اسراف و تبذیر در قرآن و سنت
دین مقدس اسلام بهرهبردارى مشروع از نعمتهاى الهى و زیباییهاى زندگى را مباح و روا و اسراف و زیادهروى را حرام و ناروا مىداند و این بدان جهت است که مسلمان به تناسب امکانات و توانایى و کارآیى خود، در برابر جامعه مسؤولیت دارد. در این صورت فرد اسرافکار قهرا از اجراى مسؤولیت و تعهدات اجتماعى خود بازمىماند و از این رهگذر بر پیکر جامعه ضربه مىزند.
قرآن مجید این حقیقت را در ضمن مباحث اجتماعى در قالبهایى زیبا بیان مىکند و با هشدار به پیروان خود مىفرماید: (و انفقوا فى سبیل الله ولاتلقوا بایدیکم الى التهلکه ) (۱) یعنى در راه خدا انفاق کنید و با دستهاى خود، خود را به هلاکت و نابودى نیفکنید. از این آیه شریفه چنین استفاده مىشود که اگر مال در راه خدا و به سود جامعه و رفع نیازمندیهاى مردم مصرف نشود سرنوشت آن جامعه و ملتبه هلاکت و سقوط مىانجامد.
صرفنظر از اهمیتخوددارى از اسراف و تبذیر در دین از نظر موقعیتخاص کشور اسلامى که در محاصره حکومتهاى سلطهگر قرار گرفته اگر ما بتوانیم تجملات زندگى را حذف کنیم و رعایت اقتصاد و میانهروى را در همه حال مدنظر و برنامه عمل قرار دهیم، به استقلال کشور کمک کردهایم و به پیروزى نهایى نزدیکتر شدهایم. در نتیجه این شعار را در اقصى نقاط عالم و دنیاى اسلام و بالاخص ایران اسلامى اعلام کردهایم که ما از تنگناهاى اقتصادى نمىهراسیم و قدرت آن را داریم که روى پاى خود بایستیم و به هیچ قدرتى جز خداوند متعال متکى نیستیم.
مفهوم اسراف
راغب اصفهانى مىگوید: «السرف تجاوز الحد فى کل فعل یفعله الانسان» (۲) اسراف به معنى تجاوز از حد و معیار در هر کارى است که از انسان سر بزند، گرچه استعمال آن در موارد زیادهروى در انفاق مال بیشتر است و گاهى به خروج از اعتدال در مقدار خرج مال و زمانى هم به چگونگى بذل مال و مورد آن اطلاق مىشود. اما بنا به مفهوم سخن راغب و روح معنى «کل فعل» و بر پایه شواهد فراوان در قرآن و حدیث، اسراف به هر گونه تجاوزکارى و زیادهروى گفته مىشود و در هر حال اسراف عملى است ممنوع و محکوم، و مورد خشم و انزجار خداوند متعال است و از آن به شدت منع شده است.
خداوند در سوره اعراف مىفرماید: «کلوا واشربوا ولاتسرفوا انه لایحب المسرفین» (۳) بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید که خداوند مسرفان را دوست ندارد.
مفهوم تبذیر
تبذیر برخلاف اسراف و تنها واژهاى اقتصادى است. تبذیر از ریشه «بذر» یعنى تفریق و پخش کردن چیزى; اصلش از ریختن و پاشیدن بذر است که به طور استعاره درباره کسى که مال خود را بیهوده تلف و پخش مىکند، به کار رفته است و نیز گفته شده است که تبذیر، انفاق مال در راه معصیت است.
با این توضیحات ملاحظه مىکنیم که «اسراف» در برابر اقتصاد و میانه روى قرار دارد و به هرگونه تجاوز از حد، در غیر طاعه الله و به قصور از حقالله اطلاق مىشود. در قرآن کریم واژه قصد و مشتقات آن در معانى; راست، متوسط و معتدل به کار رفته است. مانند «واقصد فى مشیک» (۴) در راه رفتن اعتدال را رعایت کن.
فمنهم ظالم لنفسه و منهم مقتصد و منهم سابق بالخیرات (۵) از میان آنها عدهاى بر خود ستم کردند و عدهاى میانهرو بودند و عدهاى به اذن خدا در نیکىها از همه «پیشى» گرفتند.
حضرت على(ع) در مورد قصد مىفرمایند: «علیک بالقصد فى الامور» (۶) بر تو باد میانهروى در کارها. در خطبه همام از نشانههاى متقین و پرهیزگاران مىفرماید: «و ملبسهم الاقتصاد» (۷) یعنى پوشاکشان میانه بود، بدین معنى افراط و تفریط در کارها و زندگیشان وجود ندارد.
از مجموع این نظریهها این چنین برمىآید که بین واژه اسراف به معنى اقتصادى آن با واژه تبذیر فرق زیادى وجود ندارد و تنها ممکن است در جهت تمایز بین این دو واژه گفته شود که با توجه به خصوصیات تعابیر لغتشناسان در معنى تبذیر، مقصود از این واژه تلف کردن و ضایع نمودن مال است و زیادهروى در انفاقات شخصى و امور خیریه را شامل نمىشود، در حالى که اسراف فراگیرتر از آن و در برگیرنده همه موارد از به هدردادن و زیادهروى در مصارف شخصى و خانوادگى و انفاقهاى مستحب مىباشد. و به عبارت دیگر هر تبذیرى اسراف است ولى هر اسرافى تبذیر نیست.
از امام صادق(ع) جمله کوتاهى نقل شده است که ممکن است همین نکته را از آن استفاده کرد. آن حضرت فرمود: «ان التبذیر من الاسراف» یعنى، تبذیر از اسراف است. در این حدیثشریف، براى اسراف انواعواقسامى فرض شده، که تبذیر شاخهاى از آن معرفى گردیده است.
اسراف از نظر قرآن
در قرآن کریم واژه «اسراف» و مشتقات آن مکرر به کار رفته است ولى در بیست و سه مورد لفظ «اسراف» استعمال شده که در هر مورد، مفهومى ویژه دارد. در غالب موارد، مقصود از اسراف جنبههاى اخلاقى، عقیدتى و تجاوز از حدود الهى است، و تنها در چهار مورد جنبه مالى را شامل مىشود که با دو آیه «تبذیر» شش آیه مىشود.
به آیات زیر توجه کنید:
۱ - کذلک زین للمسرفین ماکانوا یعملون. (۸)
اینگونه براى اسرافکاران اعمالشان زینت داده شده است.
۲ - ولا تطیعوا امر المسرفین. (۹)
اطاعت فرمان مسرفان نکنید.
۳ - ان الله لایهدى من هو مسرف کذاب. (۱۰)
خداوند اسراف کار دروغگو را هدایت نمىکند.
۴ - و ان فرعون لعال فى الارض و انه لمن المسرفین. (۱۱)
و به راستى فرعون برترىجویى (و طغیان) در زمین روا داشت و او از اسرافکاران بود.
اما آیاتى که تنها ظهور در جنبههاى اقتصادى دارند عبارتند از:
۱ - انعام، آیه ۱۴۱.
۲ - اعراف، آیه ۳۱.
۳ - فرقان، آیه۶۷.
۴ - اسراء، آیات۲۷ و ۲۸.
حال به ذکر چند آیه مىپردازیم:
۱ - وات ذاالقربى حقه والمسکین وابن السبیل ولاتبذر تبذیرا ان المبذرین کانوا اخوان الشیاطین و کان الشیطان لربه (۱۲) کفورا.
و حق نزدیکان را بپرداز! و (همچنین) مستمند و در راهمانده را، و هرگز تبذیر مکن چرا که تبذیرکنندگان برادران شیطانند و شیطان کفران (نعمتهاى) پروردگار کرد.
واژه «تبذیر»، تنها یک واژه اقتصادى است و در قرآن کریم تنها در همین دو آیه از سوره اسراء به کار رفته است. و شاید در قرآن کریم کمتر مواردى بتوان پیدا کرد که با چنین لحن تند و شدیدى از عملى نهى شده باشد.
۲ - خذوا زینتکم عند کل مسجد و کلوا واشربوا ولا تسرفوا انه لایحب المسرفین (۱۳) زینتخود را در هر مسجد برگیرید و بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید همانا که خداوند مسرفان را دوست نمىدارد.
تمامى آیات مربوط به اسراف را مىتوان به طورکلى به دو بخش تقسیم کرد:
۱ - اسراف در مال.
۲ - اسراف در غیرمال.
۱ - اسراف در مال
آیات مربوط به زیادهروى در صرف مال شامل دو بخش است:
الف) اسراف در مصرف شخصى; مىفرماید: کلوا من ثمره اذا اثمر ... (۱۴) از میوه آن به هنگامى که به ثمر مىنشیند بخورید و حق آن را به هنگام درو بپردازید، اسراف نکنید که خداوند مسرفین را دوست نمىدارد.
بنابراین اسرافى که در بعد اقتصادى بیشتر مورد توجه است و موجب تضعیف بنیه مالى محرومان و لذتطلبى مسرفان مىشود و از بلاهاى بزرگ اجتماعى است و فقر و محرومیتبیشتر به دنبال دارد همین نوع اسراف است که هر مسلمان با توجه به وظیفه و تعهد و مسؤولیتى که در برابر خداوند و اجتماع دارد لازم است، در مخارج زندگى خویش رعایت اعتدال را بکند و جدا از اسراف پرهیز نماید.
ب) اسراف به خاطر دیگران; وقتى انفاق از حد تعادل خارج شود نسبتبه انفاق شونده و انفاقکننده هر دو عوارض سوء و زیانبار خواهد داشت، به این جهت است که قرآن مجید وقتى در آیاتى از سوره شریفه فرقان ویژگیهاى مؤمنان و بندگان واقعى را برمىشمارد یکى از آن ویژگیها را اینگونه معرفى مىفرماید:
اذا انفقوا لم یسرفوا ولم یقتروا و کان بین ذلک قواما; (۱۵) کسانى هستند که هرگاه انفاق کنند نه اسراف مىکنند و نه سختگیرى، بلکه در میان این دو اعتدالى دارند. و نیز قرآن، خطاب به حضرت پیامبر(ص) مىفرماید: و لا تجعل یدک مغلوله الى عنقک ولا تبسطها کل البسط فتقعد ملوما محسورا (۱۶) هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مکن (و ترک انفاق و بخشش منما) و بیش از حد آن را مگشا تا مورد سرزنش قرار گیرى و از کار فرومانى، و در همین رابطه حضرت على(ع) مىفرمایند: «ما عال امرء اقتصد» (۱۷) کسى که میانهروى پیشه سازد تنگدست نگردد. و حضرت رسول(ص) مىفرمایند: «من اقتصد اغناه الله، و من بذر افقره الله» (۱۸) هر کس در دخل و خرج میانهروى کند خدا بىنیازش مىکند و هر کس اسراف و تبذیر نماید خداوند فقیرش گرداند.
زیربناى آفرینش بر تعادل گذاشته شده است «و کل شىء عنده بمقدار» (۱۹) و هر چیزى نزد او مقدار معینى دارد و در مورد دیگر مىفرماید: «انا کل شىء خلقناه بقدر» (۲۰) ما هر چیزى را به اندازه آفریدیم.
حساب هر چیزى در پیشگاه خداوند متعال براساس حکمتبالغه او و مصلحت و عدالت و از روى اندازه و بدور از افراط و تفریط است، و اساس حکومت را هم عدالت تشکیل مىدهد و اقامه عدل از اهداف مهم بعثت انبیاى عظام الهى بوده است تا آنجا که معیار مالکیت مشروع را عدم زیان و اضرار و ستم به فرد و اجتماع، و ضابطه انفاق و احسان را کرامت و سخاوت بدور از بخل و امساک و نیز بدور از اسراف و زیادهروى قرار داده است و بالاخره تحکیم بنیان اقتصادى جامعه و میانهروى مطلوب و مورد تاکید شارع مقدس اسلام است.
۲ - اسراف در غیر مال
الف) اسراف در قتل; در دوران جاهلیت رسم بر این بود که هرگاه کسى از روى ظلم و تعدى به قتل مىرسید بستگان مقتول با توجه به خوى و خصلت جاهلى و حس کینهتوزى و انتقامجویى چند نفر از بستگان قاتل را به قتل مىرساندند. قرآن کریم این تجاوز و انتقامجویى را مردود دانسته و فرمود: «فلا یسرف فى القتل» (۲۱) . اما در قتل اسراف نکنید، یعنى، براى قتل یک نفر، فقط یک نفر را به قتل برسانند آن هم با توجه به صدر آیه که مىفرماید: «ولا تقتلوا النفس التى حرم الله الا بالحق»، نفسى را که خداوند حرام کرده است نکشید مگر از روى حق، یعنى این کشتن هم فقط در مواردى تجویز شده است که قاتل مستوجب کشته شدن باشد و با علم و عمد مرتکب قتل نفس شده باشد.
ب) اسراف در نفس; کسى که از نظام اعتدال خارج مىشود و با ارتکاب گناه و معصیت از حریم انسانى خود تجاوز مىکند اسرافکار است، اما اسرافکارى که مشمول پیام رحمت و امید الهى قرار گرفته است: قل یا عبادى الذین اسرفوا على انفسهم لاتقنطوا من رحمه الله ان الله یغفر الذنوب جمیعا انه هو الغفور الرحیم. (۲۲) بگو اى بندگان من که بر خود اسراف و ستم کردهاید از رحمتخداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را مىآمرزد.