آشنایی با واژه ها
دنیای سرمایه گذاری ریسک پذیر سیستم نام گذاری تخصصی مخصوص به خود را دارد. در این دنیا، فعالیت تجاری جدید فعالیتی "جوانه ای" است. از آنجائی که غول های تکنولوژی همانند هیولت پاکارد و اپل کامپیوتر به معنای واقعی کلمه اصل خود را در کارگاه هایی جستجو می کنند که در گاراژ های اتومبیل بنیانگزارانشان ایجاد شده اند. امروزه فعالیت های جوانه ای در "گاراژ" همان شرکت های موسس ایجاد می شوند. از آنجایی که موسسان به دنبال رشد سریع می باشند، به این فعالیت های موفق " غزال" نیز گفته می شود.
یک فعالیت جدید، ابتدا با تلاش سخت کوشانه موسس آن و یا "دارایی شخصی محصول عرق جبین " و تامین بودجه از منابع دیگر مانند "دوستان و یا افراد خانواده" و سپس از طریق "فرشتگان"، یعنی افراد ثروتمندی که سرمایه گذاری آنان حد اقل برای موسس نشانه حسن نیت آنان است و به تعهد سرمایه گذاری از سوی صندوق های سرمایه ریسک پذیر که توسط افراد حرفه ای کنترل شده و در انگلیسی با واژه اختصاری "وی سی" شناخته می شوند منجر می گردد، آغاز می شود. یک یا دو دور دیگر از تخصیص بودجه به نام های "سری آ" و "سری ب" و به همین ترتیب می توانند در این موقعیت اتفاق بیفتند. این روند "غزال" که از بودجه اختصاصی به سمت کمپانی های با تجارت عمومی ادامه پیدا می کند " از مرحله جنینی به آی پی او ها" ( عرضه اولیه عمومی سهام) نامیده می شود.
هر کدام از این عناوین و دیگر عناوینی که در اینجا مطرح نشده اند ، تنها صورت کوتاه شده برای موارد و پدیده هایی می باشند که در دنیای واقعی تجارت تفاوت های بسیاری دارند. در اینجا بر شکل گیری موفقیت آمیز غزال ها در آمریکا تاکید می کنم.
الزام فرهنگی
چگونه یک موسس که فعالیت خود را از گاراژ خود آغاز کرده است، با موفقیت از سوی فرشتگان و سپس وی سی ها تقاضای سرمایه می کند؟ عناصر اصلی این فرآیند کدامند؟ دارایی اولیه فعالیت های جوانه ای تنها، مغزها، انرژی ها و تعهدات موسس آن می باشند. به بیان دیگر ویژگی های شخصیتی کارآفرین، خود شکلی از سرمایه ریسک پذیر می باشند.
آمریکا، در این زمینه خوشبختانه دارای افراد بسیاری است که خوش بینی، اعتماد به نفس و گرایش زیاد به ریسک پذیری را در کنار یکدیگر دارند. به هر حال، احتمالات نشاندهنده آن است که آغاز یک فعالیت جدید در پارکینگ شخصی ( همانگونه که استیو جابز ، اپل کامپیوتر را در پارکینگ خانه والدینش تاسیس کرد) از لحاظ آماری استفاده خردمندانه از زمان و انرژی نمی باشد و میزان شکست آن بسیار زیاد است. این کار نیازمند خوش بینی والا و اعتماد به نفس برای موسس می باشد تا همواره به خود بگوید:" بر خلاف احتمالات، "من" می توانم این کار را به انجام برسانم و در این راه لحظات خوب و رضایت خاطر داشته باشم."
هم چنین گرایش سالمی برای خطر پذیری مورد نیاز است. به همین علت، شکوفایی سرمایه گذاری مخاطره آمیز در جوامع دارای هنجارهای فرهنگی، سیاست های دولت و عدم تحرک اداری که باعث تضعیف ریسک پذیری می شوند، محتمل نمی باشد. در عوض سرمایه گذاری ریسک پذیر نیازمند تعادل مناسبی از ریسک و پاداش می باشد. اگر عواقب شکست نه تنها شامل ورشکستگی حقوقی بلکه تخریب شخصی نیز باشد، مدل سرمایه گذاری ریسک پذیر به مرحله اجرا در نخواهد آمد.
در روی دیگر سکه، تمایل موسس برای ریسک پذیری می بایست به وسیله احتمالات تحریک شود، هرچند احتمالات پاداش های محرک بیشتر باشد، این به نوبه خود به معنای فضای مالیاتی کمتر و نبود موانع اداری برای موفقیت کارآفرینان می باشد. همین احتمال زیاد پیروزی و خشنودی روانی و اقتصادی به نتیجه رسیدن این ریسک - نه احتمالات بد است - که کارآفرینان آمریکایی را وسوسه می کند.
توانایی یک موسس برای به دست آوردن فرصت، عملکرد با اعتماد به نفس و تحمل ریسک پذیری تنها آغاز ماجراست. یکی دیگر از موارد اصلی، سیستمی از قوانین و هنجارهای اجتماعی است که از حق مالکیت معنوی حمایت، آموزش همگانی جهانی را تضمین کرده، برای کارفرمایان توانایی استخدام و از همه مهم تر اخراج کارمندان به منظور نشان دادن نیاز تجارت به تعیین کردن را ارائه داده و توانایی سرمایه گذار برای سرمایه گذاری در این کار مخاطره آمیز آینده دار را تضمین می کند.
به دست آوردن سرمایه ریسک پذیر
با فرض این که سرمایه کافی برای سرمایه گذاری وجود داشته باشد، چگونه یک فعالیت تجاری جوانه ای معمولی در آمریکا با شرط پاداش دادن به زحمات موسس و ریسک سرمایه، به سرمایه دسترسی پیدا می کند؟ در طول سال ها، آمریکایی ها ساختار ها و فرآیندهایی را طراحی کرده اند که به مبادله میان کارآفرینان و سرمایه گذاران شکل داده و جریان مداومی از سرمایه را برای فعالیت های جوانه ای که به آن احتیاج دارند تضمین می کند.
موسسان مجبور به ایجاد ابزار و دانش لازم برای ارائه طرح هایی می باشند که به سرمایه گذاران اجازه ارزیابی مناسب دورنمای موفقیت فعالیت های نوین را می دهد. سرمایه داران به نوبه خود شرایط مالی را ایجاد کرده اند که به آنان فرصت مناسب برای به دست آوردن منافع قابل رقابت با منافعی که ممکن است از طرق دیگر سرمایه گذاری به دست آورند ارائه داده، و آنها را به منظور ریسک پذیری بدون مالیات توقیف شده تعدیل می کند. شرایط مالی که به نفع کارآفرین می باشند خطر ناتوانی در جذب سرمایه را ایجاد می کنند در حالی که معاملات سخت گیرانه از نقطه نظر موسس، کارآفرین را از ایجاد انگیزه برای سرمایه گذاری در فعالیت تجاری نوپای خود محروم می کند.
تاریخچه طولانی مذاکرات میان کارآفرین و سرمایه گزار نقشه راه نسبتا واضح و تعریف شده ای از سرمایه گذاری سرمایه ریسک پذیر ایجاد کرده است. به عنوان فردی که در تکامل این فرآیند در اوایل دهه 1990 حضور داشته ام می توانم شهادت دهم که آزمون و خطا در میان صدها هزار معامله ، معیارهای مورد نیاز برای استاندارد سازی و توافق عمومی را شکل داده است.
موسس یک فعالیت بنیادی معمولا از طریق به نهایت رساندن استفاده از کارت های اعتباری خود و گرفتن وام مالکیت خانه، پول سازمان یافته ای را جمع آوری می کند. او پول طلبکاران را به تدریج پرداخت می کند تا زمان کافی برای تست دوباره محصول در پارکینگ خود را داشته باشد. در صورت نتایج امیدوارکننده، او دوستان و آشنایان خود را گرد هم آورده و از هم اتاقی های دانشکده، آشنایان، دوستان قدیمی و همکاران شغل روزانه خود تقاضای سرمایه گذاری می کند.
سپس، او به "فرشتگان" روی می آورد، سرمایه گزاران مالی که در فراهم آوردن سرمایه ریسک پذیر برای فعالیت های جوانه ای و کارآفرینان تخصص دارند. این مرحله پیچیده تر است، اما در سراسر آمریکا گروه های سازمان یافته فرشتگان و هم چنین کنفرانس های صنعتی، رقابت های طرح های تجارتی، باشگاه های سرمایه ریسک پذیرو دیگر محل های دائمی برای گردهم آیی فرشتگان و بازبینی طرح ها وجود دارد.
فرشتگان با تجربه تر، یعنی کسانی که سرمایه گذاری موفقیت آمیزی در فعالیت های بنیادین داشته اند، بهترین سرمایه گزاران به شمار می روند به خصوص زمانی که بر ارزش تجارت از طریق مواردی مانند مشاوره های تجاری، ارتباطات، راهنمایی در مورد فروش ومانند این ها بیفزایند. تضمین امنیت سرمایه فرشتگان نیازمند تماس های تلفنی مکرر، بازدید های خانگی و شبکه سازی می باشد. عوامل سرمایه گذاری میتوانند به صورت مداوم به پیدا کردن سرمایه گزاران اصلی کمک کنند. زمانی که یک سرمایه گذار اصلی آماده همکاری شود، جذب کردن دیگران بسیار آسان می شود.
این فرآیند، فرآیند آسانی نمی باشد اما شروط خاصی از قوانین آمریکا به آن کمک می کنند. قوانین آمریکا به نفع تقاضای افراد با ارزش خالص بالا با فرض این که آنان دارای ارزش خالص کافی هستند می باشد. هم چنین رفتار مالیاتی با این گونه سرمایه گزاران جذاب است زیرا دولت فدرال از نیمی از مالیات ها به عنوان تخفیف مالیاتی صرف نظر می کند.
تنظیم معامله
درک نقشه های راه که ترسیم کننده شرایط میان کارآفرین و سرمایه گزار سرمایه ریسک پذیر می باشند نیز آسانتر شده است. مطالعات زیادی نیز برای نشان دادن استاندارد های شرایط معامله صنعت/بازار و مدل هایی نیز از سوی گروه های بازرگانی نظیر مجمع سرمایه گذاری ریسک پذیر ملی و کتابخانه های محافل حقوقی و مشاورانی که به صورت منظم در این منطقه فعالیت می کنند در دسترس می باشند.
کارآفرینان می دانند که سرمایه گزاران سرمایه های ریسک پذیر انتظار 20 درصد نرخ بازگشتی داخلی (آی آر آر) بر روی مجموعه اوراق بهادار به صورت کل را دارند. آی آر آر معیار صنعت برای ترکیب میزان افزایش بهای دارایی میان سرمایه و فروش و میزان بازگشتی بیمه شده میزان توزیع در طول این مدت می باشد. به معنای دیگر، میزان بازگشتی سرمایه گزار در طول 5 تا 7 سال میان زمان سرمایه گذاری و خروج یعنی زمانی که سرمایه گزار سرمایه خود را می فروشد، می باشد.
به همین دلیل، موسس یک فعالیت جوانه ای در زمان همکاری با سرمایه گزاران در زمینه سرمایه ریسک پذیرمی بایست قادر به ارائه تصویری واقعی باشد که معمولا بر اساس درآمد واقعی است و در صورتی که برای ریسک پذیری تعدیل شده باشند نرخ بازگشتی داخلی سرمایه گزار را برآورده می کنند. از آنجایی که ارزشیابی های اولیه تحت تاثیر گرایش های وی سی قرار داشته و غریزه جمع گرایی است، بسیاری از سرمایه گذاران به جای آن بر " ارزشیابی های پیش از سرمایه گذاری" ارائه شده توسط سازمان های نگهدارنده حساب امتیازها نظیر داو جونز و یا دیگر دفاتر حقوقی برتر تکیه می کنند.
نقطه حیاتی این است که درس هایی که از تعداد انبوه معاملات برگرفته شده اند، باعث کارآیی و سادگی تنظیم کردن معامله شده اند. بحث غیر ضروری بر سر مسائل نسبتا حیاتی کمتر و کمتر شده است. سرمایه گزاران و کارآفرینان بر اساس تجربه ای که با تلاش سخت به دست آورده اند می دانند که برای عملی ساختن فرآیند نیاز به دادن و گرفتن چه چیزی دارند. زمانی که طرف فروش و طرف خرید در یک ردیف قرار دارند، معامله با کمترین هزینه اضافی و زمان هدر رفته به پایان می رسد و طرفین می توانند بر متغیرهای اصلی همانند ارزش تکنولوژی فعالیت جدید، قدرت رقابتی آن، کیفیت مدیریتی ، مدت زمان مود نیاز تا خروج و حتی قیمت زمان خروج تمرکز کنند. بازیگران به طور کلی به فضایی که ریسک های غیر معمول و اضافی را کاهش می دهد کمک می کنند.