نقش هنر در تربیت وکارکرد های آن
قبل از ورود به موضوع نقش هنر در تربیت و کارکرد های آن باید عرض کنم که همواره و عادتاً ،واژه ی هنر تداعی زیبائی و جمال می نماید به گونه ای که همه ی اصول هنر در بنای وجیه کلمه ی زیبا و زیبائی یکجا خلاصه شده و توسعه زیبائی همه ی مفهوم هنر را فرا می گیرد گویی که هنر در واقع مترادف کلمه ی زیبائی است . این تعریف در واقع ملکه ی ذهن گردیده است و به نظر میرسد که اگر این واقعیت نیز حقیقت داشته باشد خلقت و آفرینش سراسر همه ،هنر خداوند است زیرا خداوند جمیل است و جزء جمال خلق نمی کند .بنا بر این در تعریف اختصاری کلمه ی طیبه ی هنر میتوان گفت هنر ما در زیبائی و زیبائی مولود هنر است .انسان طبیعتاً به زیبائی گرایش دارد و کمال خود را در زیبائی می داند و این دقیق ترین توجه او به حقیقت است زیرا حقیقت و حق زیباترین پدیده ی کائنات است .آنچه که موجب خطای انسان می گردد ایهام و ابهام در تطبیق حقیقت با واقعیت است و این زمانی حاصل می شود که آدمی هر واقعیتی را به غلط حقیقت بداند و این اشتباه بزرگ گاهی به طور ناخودآگاه و بر اثر غفلت گریبان او را می فشارد زیرا انسان بر حسب تکرار و عادت محکوم پردازش داده های حواس پنجگانه خود می باشد و همه ی وقایع را از ورودی ها دریافت می کند و در حقیقت همه چیز را با چشم و گوش سر می گیرد و در حالی که همه ی این ها دریافت واقعیات است نه الزاماًادراک حقایق علاوه بر حواس خامسه باید که با چشم و گوش سیر نیز پردازش شود تا انسان معنای زلال حقیقت حق استدراک نماید و در تایید همین نامرادی انسان است که پیامبر گرامی اسلام می فرماید:«الهی ما عرفتک حق معرفتک» در تمجید هنر تو لستوی1 بیانی دارد که عبارت است از :هنر خوب است اگر احساسات خوب را ترویج کند احساسات هنگامی خوب است که شعور ممیز نیک و بد خوبی آنها حکم دهد و این شعور در میان مردم یک عصر مشترک است هنر جهانی یک محک درونی دارد پابرجا و بی خطا یعنی همان وجدان پاک و به تعبیر بتهوون2 تکامل باید هدف اولیه ی همه ی هنرمندان حقیقی باشد اگر ما در آثار هنرمندان بزرگ دنیا تامل و ژرف اندیشی کنیم در می یابیم که همه ی هنر مندان در همه ی زمینه های هنری و در اوج هنر و شاهکار های خود انگار که اعضای یک کنسرت الهی هستند که سمفونی توحید را می نوازند و این معنا در بیانی دیگر ارز بتهوون این نابغه ی علم موسیقی و یگانه به دوران آمده است آنجا که می گوید هنر و دانش برگزیده ترین و بزرگوارترین مردم را به هم مرتبط می سازد .[1]
و اما در بیان نقش هنر در تربیت و کارکرد های آن نیز کلام را با مطلبی دیگر از بتهوون ادامه می دهیم که می گوید هنر من باید برای سعادت بیچارگان اختصاص یابد .
هنر کلید فهم زندگی است
در حقیقت هنر از امور آلی است برای نیل انسان به آمال الهی و به همین دلیل خداوند متعال همه ی کائنات و کیهان را در تسخیر و تصرف و عرصه ی تحقیق و تامل انسان قرار داده است و در واقع این همه را ابزار کمال و رسیدن او به یک زندگی و حیات معقول و طیبه که هدف نمایی خلقت اوست قرار داده است همان گونه که در قران کریم همواره او را به تفکر و جستجوی حقیقت فرا خوانده و می فرماید:«افلا ینظرون الی الابل کیف خلقت» و زیور انسان به قول ناصر خسرو:هنر زیور بشر است و بشر زیور کیهان است در قران کریم بارها به رسالت و هنر بیان و تبلیغ و حتی چگونگی جدال نیز توصیه شده است چنانچه خداوند متعال به پیامبرش می فرماید ای رسول خلق را به حکمت و برهان وموعظه نیکو به راه خدا دعوت ک نوبها بهترین طریق مناظره کن.
نتیجه گیری
در واقع منظور این است که حرف خوب زدن به تنهائی کافی نیست ،بلکه حرف خوب همراه با خوب حرف زدن موثر است و این از بالاترین و والاترین کاربرد ها و رسالت ها ی هنر است.