تحقیق مقاله رایگان قانون علیت

تعداد صفحات: 5 فرمت فایل: مشخص نشده کد فایل: 22253
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: فلسفه و اخلاق
قیمت: ۰ تومان
کلمات کلیدی: N/A
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله رایگان قانون علیت

     

    در بسیاری از پدیده های جهانی، سخن علم و دید مردم، هماهنگی ندارند و هر کدام به راهی می روند. علم می گوید زمین به گرد خورشید می گردد ولی دید مردم، می گوید خورشید به گرد زمین می گردد. در اثر همین دوگانگی، دانشمندان، رنجها برده و می برند ولی در یک جا، سخم و دید مردم هماهنگ می باشند و هر دو با هم یک نظر دارند و آن در مورد قانون علیت است. علم می گوید هیچ پدیده ای بدون علت بوجود نمی آید و هر انگیخته ای، انگیزه ای دارد. دانش پزشکی می گوید بیماریها دارای عللی هستند، از این جهت دانشوران، بهداشت و پیشگیری را، پیشنهاد می کنند تا بدین وسیله از پیدایش بیماریها جلوگیری کنند. اصول فقه می گوید: وقتی اصلی در سبب جاری شد، نوبت به اجرای اصل در مسبب نمی رسد.
     
    یکی از مباحث مهم علوم طبیعی، جستجوی از علل زمین لرزه می باشد. فلسفه می گوید رویدادهای اتفاقی نداریم، هر چه هست معلول علتی است و بدون علت نمی باشد. دید مردم نیز با این سخنان، موافق است. فطرت انسانی نیز چنین حکم می کند. شما اگر دیدید سنگی پرتاب شد، خودآگاه، وجود ناآگاه به دنبال سنگ انداز می گردید. اگر کسی بگوید سنگ خودبخود، پرتاب شده به وی می خندید، سخنش را باور نمی کنید. اگر آوازی را شنیدید از خواننده اش می پرسید، نقش و نگاری را که دیدید، سراغ نقاش آن را می گیرید. نه تنها شما چنین هستید، همه افراد چنینند.
     
    پیدایش واژه چرا و مرادفهای آن در زبانهای بشر، نماینده این معنی است که هر پدیده ای پدید آورنده ای دارد پس چرا کسانی هستند که برای بوجود آمدن زمین، آسمان، ستارگان، کهکشانها، انسانها، حیوانها، درختها، گیاهها، دریاها، کوه ها، و ... پدید آورنده ای را نمی پذیرند. اینان، برخلاف وجدان خود سخن می گویند. وجدان بشر، سخن آنها را باطل می داند لذا شب و روز می گردند که برای دعوای باطل خود، گواهی پیدا کنند ولی پیدا نکرده اند و نخواهند کرد. فلسفه و علم سخن آنها را باطل می داند. آری جهان را، جهان آفرینی است بسیار دانا، بسیار توانا، بسیار بینا به شهادت علم، به گواهی فلسفه، به دلیل فطرت انسان، یعنی قانون علیت.

     

    نظر علامه طباطبائی در خصوص وجود قانون علیت در طبیعت

     

    ایشان در تفسیر این موضوع بیشتر تکیه بر روی آیات قرآن کرده اند و همه آن مسائل را از آیات قرآن استخراج و استنباط می کنند. ایشان می فرمایند اینکه معجزه وجود دارد بر طبق آنچه که قرآن کریم فرموده قابل انکار نیست. قرآن قانون علیت عمومی را قبول دارد. راست است، زیرا خود قرآن به اینها تمسک می کند.
    خدا وقتی می خواهد آیات خودش را برای ما ذکر کند مثلا می گوید: خداوند باران را فرستاد و به این وسیله برای شما گیاهان را رویانید. وقتی می خواهد حکمت خودش را بیان کند جور بودن اسباب و وسائل را ذکر می کند، نمی گوید در مقابل من اسباب یعنی چه، وسیله یعنی چه؟! نه، مکرر می گوید: ببینید که من خورشید و ماه و ستارگان و ابر و باران و همه اینها را مسخر شما قرار دادم. معلوم است که برای اینها تأثیر و اثر و خاصیت قائل است. می گوید این چیزهایی که دارای این خواص هستند و شما هم به اینها نیازمند هستید من اینها را برای شما قرار دادم.
     
    جهل ما نسبت به علت واقعی در طبیعت نفی قانون علیت نیست:
    و حتی ایشان آن مطلب را قبول می کنند که هر چیزی در طبیعت یک قانون لایتخلفی دارد، منتها می گویند فرق است میان علتی که ما به طور عادت می شناسیم و علت واقعی، یعنی ممکن است آنچه که علم بشر آن را علت می داند علت واقعی نباشد، پوششی باشد بر روی علت واقعی، و لهذا علوم بشر هم در سیر و تکامل است، هر چه جلو می آید می بیند چیزهایی را که علت خیال می کرد علت نیست، در شناختن علت دقیقتر می شود. مثال عادی ذکر می کنم: بشر در دوران خیلی قدیم می دید یک فرزند که می خواهد متولد بشود از راه این است که جنس نر و جنس ماده با یکدیگر عمل مباشرت را انجام بدهند تا اینکه این بچه به وجود بیاید. او همه اینها را توأم با هم می دید: مردی وجود داشته باشد، زنی وجود داشته باشد، این مرد و زن با هم عمل لقاح را انجام بدهند. پس پدر را یک شرط می دانست، مادر و رحم مادر را شرط دیگری می دانست، عمل لقاح را هم شرط دیگری می دانست. فکر نمی کرد که ممکن است بعضی از این چیزهایی که او آنها را شرط می داند شرط نباشد. بعد مثلا معلوم شد که عمل لقاح شرط واقعی نیست، ممکن است که نطفه را در خارج بگیرند و برسانند به رحم. اساس این است که این نطفه از این مرد گرفته بشود و در این رحم قرار بگیرد.
     
    این که ما خیال می کردیم عمل مباشرت هم جزء قضیه است، نه، واقعا جزء مطلب نبوده و دخالت نداشته است. آن وقت برای ما علت عبارت شد از این که نطفه مرد باشد، رحم زن باشد و تخمک زن باشد. دیگر اینها را خیال می کردیم صد در صد علت است. بعد علم بشر می رسد به آنجا که حتی رحم زن هم، اینکه باید رحم زن با آن شرایط و آن کیفیات وجود داشته باشد تا بچه پرورش پیدا کند (لازم نیست)، در رحم یک محیط و یک شرایط بالخصوص مثلا میزان معینی از حرارت هست و غذای مخصوصی به این نطفه می رسد. ممکن است همین شرایطی را که در رحم وجود دارد در خارج ایجاد کرد و همین نطفه را در خارج رحم پرورش داد. پس این هم که حتما باید رحم یک زن وجود داشته باشد شرط نیست.
     
    بسا هست علم دقیق تر و دقیق تر بشود و از این اموری که اینها را شرایط ادراک می کرد صرف نظر کند یعنی دائما شرایط الغا گردد و بعد معلوم بشود که اصلا شرط واقعی حتی مثلا نطفه مرد به این خصوصیت و نطفه زن به این خصوصیت هم نیست، یک فعل و انفعال خاص طبیعی و شیمیایی است که باید به وجود بیاید. ممکن است حتی لزومی نداشته باشد که سلول مرد به آن کیفیت وجود پیدا کند، سلول زن به آن کیفیت وجود پیدا کند، همه اینها به وجود آورنده یک شرط دیگری باشند که اگر آن شرط دیگر به وجود بیاید، نه مردی باشد و نه زنی، نه رحم زنی و نه صلب مردی، آن به وجود بیاید.
     
    به تعبیری این تغییراتی که پیدا می شود همه تغییر در استنباطات ماست نه تغییر در قانون طبیعت. قانون طبیعت از اول همین بوده، تا ابد هم همین خواهد بود، منتها استنباطات ماست که متغیر است. منتها ایشان (علامه طباطبائی) اینجا نمی خواهند با زبان فلسفی صحبت کرده باشند، می گویند در قرآن آیاتی که راجع به " قدر " آمده است (مؤید) همین است: «قد جعل الله لکل شیء قدرا»؛ خداوند برای هر چیزی اندازه قرار داده است. " این اندازه " به کمیت نیست که مثلا حجمش این قدر باشد یا آن قدر، یعنی مرتبه ای از وجود قرار داده، مرتبه ای قرار داده و تقوم هر چیزی به همان علت خودش است، به زمان خودش است، به مکان خودش است، به علت خودش است. هر چیزی یک قدر و یک اندازه و یک حدی در این عالم دارد، یک مقام معلومی دراین عالم دارد که از این مقام معلوم خودش تخلف نمی کند.
     
    یک آیه که در سوره طلاق است و ایشان در درس هم خیلی به آن تمسک می کردند راجع به توکل است با اینکه می خواهد یک امر خلاف قانون عادی را ذکر کند، می فرماید: «و من یتوکل علی الله فهو حسبه»؛ آن که تکیه اش به خدا باشد خدا کافی است او را «ان الله بالغ امره»؛ خداوند کار خودش را می رساند، یعنی کاری که خدا بخواهد (انجام می شود)، در مقابل امر خدا مانع و رادعی نیست، ولی به دنبال آن می گوید: «قد جعل الله لکل شیء قدرا» (طلاق/3) خدا برای هر چیزی حد و اندازه ای قرار داده است، خدا هر چیزی را روی همان حد و اندازه اش خودش، از راهی که خودش می داند انجام می دهد، یعنی در عین حال که خداوند هر کاری که بخواهد بکند می کند، آن کار را از خارج قدر و اندازه خودش انجام نمی دهد.
    «و ان من شی ء الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم» (حجر/21) هر چیزی اصل و ریشه اش پیش ماست و ما آن را در این جهان نازل نمی کنیم - یعنی ایجاد نمی کنیم - مگر در یک قدر و اندازه معین.
  • فهرست و منابع تحقیق مقاله رایگان قانون علیت

    فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    ندارد.

تحقیق در مورد تحقیق مقاله رایگان قانون علیت, مقاله در مورد تحقیق مقاله رایگان قانون علیت, تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله رایگان قانون علیت, مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله رایگان قانون علیت, تحقیق درباره تحقیق مقاله رایگان قانون علیت, مقاله درباره تحقیق مقاله رایگان قانون علیت, تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله رایگان قانون علیت, مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله رایگان قانون علیت, موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله رایگان قانون علیت
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت