بِسمِ اللّه الرحمنِ الرحیم هست کلید در گنج حکیم
لا یَرحَم الله من لا یَرحَم الناس:خدا به کسی که به مردم رحم نمی کند، رحم نمی کند. "پیامبر اکرم(ص)
الولایات مَضامیر الرجال: حکومتها میدانهای مردان است. "حضرت علی (ع)"
ای دور مانده از حرم خاص کبریا سوی وطن رجوع کن از خطه خطا "منصور حلاج"
ملت ایران یکی از پر افتخارترین و باشعورترین و فهیم ترین ملتهای دنیاست. چون از نظر تفکّر و اندیشه و وفاداری به عهد و پیمان زبانزد عام و خاص است. دانشمندان و متفکّران بسیار ارزشمند و صاحب فنون مختلف از ایران برخاسته اند. زمانی که ادّعا کنندگان تمدن امروزی و علوم گوناگون در عصر نادانی و به قولی رنسانس زندگی می کردند، کشور ایران دارای رجال بسیار آگاه و برجسته و سیاستمدران زبر دستی بود. ملّت و کشور ایران با افتخار تمام بر بزرگان، اندیشمندان و دانشمندان خود می نازد و با کرامت و عزّت از آنان یاد می کند، چون با وقار و متانت علوم و فنون مختلف را ابداع و در میان ملل گوناگون جهان منتشر نمودند و با نوشتن کتابهای ارزشمند توانستند سیاست، صداقت، شهامت، شجاعت، کیاست، عشق، محبّت مردم داری و بالاخره کشور داری و طرز اداره آن کتابهای گران بهایی عرضه داشته اند و در اختیار ملل جهان قرار داده اند. خود آشکارا در طول تاریخ مشاهده کرده ایم که هر زمانی مردان بزرگوار و دانشمندان هوشیار در ارکان اصلی دولتهای مستبد قرار گرفته اند و آنان را رام و کشور را از هر نظر به اوج عزّت و کرامت رسانیده اند. مانند:
ابن سینا، جیهانی، ابوریحان بیرونی، خواجه نظام الملک و خواجه نصیر الدین طوسی، امیرکبیر، قائم مقام فراهانی و امثال این افراد که ما به این بزرگان و در حال حاضر نیز ما به فرهنگ و تمدن غنی خود در سطح جهان می نازیم و دنیا وامدار علوم مختلف دانشمندان ماست و الآن هم افراد برجسته ای وجود دارند که تمدن غنی ما را غنی تر می سازند و در جهت پیشرفت علمی تلاش وافر انجام
می دهند، امیدواریم که خداوند بزرگ عزّت و عظمت کسانی که می خواهند خدمات بی شائبه ای را برای ملت ایران انجام دهند ازدیاد بخشد. در اینجا به عوامل گوناگونی که ما را در مسیر پیشرفت قرار می دهد اشاره می کنیم امید است مورد قبول واقع شود.
1.اتّکا به قرآن:
سر چشمه ی زلالی زندگی و سعادت بشر و سراسر نورانی قرآن است. متّکی به مقولات قرآن و انجام فرامین خداوند موجب ازدیاد عزّت و دوری از پستی و ذلت و رساندن خود به سوی کمال و معرفت و دانش و علوم گوناگون است. خداوند به پیامبر خود می فرماید:«ای پیغمبر راه سعادت راهی است که خدا بنماید و به امتی کتاب، شریعت عطا می نماید و فضل و رحمت به دست خداست.»1 و یا پیامبر می فرمایند:«با خواندن قرآن خانه های خود را نورانی کنید.» نورانیّت به این معنی است که آگاهی و معرفت و علم و دانش اخذ کنی و درک و شعور خود را بیفزایی و از جهالت و نادانی بیرون آیی و به سوی کمال قدم برداری و خودت را بشناسی و به اوج عزّت و بزرگواری برسی.
خداوند در جای دیگری می فرماید:«چنان که رسول گرامی خود را فرستادیم که آیات ما را برای شما تلاوت کند و نفوس شما را از پلیدی و آلودگی و جهل و شرک پاک و منزه گرداند و به شما تعلیم حکمت و شریعت دهد و از او هر چه نمی دانید بیاموزید.»2 وقتی فردی حکمت و شریعت را یاد گرفت، خود را ارتقا می دهد و به عالی ترین درجه ی علمی دست می یابد و خود را از هر عیب و نقصی مبرّا
می سازد و از گردابهای خطرناک عبور می کند و کورکورانه عمل نمی کند و آگاهانه به همه ی مسائل برخورد می کند. بسیاری از آیات قرآن از جمله: س 2 آیه ی 129، س 3 آیه ی 164، س 62 آیه ی 3،برای آموختن حکمت و پاکیزگی نفوس و دوری از هر پلیدی اشاره می کند. واقعاً اگر در تمامی اعمال خود قرآن و فرامین آن را سرلوحه ی زندگی خویش قرار بدهیم آیا این همه زشتی و پلیدی، بی انصافی و ناعدالتی، جور و ستم، ظلم و ظلم پروری در جامعه به وجود می آید؟
2. تأثیر پذیری از زندگی ائمه ی معصومین (ع):
هر اندازه زندگی بی ادعا و خالصانه باشد همان اندازه لّذت بخش و شادابتر و جذّابیّت آن بیشتر خواهد بود. چرا اکثریّت مردم وقتی زندگی امامان(ع) را می دیدند مجذوب می شدند؟
زندگی خالصانه و بی ادعای امامان معصوم(ع) خط مشی همه ی مردم خصوصاً دست اندرکاران و مدیران ارشد و مسئولان رده ی اوّل کشور باید باشد. هر چقدر زندگی ساده و بی غل و غش باشد صفا
1.سوره ی بقره آیه ی 73
2.سوره ی بقره آیه ی 151
و صمیمیّت بیشتر و تواضع و فروتنی افزایش می یابد. و عشق و علاقه ی مردم نسبت به زندگی و
کشور ازدیاد پیدا می کند و تلاش وافری جهت پیشرفت آن انجام می دهند ولی اگر مشاهده کنند که فقط سخنان سطحی و قابل اجرا نیست دلگرمی خودشان را از دست می دهند در این باره آمده است:«چه بسیار کسانی که در این جهان سیر و خوشند و در روز قیامت گرسنه و برهنه اند و چه بسیار کسانی که در این جهان گرسنه و برهنه اند و در روز رستاخیز سیر و خوشند.» 1
وقتی مسلمانی با شکم پر بخوابد و لباسهای فاخر به تن کند و انواع سیر و سیاحت برود لپّ کلام پولدار باشد هیچ وقت را حال و اوضاع برادر دینی خود آگاه نمی شود. آیا وجدان آگاه چنین اجازه ای را به ما می دهد؟
مسلماً وجدان بیدار و آگاه آرامش نمی یابد که در مقابل «انَّما المومنون اِخوه »را از یاد ببرند و خود در ناز و نعمت زندگی کنند و همنوعان او در مشقّت باشد. آیا سزاوار است؟
علی(ع) می فرمایند:«هر که نهان خود را درست کند خدا آشکار او را درست نماید و هر که برای دینش کار کند خدا امر دنیای او را کفایت فرماید و کسی که نیکو سازد آنچه بین خود و خداست، خدا آنچه را بین او و مردم است نیکو نماید.» به عقیده ی بنده، نیکویی در ساده زیستی است. پیامبر اکرم (ص) در روی حصیر می خوابیدند وقتی از ایشان پرسیدند، ایشان فرمودند:«باید مردم فقیر بدانند که رهبرشان چگونه رندگی می کند تا آنان برای زندگی دلگرم باشند.» هر اندازه رفاه و آسایش بیشتر باشد فاصله ی بین انسان و خداوند زیاد می شود و بعضی وقتها با طغیان می کشد چطوری که قارون با آن دچار شد. علی (ع) کفشهای خودش را با دست خویش می دوخت آیا علی (ع) فقیر بود؟ یا
می خواست در مقابل مردم خودش را زاهد نشان دهد؟ نه هیچکدام بلکه می خواست ساده زیستی را به مردم یاد بدهد و الگویی برای پیشبرد اهداف عالی بشری به سوی خداشناسی و معرفت باشد که شهریار (ره) می فرماید:
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را که به ما سوا فکندی همه سایه ی هما را
حتی در مدارس ما تعدادی با پوشیدن لباسهای فاخر و آوردن مواد غذایی متنوّع تأثیر سوعی در
روحیّه ی افراد فقیر می گذارند و آنان را از ادامه ی زندگی دلچسب و تحصیل شایسته باز می دارند
1.پیامبر اکرم (ص)
و دائماً به زندگی با چشم نفرت نگاه می کند و خودش و خانواده اش را نکوهش می نماید.
پیامبر اکرم (ص) می فرمایند:«از دعای مظلوم بپرهیزید زیرا وی به دعا، حق خویش را از خداوند می خواهد . خدا حق را از حقدار دریغ نمی کند.»1
اما خمینی (ره) می فرمایند:«دولت واقعاً باید با تمام قدرت آنطوری که علی (ع) برای محرومین مثل یک پدری که بچه هایش اگر گرسنه باشد، چطور با دل افسرده دنبال این می رود که آنان را سیر بکند، یک دولت تابع امیرالمومنین باید این طور باشد.»2 دولت اسلامی که پابند علی (ع) است و او را سر لوحه ی حکومت خویش قرار می دهد باید مانند ایشان ساده زیست و دور از فخرو فخرفروشی باشد تا مردم به زندگی امیدوار شوند و اگر خدای نکرده با تجمل و ساز و برگ و زرق و برق آن چنانی کند از خدا و رسولش دوری جسته و از مردم فاصله گرفته است و مردم ناامید از زندگی می شوند و هیچ امیدی به آینده و پیشرفت نیست.
3.دوری از افراط و تفریط: قبیح ترین برنامه ای که در زندگی بشری وجود دارد و بعضی مواقع بر روی آن پا فشاری می کنند افراط و تفریط است که اگر ادامه پیدا کند وارد منجلابی می شود که دیگر نجات از آن غیر ممکن خواهد بود که از نظر قرآن و ائمه (ع) مذموم است. میانه روی در همه ی امور یکی از اصول اساسی زندگی سراسر نور پیامبر اکرم (ص) و ائمه هدی (ع) به چشم می خورد که در کلیه ی اعمال و رفتارشان انجام می دادند. هرگز در هیچ امری از اعتدال خارج نمی شدند. علی (ع) می فرمایند:«سیره و رفتار پیامبر میانه روی بود.»
متأسفانه بسیاری از انسانها در زندگی به این مصیبت ناگوار گرفتار شدند یا در دامن افراط افتاده یا در دام تفریط غوطه ورند و از راه حقیقت و کمال هدایت خارج شده اند. ریشه ی بسیاری از بدبختی ها و انحرافات فردی و اجتماعی در عدم رعایت اعتدال است. «میزان اعتدال عقل است.»
انسان عاقل هیچ وقت دنبال افراط و تفریط نمی رود.
علی (ع) می فرمایند.:«جاهل را نمی بینی مگر اینکه یا افراط می کند یا تفریط.»3
1. نهج الفصاحه ، ابو القاسم پاینده
2. صحیفه ی نور
3. نهج البلاغه
قرآن کریم این نوع اعمال را تقبیح می کند:«بگو هر کسی فراخور سرشت و عادت و روش خویش کار می کند.»1
اعتدال در تمامی عرصه های زندگی سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی، خانوادگی و فردی لازم و ملزوم هم هستند.
لقمان وقتی به فرزندش پند می داد گفت:«در رفتارت میانه رو باش.» خداوند متعال در قرآن
می فرماید:«این چنین شما را امتی میانه ساختیم تا بر مردمان گواه باشید و پیامبر بر شما گواه باشد و قبله ای را که بر آن بودی قرار ندادیم مگر برای آنکه کسی که از پیامبر پیروی می کند و از آنکه روی می گرداند معلوم کنیم.»2
مسئولین و مردم اگر به فرموده ی خداوند و فرستادگانش گوش فرا دهند و از افراط و تفریط پرهیز نمایند، وارد منجلاب و ناگواری ها و گرداب های خطرناک نمی گردد. بعضی مواقع تعدادی برای نشان دادن کارش غلو می کنند در وحله ی اول مردم شاید بپذیرند بعد از مدت زمانی کارش آشکار و
جلوه ی او تاریک و غلو او به نفرت مبدّل می شود. چرا؟ چون اگر موجب پیشرفت باشد مورد تمجید است اگر نباشد...! باید از قرآن و ائمه (ع) درس بزرگی و عزّت یاد بگیریم و از ناپسندی و
بدعت گذاری ها دوری کنیم. علی (ع) می فرماید:«راه و روش ما میانه روی است.»