نوجوانی از دوره های بسیار مهم زندگی است در این دوره تغییرات جسمی و عاطفی بسیاری در نوجوان روی می دهد. نوجوان دیگر نه کودک است و نه بزرگ و همین حاللت بینابینی خود او را هم دچار نگرانی و پریشانی می سازد. به همین دلیل نوجوانی را دوران بحران – برزخ و دوره انتقالی هم می می گویند. ( انتقال از کودکی به بزرگسالی ) روان شناسان دوره نوجوانی را دوره آشوب و استرس توصیف می کنند و تعارضات و استرسهای آن را به دگرگونی جنسی نسبت می دهند.
در این دوره مشکلات زیادی برای نوجوانان پیش می آید که اگر به آنها به موقع توجه نکنیم ناراحتی و دردسرهای بسیاری هم برای آنان و هم برای دیگران بوجود خواهد آمد. برای پیشگیری از مشکلات و خلافکاریهای نوجوانان بهتر است ضمن شناخت علت آنها، به توصیه های زیر توجه کنیم:
1- برای اوقات بیکاری فرزندان خود برنامه ریزی کنیم. بیکاری از مهمترین علت های خلافکاری نوجوانان است. نوجوان سرشار از نیرو و توان است و به حرکت و فعالیت نیاز دارد و نمی تواند بیکار بماند. به همین سبب در فصل تابستان که مدارس تعطیل می شود مشکلات بچه ها بیشتر می گردد. ما باید نه فقط برای اوقات بیکاری،بلکه برای همه زندگی فرزند خود برنامه ریزی کنیم. این برنامه باید طوری باشد که آنها فرصت درس خواندن،بازی کردن و استراحت کافی داشته باشند.
2- خصوصیتهای دوران نوجوانی را بشناسیم. برای اینکه بتوانیم به فرزند خود در گذار از دوران دشوار نوجوانی کمک کنیم، باید خود ما از این دوره شناخت کافی داشته باشیم. اگر ما به تغییرات جسمی و عاطفی، نیازها و چگونگی رفتار نوجوان آگاه نباشیم چطور می توانیم برخورد خوبی با او داشته باشیم و به او در حل مشکلات کمک کنیم؟
3- به نوجوانان اطلاعات مناسب و کافی بدهیم. همانطور که خود ما باید با مشخصات دوران نوجوانی آشنا باشیم، نوجوان هم باید از تغییرات جسمی عاطفی و نیازهای خود اطلاعات کافی و به موقع داشته باشد. در غیر اینصورت یا دچار اضطراب و نگرانی می شود و با این اطلاعات را از کسانی که برای این کار مناسب نیستند به شکل نادرست و گمراه کننده به دست می آورد.
نوجوان به آزادی همراه با آگاهی نیاز دارد نه به محدودیت
4- دوستان نوجوان خود را بشناسیم. کودکان وقتی بزرگ می شوند و به مدرسه می روند به خصوص زمانی که به سن نوجوانی می رسند، بیشتر از دوستان خود تقلید می کنند. نوجوان بسیار آسیب پذیر است و اگر دوستان او رفتارهای خوبی نداشته باشند به راحتی می توانند او را به بدآموزی و خلافکاری بکشانند.
5- محیط خانواده را برای نوجوانان امن و راحت سازیم.
خانواده نقش مهمی در تربیت کودکان دارد و برای نوجوان تکیه گاهی است که می تواند به کمک آن مشکلات خود را حل کند. اختلافات پدر و مادر و برخوردهای نامناسب آنها با یکدیگر و با فرزندان، محیط خانه را ناآرام و ناسالم می سازد. نوجوانی که در چنین محیطی به سر می برد به ناچار تکیه گاه خود را در خارج از محیط خانواده جست و جو می کند و چون بسیار آسیب پذیر است ممکن است که با خطرها و انحرافات زیادی روبه رو شود.
بد رفتاری با کودکان به سلامت جسمی و روانی آنان آسیب می رساند.
6- با رفتار مناسب سلامت روانی نوجوان را تامین کنیم.
هیچ چیز به اندازه رفتار خوب والدین با نوجوان در رشد و سلامت روانی او موثر نیست. اگر ما به شخصیت نوجوان احترام بگذاریم. با او به خشونت رفتار نکنیم، با وی مهربان و صمیمی باشیم، به او اعتماد کنیم و بگذاریم به ما اعتماد داشته باشد می توانیم مطمئن باشیم که ریشه های انحراف و خلافکاری را در نوجوان خود از بین برده ایم.
7- بین آزادی نوجوان و مراقبت از او تعادل ایجاد کنیم.
نوجوان بزرگ شده است و به آزادی نیاز دارد. اما چون آسیب پذیر است و در بسیاری از موارد به جای عقل و منطق از احساسات خود پیروی می کند، به مراقبت مناسب هم احتیاج دارد، اگر بتوانیم در دادن آزادی به نوجوان و مراقبت از او زیاده روی نکنیم و اندازه نگه داریم و به هر دو نیاز او جواب مثبت داده ایم و از خطرهایی که آزادی زیاد و مراقبت شدید ایجاد می کنند، پیشگیری کرده ایم،با توجه به نکات بالا می توانیم به فرزندان خود در گذار از دوره سخت و دشوار نوجوانی یاری رسانیم و پایه ای محکم برای زندگی آینده آنان پی ریزی کنیم.
بخاطر داشته باشیم که زندگی سالم در گرو نوجوانی سالم است .
هر جامعهای برای دستیابی به هدفهای خویش مرزهائی برای عقاید و رفتارهای پسندیده و ناپسند انتخاب یا تعیین میکند و به وسیله قوانین جاری، آئینهای دینی و اخلاقی و قواعد گروهی و سازمانی بر آنها نظارت میکند این مرزها که از ارزشها برمیخیزد هنجارها را نشان میدهند و در نهایت به تفکّر و رفتار آدمی نظم میدهند و آن را هدایت میکنند.
افراد نیز براساس هدفها و نیازها (فردی و اجتماعی) آگاهانه یا نا آگاهانه و در ارتباط با شرایط محیطی، عقاید رفتارها، نقشها، وظائفی بر عهده میگیرند و با دنیای اطراف خود پیوندی نسبی دارند که خود یک حالت تعادلی را نشان میدهد.
اگر عاملی این نقشها و رفتارها را طوری تغییر دهد که تعادل فردی و اجتماعی او رامتغیرسازد میگوئیم مشکلی بوجود آمده است.
مشکل:پدیدهای را گویند که بر کارکرد فردی- اجتماعی شخصی و بر کارکرد گروه و یا جامعه معیّن اثر میگذارد و یا از آن متأثر میشود.
با توجه به تعاریف فوق نوجوانان معمولاً دارای مشکلات ویژهای هستند که این نوع مشکلات با مشکلات دوران کودکی و بزرگسالی تفاوت زیادی دارند بهمین جهت از دوران نوجوانی غالباً به عنوان دوره مشکل و نامتعادل و غیرقابل پیشبینی تعریف شده است. این تعریف میتواند دارای دو معنی باشد.
1- مطالعات علمی نشان میدهد که دوره نوجوانی دارای مشکلات بسیاری است که باید هم برای نوجوانان و هم برای گروه اجتماعی او حل و فصل شود تا نوجوان شاد و مطمئن به توانایی خود شود.
2- نوجوان برای معلمان، والدین و جامعه (بطور کلّی) مشکل آفرین است زیرا مشکلات نوجوان گستردهتر از مشکلات کودکان است و افراد بیشتری را متأثر میسازد.
از طرفی نوجوان برای خود نیز مشکلزا است زیرا در نقش جدید خود در زندگی کاملاً سازگاری نیافته و در نتیجه غالباً سردرگم ،نامطمئن ومضطرب است و اگر این مشکل با پشتوانه عاطفی و راهنمایی والدین و مربیان حل نشود چه بسا که فرد را در حالت انتقال از کودکی به نوجوانی متوقف کند و رشد شخصیّت فرد را مختل نماید.