تکلیف خانه
تکلیف دانش آموزان در منزل فعالیتی هدفدار، تکنیکی و وسیله ای در خدمت یادگیری است لذا نباید آنرا به منزله وسیله ای جهت پر کردن اوقات فارغت دانش آموزان و یا سرگرم کردن آنان تلقی نمود. تکلیف باید با تواناییها و علایق دانش آموزان مطابقت داشته باشد.
مدت تکلیف باید متناسب باشد با مدت زمانی که لازم است دانش آموز در منزل صرف امور درسی کند. ولی گهگاه این تناسب رعایت نمی شود. و تکالیف سنگین بر دانش آموزان تحمیل می شود که موجب خستگی و دلسردی می شود.
«کرزیک (1966) در یکی از مطا لعاتش از محصلین علل بی میلی شان به انجام تکالیف را جویا شد. آنان عمدتاً این سه مورد را ابراز داشتند: مزاحمتهای درون خانه _ عدم جذابیت تکالیف _ تماشای تلویزیون _ آموزگاران نیز مهمترین علل را به ترتیب عدم علاقه به درس و مدرسه _ زیاد بودن تکالیف و عدم رسیدگی و کنترل اولیاء ذکر کرده اند. »1
معلم باید در خصوص زمانی که هر دانش آموز برای انجام تکلیف صرف می کند و نیز از علاقه پشتکار، استعداد، سرعت عمل، و... اطلاعات کافی داشته و بر این اساس برای دانش آموز تکلیف تعیین کند. و گاه نیز دانش آموز به دلخواه خود از بین آنها، تکلیف برای خود انتخاب کند.
محتوای کتب درسی
از عوامل مهم و تعیین کننده در افت یا پیشرفت تحصیلی دانش آموزان کتابهای درسی است که به دانش آموزان ارائه می شود. این مسئله از دو جهت در نظام آموزشی حائز اهمیت است. اول آنکه: ارزشیابی تحصیلی و استخدامی، تعیین صلاحیت علمی افراد و نیز ملاک ورود به دانشگاهها و مراکز آموزشی عالی، و... بر محور کتابهای درسی و فهم محتوای آن استوار است. دوم اینکه: اگر بگوییم کتب درسی تنها وسیله آموزشی است که در اختیار معلمین قرار می گیرد، سخنی به گزاف نگفته ایم.
اکنون این سئوال به جاست که آیا تنه هدف نظام تعلیم و تربیت انتقال محتوای کتب درسی به دانش آموزان است؟ آیا انتظار جامعه، از نظام آموزشی تنها انباشته کردن اصطلاحات و مفاهیم موجود در کتب درسی است در ذهن دانش آموزان یا نه آنچه مهم است، تربیت صحیح و اسلامی دانش آموزان است. یعنی ایجاد جو و محیطی مطلوب در مدرسه برای رشد و پرورش استعداد های نهفته و شکوفا کردن قوه ابتکار و خلاقیت، آموزش آداب و ارزشهای اسلامی به دانش آموز است تا با آمادگی قبلی کافی افرادی سازنده برای جامعه تربیت شوند.
«آنچه باید در هر نظام تعلیم و تربیت و ملحوظ باشد، تربیت شهروندان سازگار، ساختن و پرداختن شخصیتهای سالم، انتقال علوم و معارفی است که ابعاد وجود مختلف جهان هستی را می شناساند. » 2پر واضح است که انتقال علوم و معارف تنها نقش ابزار و مقدمه دارند نه هدف. لکن متأسفانه آنچه در نظام آموزشی ما به عنوان هدف اصلی قلمداد می شود تنها انتقال دانش و معارف موجود در کتابهاست!
«در بسیاری از کشورهای جهان که در آنها ظرفیت نوآوری و تحول موسسه ها و نهادهای موجود از پیش نیازهای توسعه اجتماعی است، هم محتوا و هم روشهای مربوط به فن تعلیم طرحهای آموزشی، سدهایی بر سر راه تغییر هستند. مطالب درسی کلاس در تمام سطوح آموزشی، غالباً کهنه و نامناسب با نیازهای آینده و فوری کشور است. غیر عادی نیست که (در این کشورها) با کلاسها و بخشهای دانشگاهی روبرو شویم که نه درسهایی مورد تدریس و نه متنهای درسی، هیچ قسمتی از اطلاع و دانشی که توسط بشر، طی چند دهه اخیر بدست آمده است، در خود نداشته باشد. »3
شکی نیست که نظام آموزشی کشورهای جهان سوم نیازمند تحول اساسی است و علل توسعه نیافتگی و عقب ماندگی این کشورها، کهنه و بیهوده بودن مطالب و محتوای کتابهایی است که تدریس میشود. بطوری که فارغ التحصیلان آنها کارایی لازم را ندارند. ولی آنچه مهم است این است که متخصصین نظام آموزشی ما علیرغم اذعان به این مسئله که: «با بررسی برنامه ها و کتابهای درس ابتدایی تا متوسطه، می توان بر آورده کرد که بیش از 80 الی 90 درصد وقت صرف شده برای فعالیتهای آموزشی و یادگیری مدرسه ای در جهت تحقق بخشیدن به قلمرو های محدودی از هدفهای شناختی است.
چنین تأکیدی را در هدفهای تدریس معلمان، روشهای تدریس آنان و انواع آزمونها و سئوالات امتحان رایج می بینیم»4در برنامه ریزی و تغییر محتوای کتابهای درسی جدی نیستند یا لااقل تا کنون حرکتی چشمگیر از آنان از مشاهده نشده است.
آنچه مهم است این است که ما امروزه مواجه با تغییر سریع دانش تکنولوژی در جان هستیم، ما در عصری زندگی می کنیم که به عصر تکنولوژی و تمدن شهرت یافته است. دنیا دنیای ارتباطات است و حتی سخن از دهکده جهانی است. در چنین عصری باید نظامهای آموزشی، هماهنگ و همگام با پیشرفت صنعت و تکنولوژی حرکت کنند و بتوانند برای سئوالاتی که توسط علوم مختلف مطرح میشود پاسخ قانع کننده بیابند. از آنجائی که نظام آموزشی رسمی و غیر رسمی و بخصوص معلمان و دانش آموزان و کتب درسی، در جریان اصلی پیشرفت علوم نقشی اساسی ایفا میکنند ، اهمیت و ضرورت توجه به محتوای کتب روشن میشود.
«یکی از مراحل اساسی در طراحی و تنظیم برنامه های درسی مدارس، انتخاب محتوای برنامه است منظور از محتوا، مجموعه ای از دانشها، مهارتها، گرایشها و ارزشهایی است که دانش آموزان باید در مدرسه بیاموزند. مهمترین بخش محتوا، مواد درسی مختلفی است که در قالب موضوعات متعدد چون ریاضی، فیزیک، شیمی، زیست شناسی، و غیره در کتابهای درسی جمع آوری و به دانش آموزان ارائه میشود. نکته مهم در این زمینه تصمیم گیری درباره آنست که اولاً چه مطالبی در کتابهای درسی گنجانده شود؟ و ثانیاً این مطالب تحت چه ضوابط و اصولی انتخاب و سازماندهی شود تا در نهایت بتواند تغییرات مطلوب و متناسب با اهداف از پیش تعیین شده را در رفتار یادگیرنده ها بوجود آورد. » 5
باید با برنامه ریزی دقیق کتابهایی تدوین نمود که با استعداد، ذوق، علایق دانش آموزان و با لحاظ کردن اصول برنامه ریزی درسی و روانشناسی که متناسب با سن دانش آموزان نیز بوده هر کتابی را برای هدفی خاصی که در جهت اهداف نظام آموزشی است تدوین نمود.
در تهیه و تدوین کتب درسی توجه به این نکته ضروریست که، نه تنها در کتابهای مختلفی که در یک پایه تحصیلی تدریس میشود. هماهنگی میان اجزاء آن هر کدام هدف خاصی را برای گروه سنی ویژه ای تعقیب میکنند لازم است بلکه هماهنگی برنامه مطالعه دانش آموزان و کوششهای تربیتی، آموزشی مدرسه به آنچه در منزل توسط والدین و در محیط زندگی توسط همسالان و دوستان، و به دانش آموزان ارائه میشود، ضرورت دارد و اگر دو گانگی میان آنها احساس شود برنامه تربیتی، آموزشی دچار اختلال شده و احیاناً اثر معکوسی بر جای خواهد گذاشت.
علاوه بر این کتب درسی، باید واجد ویژگی هائی باشند که از آن جمله اند: مفید و سودمند بودن محتوا و تناسب داشتن آن با اهداف کلی نظام آموزشی، هماهنگی با ارزشهای فرهنگی اسلامی، در برداشتن مسائل علمی روز با توجه به شرایط اقلیمی و جغرافیائی کشور، قابل هضم و فهم بودن محتوا با گروه سنی خاص خود، تناسب شیوه نگارش آن با گروه مزبور، اعتبار آن، بطوری که با کشفیات علوم جدید در تناقض نباشد، جذابیت محتوا، هماهنگی و همسطح بودن آن با دیگر کتابها، تناسب حجم کتاب با ساعات درس و.. .
کتاب های درسی و محتوای آن اگر مطابق استاندارد و فنی تدوین نشود، میتواند از عوامل بی علاقگی دانش آموزان به مطالعه و در نتیجه از عوامل افت تحصیلی محسوب شود. به عقیده یک دانش آموز «مدارس به ما درس زندگی نمی آموزند، و کتابهای گذشته توسط همان معلمان تدریس میشود. و اصلاحات اساسی در آن بعمل نیامده است. لازم بود مدارس روش صحیح حیات را به ما می آموختند و نیاز امروزی ما را درک میکردند و بر اساس آن برنامه می نوشتند. » 6