهای عزیز ما که از همه جاها آمدند و احوال از ما پرسیدند و مجتمع شدند، حرفهای ما را شنیدند و منتشر کردند مصاحبات ما را در آنجا، گاهی در همه جا منتشر کردند و این راهی برای پیروزی ما بحمدالله بود.
این جوانهای ما درخیابانها ریختند و غلبه کردهاند بر اینها، روی آن حس اسلامیتشان بود و الا اگر کلمه اسلام را برمیداشتیم کنار میگذاشتیم، مردم مگر بیعقلند که بروند جلو توپ و تانک، مردم برای اسلام میروند. صدر اسلام، سربازهای اسلامی برای اسلام جانشان را به خطر میانداختند یعنی خطر نمیدیدند، خطر برای خودشان نمیدیدند برای اینکه مردن را خطر نمیدانستند. جوانهای ما اینطور شده بودند و الان هم هستند. الان هم بعضی وقتها شاید هر چند روزی یک دفعه یکی میآید بیخ گوش من میگوید دعا کنید من شهید بشوم. جوان اینطور آمده است الان به میدان.
دیدگاه های امام خمینی (ره) در ارتباط با
تمجید امام از جوانان
خداوند پشتیبان شما باشد. شماها انشاءالله در آتیه برای اسلام و برای کشور خودتان سرباز لایق انشاءالله باشید.خداوند در تحت تربیت اسلام و تربیت امامزمان سلاماللهعلیه و تربیت قران،شما را یک جوانان برومند برای ملت ما قرار بدهد. من به شما ارادت دارم،اخلاص دارم، محبت دارم، دوستی دارم، شما از خود من هستید و من هم از خود شما. انشاءالله موفق باشید، مؤید باشید، جدیت کنید در تحصیل، جدیت کنید در یادگرفتن معارف الهیه، جدیت کنید در اینکه خودتان را خوب بار بیاورید. خدا خفظتان کند، سلامت باشید انشاءالله.
من امیدوارم خدای تبارک و تعالی به شما جوانها عزت و سلامت، سعادت عنایت فرماید. ما از خدای تبارک و تعالی استقلال کشور خودمان را و آزادی خودمان را مسألت میکنم. شما جوانها که در این مدت زحمت کشیدید و از حالا به بعد هم وظیفه دارید، شما ذخیره ما هستید و من خدمتگذار شما هستم.
از خداوند متعال توفیق کافه مسلمانان و خصوص طبقه جوان را در محو استعمار و عمال خائن آن خواستارم.
درود بر جوانان حوزه علمیه بیدار قم و سایر حوزهها که با سرفرازی به نهضت روحانیت ادامه و رونق دادند. درود بر جوانان پرشور آگاه دانشگاههای ایران که با قیامهای هشیارانه پیاپی وفاداری خود را به اسلام بزرگ و کشور عزیز خود ثابت کردند.
از خداوند متعال عظمت اسلام را که کفیل وحید عدالت و استقلال و مدافع حقیقی مظلومان است، خواستارم و ملت ایران خصوصاً جوانان متدین و برومندش را به خدای متعال میسپارم.