همتنیدگی گردشگری با امر آموزش در روند دوسویه رویکرد به تمایززدایی پسامدرن بیش از مقاطع زمانی دیگر ضروری به نظر می رسد که در آن در یک کنشگری بین امر آموزشی و توسعه گردشگری به عنوان یکی از پارامترهای توسعه همه جانبه شکل میگیرد.شکل گیری ،پایداری وتوسعه گردشگری در هر جامعه نیازمند امر آموزشی می باشد. درک و شناخت گردشگری و همچنین چگونگی توسعه و پایداری آن نه تنها در گسترش دانش گردشگری برای درک نیازمندی های آن بلکه درآموزش زمینههای موفقیت درپیرامون تجارت گردشگری و همچنین نیازمندی های هر جامعه به امر گردشگری نهفته است که این خود یک نگرش و رویکرد انسانی را به گردشگری ضروری می سازد(cary,2004,62 ).در این میان گردشگری به عنوان یکی از پارامترهای توسعه و به عنوان یک امر اقتصادی در کنار رویکرد فرهنگی به آن ، وابستگی تام به همتنیدگی با متن های فضایی داشته و با بودن ضرایب گردشگر پذیری در این متن های فضایی جذب گردشگر را تسهیل می کند.رویکرد به پردازش محیط (طبیعی و انسانی ) در متن های فضایی در زمینه گردشگری خود از یک سو حاصل شناخت و از دیگر سو حاصل پرورش نیروی انسانی در چارچوب امر آموزشی می باشد.نقش برجسته منابعانسانی در توسعه گردشگری که ناشی از امر آموزش است می تواند با رشد مهارتها و دانش ساکنان محلی از آنان در رشد اقتصاد محلی و ملی بهره فراوان برد(تودارو،1367،473).این درحالی است که به باور عمومی گردشگری به عنوان یک بخش سبز اقتصادی با آسیب های محیطی کمتری همراه می باشد و نقش بسیاری در رشد فعالیت های اقتصادی دارد که خود وابسته به تکنولوژی ساده بوده و گرایش به سمت بهروری از نیروی کار انسانی دارد(Alavalapati,2000,189) که این خود در روندی از پردازش بنیان های آموزشی به سطوحی بهینه در ایفای نقش توسعه ای پایدار در متن های فضایی میانجامد.
در زمینه شناخت گردشگری ، آموزش گردشگری در دوسویه یک جریان پردازش دانش گردشگری قرار می گیرد که از یکسو در تبیین شناخت گردشگری نقش داشته و از دیگر سو چگونگی گردشگری را در فضای سرزمینی و دیگر سرزمین ها باز می نماید.آموزش به عنوان پوشش دهنده جمعیت جوان هر سرزمین در پیرامون شناخت امر گردشگری با ضرورت های مواجه است. در وهله اول این جمعیت جوان بنا به پویایی ناشی از سن خود اوقات فراغت بسیاری را در پیش رو داشته که می توند با شناخت گردشگری بخصوص سرزمین بومی ، میل به آن را به عنوان گونهای از گذران اوقات فراغت کسب کند و در این راستانه تنهابا فرهنگ بومیآشنا خواهد شد بلکه در رونق گردشگری داخلی به عنوان گونه ای از گردشگری که نقش کاتالیزور را در پخش درآمد ملی دارد ، سهمی زیادی خواهد داشت.این در حالی است که نقش موسسات آموزشی امروزه در ایجاد فرصت های لازم برای رشد تواناییهای فردی و مهارت های زندگی و فرهنگ بومی و افزایش این تواناییها در تمامی زمینه با رویکرد تلفیقی است (سرکارآرانی،1381 ،184)این خود شناخت از گردشگری را به وسیله آموزش گردشگری به عنوان بنیان آموزش هر جامعه توجیه میکند.
در این میان آموزش گردشگری رویکرد به تامین نیروی انسانی لازم برای توسعه گردشگری می باشد.بر این مبنا آموزش گردشگری در چارچوب پاسخگویی به تقاضای گردشگری در زمینه نیروی انسانی مورد نیاز عمل می نماید که متناسب با نیازهای واقعی در حال حاضر و در آینده می باشد.سطوح کلی سرمایه انسانی در زمینه گردشگری پیرامون آموزش آن ، براساس تلفیقی از سیستم آموزش گردشگری با تاکید بر موضوعاتی مانند فرهنگ ، خلاقیت محلی جامعه و مهارت ها و کارایی نیروی کار شکل می گیرد(رویسی،194،1381).اولین گام در پی ریزی یک نظام آموزش گردشگری ،رویکرد به مدیریت کیفیت جامع است که براساس شناخت نیازها و انتظارات عوامل سیستم یعنی فراگیران،مربیان و کارفرمایان شکل میگیرد. درمدیریت جامع کیفیت در آموزش گردشگریکانون توجه ارتقای مستمر فرایند ها و سیستم ها است که پایان ناپذیر وجستجوگرانه میباشد.
برای دستیابی به چنین یک نظام آموزش گردشگری پویا برای تامین نیروی انسانی در وهله اول باید زیر ساخت ها و بنیان های اجتماعی آن را بنا نهاده و براین اساس فرهنگ توسعه گردشگری را وجهی همگانی بخشید.در این راستا آموزش گردشگری تبلور عینی را می یابد که در آن شناخت و تامین نیروی انسانی درهمتیده میباشند.بر این اساس رویکرد به آموزش گردشگری در راستای افزایش کیفیت و کمیت باید علاوه برتری عملکردی ،دستیابیبه اهداف استراتژیک و موفقیت دراز مدت را نیز مدنظر داشته باشد. از این رو باید مفهوم ارتقای مستمر و ابزارهای آن معرفی و بکار گرفته شود و از طرف دیگر باید فرهنگ جاری تغییر داده شود تا تغییرات ناشی ازارتقای مستمر را پذیرا باشد.
در این میان در نظر گرفتن فرایند آموزش گردشگری اولویت بسیاری دارد. فرایند آموزش گردشگری شامل درون دادههایی است که توسط آموزش گردشگری فراهم می آیدکه در برگیرنده فعالیتهایی است که در پیرامون تامین نیروی انسانی مورد نیاز گردشگری انجام می گیرد که در این زمینه میتوان به فرایند آموزش گردشگری در قالب فرایند حرفه پذیری اشاره کرد. مدیریت فرایندآموزش گردشگری ،مستندسازی ،کنترل تغییرات ،آموزش و ممیزی را برعهده دارد.این خود ضروری می سازد که فرایند آموزش گردشگری باید درست وبه موقع طرح ریزی شود ؛فعالیت های آن به طور صحیح انجام گیرد ونتیجه یا نتایج آن پاسخگوی نیازها وانتظارات فعالیت های گردشگری و توسعه آن باشد.این در حالی است که آنچه امروزبه عنوان شاخص اصلی فرهنگ توسعه مطرح میشود پرورش انسان توسعه یافته است فی الواقع تنها تدوین یک سیستم جدید مبتنی بر انسان توسعه یافته میتواند به توسعه پایدار بیانجامد و برپایه این بینش مدرسه از مدیرانی بهره میگیرد که نه تنها با تغییر موافقند بلکه خود منشاتغییر هستند و تئوری مدیریت آنها را تحول دائمی ،آموزش مستمر ،خلاقیت ،تکامل و مشارکت همه فراگیران دانش تشکیل میدهد.
شمای کلی این روند را می توان در تبلور «اقتصاد آموزش» بازجست که امروزه علاوه بر آنکه بخش مهمی از« اقتصاد کار» را تشکیل می دهد با کمک گرفتن از سایر زیر بخش های علم اقتصاد در پیوند با آموزش ، نظیر اقتصاد بخش عمومی ، اقتصاد رفاه و سایر بخش های تخصصی ، به طور مستقل مسیر توسعه و تکامل خود را به پیش می راند(جونز،6،1376).در نظام آموزشی جدید به تحلیل اهمیت اقتصاد آموزش پیرامون گردشگری به عنوان تسهیل کننده روند اشتغال در اقتصاد کار توجه بسیاری می شود.این امر به آن سبب شکل می گیرد که توانایی تخصصی منابع انسانی را که عبارت از توانایی انتخاب بهترین متغیرهای ممکن است(عمادزاده،37،1381) را پیرامون گردشگری افزایش دهد.
بطور کلی تحقیق ، تجزیه و تحلیل ، اولویت بندی نیازها و کمبودها در حرفههای گردشگری تسهیل کننده اجرای نظام آموزش گردشگری ، محتوا و برنامههایی است که منطبق با انتظارات مورد تقاضای منابع انسانی میباشد(فایوس،106،1379).همچنین مسایل اصلی دیگری نیز که باید در آموزش گردشگری مدنظر قرار گیرد طراحی مدرک تحصیلی خاص مورد نیاز و انطباق این آموزش و برنامه های آن با محیط می باشد.این خود در برگیرنده به کنش پذیری بین گردشگران ، ساکنان محلی و فضای جغرافیایی وبرکنش های ناشی از این کنش پذیری است.از این رو در آموزش گردشگری به عنوان پردازش دانش فضایی انسان تولید کننده و انسان مصرف کننده ، باید بر امر تولید ، توزیع و مصرف و پراکندگی انسان ها در فضاهای گردشگری تاکید نمود(فرید،10،1381).
براساس معیارهای سازمان جهانی گردشگری ، نظام آموزش گردشگری باید در برگیرنده رعایت اصول زیر باشد(فایوس،15،1379):
· انطباق مهارتهایی که در طول آموزش کسب می شود با انتظارات و نیازهای تقاضای گردشگری
· ارائه نظام آموزشی گردشگری روزآمد و مرتبط با زمان حاضر
· تضمین کارآیی فردی و جمعی توسط هماهنگ کردن اهداف آموزشی
· آشنایی کسانی که متقاضی نظام های آموزشی می باشندکه در واقع قابل دستیابی می باشد
· تضمین حداکثر کارآیی از طریق بهینه سازی استفاده از منابع
· ایجاد هدایت کیفی که قادر به رفع نقایض موجود باشد و محتوای برنامه های آموزشی را روزآمد نماید.