بالارفتن سن ازدواج و تاخیردر تشکیل خانواده، زمینهساز مشکلات فردی و آسیب های اجتماعی
قضاوت شتابزده ای خواهیم داشت اگر بگوییم و بپذیریم که بالا رفتن سن ازدواج در میان جوانان صرفاً معلول ناتوانی های مالی و ناشی از مشکلات اقتصادی است.نسل جوان امروز با برخورداری از امکان تحصیلات عالی و کسب مهارت های ارتباطی و اطلاعاتی، نگاهی کاملاً متفاوت با نسل گذشته به زندگی و خانواده و جامعه دارد و افق های آینده را به گونه ای دیگر میبیند.طولانی شدن فاصله بلوغ تا ازدواج و به تاخیر افتادن تمایل جدی برای ازدواج و تشکیل خانواده در میان جوانان، نشانه ای است نگران کننده که مشکلات و آسیب های اجتماعی و فرهنگی بسیاری را در پی خواهد داشت.دشواری های فراهم آوردن امکانات و شرایط ازدواج برای پسران و همچنین افزایش توقعات و خواست های دختران تحصیلکرده و به تبع آن افزایش سن ازدواج به زیان تعادل و توازن های اجتماعی تمام میشود.قضاوت شتابزده ای خواهد بود اگر بپذیریم که افزایش سن ازدواج در جوانان صرفاً معلول مجموعه ای از مشکلات اقتصادی است و نقش مسائل فرهنگی، اجتماعی و دیدگاه های سنتی را در این امر نادیده بگیریم.امروز در جامعه ازدواجهای موقت در بین زنان و مردان رشد بیشتری پیدا کرده زیرا دشواری ازدواج دائم برای جامعه بخصوص مجردین آنها را به سمت ازدواجهای موقت سوق داده است.نسل جوان امروز با افزایش تحصیلات و مهارت های ارتباطی و اطلاعاتی نگاهی متفاوت با نسل گذشته به زندگی و خانواده دارد و افق های آینده را به نحو دیگری میبیند.انسان موجودی اجتماعی است و اولین نمود این ویژگی که از جانب پروردگار در فطرت بشر به ودیعه گذاشته شده، گرایش به تشکیل اجتماع کوچکی به نام «خانواده» است و ازدواج نخستین گام در راه تحق این هدف انسانی است.به فرموده یگانه آفریدگار جهان «در فطرتی که همه انسان ها بدان فطرت آفریده شده اند، تغییری نیست» در نتیجه به تجربه شاهد بوده ایم که دور شدن از این سرنوشت تغییرناپذیر، در هر زمان خود را در قامت انواع ناهنجاری ها و اختلافات فردی و اجتماعی نشان داده است.شریعت اسلام به عنوان شریعتی فطری، ازدواج را همواره تقدیس کرده است و آن را از نشانه های بارز اراده خداوند یاد میکند، با این وجود در جامعه مسلمان ایران، مشکلات موجود بر سر راه ازدواج به عنوان دغدغه اصلی و یکی از تهدیدهای اجتماعی آتی کشور، توجه بسیاری از کارشناسان را به خود معطوف کرده است.افزایش فاصله سن بلوغ و سن ازدواج د رجوانان تا مرز پانزده سال و کمرنگ شدن تمایل جوانان به ازدواج طی سال های اخیر در ایران، علاوه بر اینکه نگرانی های بسیاری را در پیداشته است بر رشد مشکلات فرهنگی و اجتماعی در کشور تاکید میکند. ازدواج سنتی و جبر اجتماعیدرگذشته همسر گزینی و ازدواج به شدت تحت فشار اجتماعی بود و انتخاب همسر گاهی نه براساس میل و علاقه، بلکه به دلیل «جبر اجتماعی» صورت میگرفت، ولی جامعهشناسان دلیل این را در این امر میدانند که در جامعهای که فردیت مطرح نباشد، علایق فردی نیز ارزشی ندارد.درجوامع سنتی گذشته ازدواج همیشه به عنوان یک ارزش اجتماعی و یکی از مهمترین مراحل زندگی فرد به حساب میآمد و دراین میان اگر فردی تن به این ارزش اجتماعی نمیداد، در اذهان عمومی همانند فردی تلقی میشد که دست به عملی ضد ارزش زده است و امروز هم بهرغم رخ نمودن تغییرات در فرهنگ اجتماعی، پدیدهِ تجرد کماکان ضدارزش است ولی با این وجود هر روز شاهد بالا رفتن سن ازدواج درجوانان هستیم. از سوی دیگر توازن نسبتهای جنسی در سنین ازدواج در ایران به هم خورده است و آمارها نشاندهنده افزایش نرخ طلاق است.نرخ ازدواج همسو با افزایش جمعیت رشد نکرده است، سن ازدواج بالا رفته و تمایل جوانان برای تشکیل خانواده کم شده است. درحالیکه همچنان آمارهای ضد ونقیض از سوی کارشناسان درخصوص کمبود و یا زیاد بودن تعداد دختران و پسران نسبت به هم ارائه میشود. بسیاری از مسئولان و صاحبنظران از کمبود 6 میلیون پسر آماده به ازدواج در قبال دختران ظرف 20 سال آینده خبر میدهند، با ذکر این مسئله که در حال حاضر تعداد پسران یک میلیون نفر بیشتر از دختران است، ما در مقابل تعداد پسرهای آماده به ازدواج از تعداد دختران آماده به ازدواج کمتر است. بیش از 5/22 میلیون نفر از ایرانیها سالهای جوانی را سپری میکنند (یعنی در سنی بین 18 تا 30 سال قرار دارند) و 68 درصد جمعیت ایران زیر 30 سال سن دارند، یعنی بخش مهمی از جمعیت ایران در حال حاضر به دنبال اشتغال، ازدواج و دیگر امکانات متعارف یک زندگی عادی است.علل بالا رفتن سن ازدواج در جوانانمهری خدایی دانشجوی سال آخر علوم اقتصاد، رشد فکری در زنان را از عوامل افزایش سن ازدواج میداند و میگوید:امروزه زنان بدنبال حقوقی هستند که در گذشته نداشتهاند و از آنجا که زنان خود را در شرایط مساوی با مردان میبینند مانند نسل قدیم حاضر نیستند صرفاً برای ازدواج تن به تمام شرایط بدهند و سختیها را تحمل کنند.مهرداد فدایی دانشجوی حقوق دراین باره میگوید:روابط نه چندان خوشایندی که طی سالهای اخیر بین عدهای از جوانان جامعه رواج پیدا کرده است، نوعی بدبینی درجوانان بوجود آورده و انتخاب همسر ایدهآل را برای آنها مشکل کرده است. او در ادامه به افزایش طلاق و ایجاد احساس ناامنی در جوانان برای گام نهادن در مسیر تشکیل خانواده اشاره میکند و میگوید: وضعیت کنونی بخشهایی از جامعه با معیارهای دین مبین اسلام در حفظ قداست خانواده همخوانی ندارد و متاسفانه درصدی از ازدواجهای امروزی پایه و اساس محکمی ندارد.علی محبی از دانشجویان رشته علوم اجتماعی نداشتن شغل و مسکن مناسب برای زندگی زوجهای جوان را از مهمترین علل بالا رفتن سن ازدواج در جوانان میداند. مریم عفتی دانشجوی روانشناسی در این باره میگوید: دشواری فراهم آوردن شرایط ازدواج برای پسران و همچنین افزایش سطح توقعات دختران تحصیلکرده و به تبع آن افزایش سن ازدواج موجب برهم خوردن توازن شده است. او در ادامه بهترین راهحل برای ازدواج را پایین آوردن سطح توقعات در جوانان میداند.فریبا مرتضوی از تبدیل شدن ازدواج به یک معامله تجاری در نزد بسیاری از افراد گلایه دارد و میگوید:معیارهای ازدواج و انتخاب همسر در ایران نسبت به سالیان گذشته بسیار تغییر کرده است و بیشتر حول مادیات و مسائل اقتصادی دور میزند.این جوان 28 ساله درادامه میافزاید:امروزه بسیاری از خانوادهها دارا بودن اتومبیل، املاک و تعیین مهریههای سنگین را ملاک ازدواج جوانان قرار میدهند، درحالی که این معیارها با توصیههای پیشوایان دینی و واقعیتهای اجتماعی در تضاد است و با ارزشهای فرهنگی جامعه ایران کاملاً مغایر است.بیکاری و مشکلات اقتصادی عامل مهم بحران ازدواج استیک پژوهشگر اجتماعی در این باره میگوید:پس از بررسیهایی که روی تعدادی از جوانهای مجرد بالای 25 سال انجام شد، یافتهها نشان داد عامل اقتصادی نقش مهمی در شکلگیری پدیده ازدواج دارد. پسران مهمترین مانع ازدواج را عدم اشتغال و ناتوانی اقتصادی و دختران مهمترین مانع را نیافتن همسر مناسب دارای تحصیلات عالیه عنوان کردهاند و از طرفی تاخیر در سن ازدواج باعث افزایش ناسازگاری زوجین پس از ازدواج میشود.در زمینه اشتغال، آمارهای رسمی نشان میدهد، سالانه حدود یک میلیون جوان ایرانی به جمع نیروهای جویای کار میپیوندند، درحالی که برای تنها نیمی از آنان شغل مناسب وجود دارد. بررسی سازمان ملی جوانان نشان میدهد، درحال حاضر 39 درصد نیروی بالقوه فعال اقتصادی کشور، جوانان 15 تا 29 سالهاند، حال آنکه تقریبا 31 درصد آنها بیکار هستند و گذشته از این بسیاری از کسانی که توانستهاند شغلی پیدا کنند، هنوز توانایی اداره خانواده را ندارند، حداقل دستمزد حدود 150 هزار تومانی گواه این مطلب است. در برخی از خانوادهها زنان در کنار دیگر اعضای خانواده کار میکنند ولی به فرض احتساب درآمد زن، وضعیت دستیابی به شغل مناسب و میزان دستمزد برای زنها در جامعه تعریفی ندارد.اما از سوی دیگر مشکل تنها شغل و معیشت نیست. برخی از دختران جوان معتقدند، نمیتوانند همسر مناسب خود را پیدا کنند. چندی است نبود توازن نسبتهای جنسی، در ایران از سوی اشخاص و مراکز مختلف عنوان میشود و برخی به محاسبه عروسهای مازاد بر داماد میپردازند.سال گذشته این رقم حدود یک میلیون و 700 هزار نفر با توجه به اختلاف سنی 4 سال بین زن و شوهر عنوان شد. با این همه رقم خالص چیزی بیش از یک میلیون نفر بود. لذا در یکسال نامتوازن بودن و تفاوت سنی زن و شوهر آنقدر دستخوش تغییر شد که اکنون آمار رسمی حکایت از برهم خوردن تعادل جمعیت عروس نسبت به داماد دارد، به عبارتی بسیاری از پسرها با دختر همسن یا بزرگتر از خود ازدواج کردند.با این حال هنوز دختران در تنگنای ازدواج قرار دارند. سرشماری سال 1375 نشان از آن دارد که تعداد تمام زنان مجرد در سن ازدواج یک میلیون و 589 هزار و 110 نفر از تعداد تمام مردان مجرد در سن ازدواج بیشتر است، اما در 10 سال آینده این آمار معکوس میشود و مردان در تنگنای ازدواج قرار میگیرند. اما اگر از تناسب عددی بگذریم، دختران ایرانی برای ازدواج با مشکل دیگری نیز روبهرو هستند. «تحصیل» عاملی برای تاخیر درازدواجدرحال حاضر حدود 70 درصد ورودی به دانشگاهها را دختران تشکیل میدهند؛ رشد ورود دختران به دانشگاه و همچنین افزایش سطح تحصیلات آنها، درکنار تمام آثار مثبت، یک نتیجه منفی نیز در بر دارد. دختران تحصیلکرده کنونی، به ویژه آن تعداد که موفق شدهاند حرفه مناسب خود را پیدا کنند و به درآمد مکفی برسند، اکنون کمتر میتوانند همسری متناسب با موقعیت خود بیابند. درکنار این دلایل، خوب است نگاهی بیندازیم به نتایج یک نظرسنجی که توسط یکی از سازمانهای دولتی تحت عنوان طرح ساماندهی ازدواج انجام شده است.بیش از 60 درصد افراد مورد پرسش، تحصیل را عاملی در بالا رفتن سن ازدواج میدانند. در عین حال معتقدند اگر امکان ادامه تحصیل وجود داشته باشد، بهتر است دیرتر ازدواج کرد تا فرصتهای تحصیلی و شغلی را از دست نداد. در این مورد، دختران بیشتر از مردان جوان معتقدند که ازدواج در سنین پایینتر فرصتهای تحصیلی و اشتغال را از دختران سلب میکند