تحقیق مقاله خاطرات دکتر مهدی فضلی نژاد

تعداد صفحات: 69 فرمت فایل: word کد فایل: 2343
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: زندگینامه مشاهیر و بزرگان
قیمت قدیم:۳۴,۰۰۰ تومان
قیمت: ۲۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله خاطرات دکتر مهدی فضلی نژاد

    پیش مصاحبه

    ثبت خاطرات شفاهی بعنوان منابع کتابخانه ای کمک ارزنده ای به تاریخ معاصر می کنند. در واقع نقطه قوت  این خاطرات  زمانی نمایان میشود که اسناد کتبی در بایگانی ها ی محرمانه  اجازه انتشار نداشته باشند .اسناد شفاهی این امکان به محققین می دهند تا بررسی ارزنده ای پیرامون وقایع تاریخی داشته باشند.

    هر چند خاطرات به تنهایی نمی توانند تکمیل کننده تاریخ باشند ولی بعنوان یکی از منابع در کنار سایرمنابع مورد توجه باشند

    خاطرات دکتر مهدی فضلی نژاد در حکم برگ کوچکی از تاریخ محلی محسوب می شود که راوی درصدد است تا با انتقال خاطراتش به تاریخ مشهد کمک کند هر چند در برخی از سئوالها جوابی برای گفتن نیست اما نکاتی قابل توجه در این مصاحبه وجود دارد که مدخلی برای سایر پژوشگران حوزه تاریخ شفاهی خواهد بودتا با طرح مسائل جدید به یافته های نو برسند.

    در یکی از روزهای گرم اواخر تیرماه 1384 شماره تلفن یکی از پزشکان قدیمی گرفتم. تماس برقرار شد، آن سوی خط صدای رسا و قاطع مردی آمد. خودم را معرفی کردم و قرار دیداری حضوری با ایشان گذاشتم.... .

     روز یکشنبه دوم مردادماه1384،  نگارنده به همراه دوستانم  اکبر سفری مقدم و محمد نظرزاده برای اولین جلسه جهت مصاحبه شفاهی خدمت دکتر مهدی فضلی نژاد رفتیم.محل مصاحبه مطب ایشان واقع درمشهد خیابان خسروی نو روبروی کوچه خامنه ای قرار داشت.از پله هایی باریک ساختمان قدیمی بالارفتیم .اتاق کار دکتر خیلی ساده با یک میز کار و یکی دو صندلی جهت بیماران و روی دیوار قاب عکسی که طرح جلد کتابی پیرامون حافظ تداعی می کرد..همچنین روی میز دکتر ماهنامه حافظ و روزنامه خراسان  نشان از محیطی فرهنگی بود .صدای آزار  دهنده کولر قدیمی باعث می شد که تا حدی از کیفیت ضبط نوارها  بکاهد. بنابراین آقای فضلی نژاد کولر خاموش کرد و مصاحبه شروع کردم.

    پس از یک احوال پرسی مختصر و نصب دوربین وآماده کردن ضبط ،دکتر فضلی نژاد می پرسد:من دلم می خواد ببینم انگیزه شما از اینکه سراغ من آمدین برای بیان شرح حال من و یا بیوگرافی یا از این حرفها چی بوده که بتونم بر اون روال حرکت کنم؟. چون ممکن بعضی مسائل به ذهنم برسه ،مورد پسند شما نباشه و ما نباید این کار را بکنیم که کسی خواستار یک مطلبی هست آلوده به دید طرف شود. نباید  این کار را بکنیم و آن اینقدر باید صادقانه باشه و آنقدر راست باشه که طرف از انگیزه ای که پیدا کرده برای سؤال خوشحال برگرده. من از شما می پرسم، چه انگیزه ای باعث شده که شما مرا برای مصاحبه انتخاب کنید؟

    ج:  آرشیو تاریخ شفاهی مدیریت اسناد آستان قدس رضوی در راستای تدوین خاطرات پزشکی[1] مشهد با تعدادی از پزشکان قدیمی مصاحبه انجام داده است ویک قضیه هم برمی گرده به خاطراتی که پزشکان از پرفسور بولون در مشهد داشتند.با تحولی که ایشان در جراحی مشهد بوجود آوردند با توجه به این انگیزه ما به سراغ اکثر پزشکان قدیمی مشهد رفته ایم که خاطرات را ثبت و ضبط و پیاده سازی نمائیم .تا محققان در آینده  بتوانند از این خاطرات به عنوان یک منبع تحقیقی استفاده کنند.

    خاطرات دکتر فضلی نژاد در واقع در برگیرنده سه مقطع اساسی از زندگی وی می باشند.1- دوران طفولیت و تحصیل2-شروع مبارزات سیاسی3- اقدامات پزشکی . ضبط خاطرات دکتر فضلی نژاد در  16 جلسه هفتاد دقیقیقه ای  بیش از سه ماه طول کشید. اولین مصاحبه در تاریخ2/5/ 1384 و آ خرین جلسه در تاریخ22/8/84 انجام  شد.البته در تدوین خاطرات دو جلسه از مصاحبه بخاطر همخوانی نداشتن با مطالب کتاب حذف شد .بیشتر سعی شده جاهایی که مصاحبه حساسیت دارد عین گفته های آقای فضلی نژاد بدون هیچ تغییری آورده شود.اصل نوار و اسناد درآرشیو تاریخ شفاهی، سازمان کتابخانه ها وموزه ها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی نگهداری می شود.

    قابل ذکر است که کارتدوین این خاطرات به تنهایی میسر نبود و دوستان زیادی زحمت کشیدند تا این خاطرات آماده چاپ شود .بخصوص مساعدتها وراهنمایی های ارزنده جناب آقای ابوالفضل حسن آبادی سرپرست اسنادسازمان کتابخانه ها و موزه ها آستان قدس رضوی باعث شد تا این کار شروع شود ،جای سپاسگزاری دارد .همچنین از آقای محمد نظرزاده کارشناس مسئول آرشیو تاریخ شفاهی که اسناد و مدارک در اختیارم گذاشتند،آقای سنابادی عزیز کارشناس مصاحبه،آقای اکبر سفری مقدم که به نوعی همکاری نمودند سپاسگزاری می شود.

    زحت پیاده سازی نوارهای این مصاحبه بر عهده سرکار خانم مهشید عسکریان وخانم طاهره گمراتیان بود که کمال تشکر دارم،همچنین از خانم زهرا آخرتی که کار تایپ اولیه انجام دادند و خانم طاهره زیدانلو به خاطر نمایه سازی سپاسگزاری می شود.

    آغاز طرف A از نوار شماره 1646]

     

    س· . به عنوان اولین سؤال خواهش می کنم خودتون  معرفی کنید و از سوابق خانوادگی تان بفرمایید؟

    ج :مهدی فضلی نژاد هستم ،  متولد مشهد .

    س: متولد چه سالی ؟

    ج: 1305 ،گویا متولد 1307 بودم یک برادری داشتم که شناسنامه برای اون گرفته بودن، فوت کرده بود. بعد شناسنامه بنام من کردند .

    س: در ارتباط با وجهه تسمیه فامیلتون توضیح دهید ؟

    ج: در اینجا یک مسئله پیش می یاد که بعضی وقتها برخورد پیدا می شه بین من وعموهام. هر دو تا فامیلشون همین الان هم وجود دارند، زرافشانها تو بازار هستند .پدربزرگ2 من که فامیلش فضلی نژاد بوده و انتخاب کرده حالا به هر علتی ما نمی دونیم! چرا فضلی نژاد انتخاب کرده؟ دو تا از سه تا یا چهار تا از دامادش را  به اسم خودش فامیل می گیره. یعنی پسر خاله های من و دائی من همه فضلی نژاد هستند. بعدها به دایی می گفتم: بابا، بابات چکار کرد اسم زرافشان نگذاشت روی ما، فضلی نژاد گذاشت. ما نه به زر بابا رسیدیم و نه به فضل شما تونستیم نائل بشیم.علی الحاله ما را فضلی نژاد که بدون اینکه خواسته پدرم باشه،پدربزرگم به اسم خودش فامیل فضلی نژاد انتخاب کرده .تقریباً می شه گفت: هفتاد و پنج درصد فامیل خانوادگی من در تهران زندگی می کردند و توشون از سرمایه دارهای خیلی گردن کلفت که قبل از انقلاب از ایران رفتند.

    س: متولدکدام محله مشهد هستید؟

    ج: همین محله سرشور[2] روبروی کوچه میلانی

    س:در رابطه با کوچه سرشور بیشتر بفرمائید؟ وجه تسمیه اش چه بود؟

    ج: از من این سؤال نکنید چون من جستجوگر تاریخ و محله ام نبودم. نمی تونستم باشم .بلکه سر پرشوری داشتم.

    ما تا هفت سالگی در منزل پدربزرگم که بعد منزل مرحوم شیخ احمد شاهرودی گردید سکنی داشتیم. پدر[3] من زرگر بود عموهای[4] من هم زرگر بودند . در زندگی من فقط یک دفعه یادمه که از اون همیشه لذت بردم و  فقط یکدفعه پدر من را بغل کرد و در دکان بقالی یک خوشه انگور به من داد و این خوشه انگور آنقدر شیرین و لذیذ بود که هنوز زیر زبان من مزه داره .

     پدر من بنا به علتی که من نتونستم تشخیص بدم. از خانواده ما جدا شدند ، نه به عنوان طلاقی و نه توانایی کار داشت .یک چیز بود که ما نفهمیدیم بعد داستانش تو زندگی من اثر قاطعی داشت.

    س: در ارتباط با خانواده تون بیشتر توضیح دهید؟ شغل پدرتون؟

    ج: همین را عرض می کنم وقتی که پدر من زرگری داشت در دالان جنوبی صحن عتیق که حالا صحن جمهوری است و آنجا مغازش به هم خورد ه و هیچی نه از امکانات مالیش و نه از چیز دیگه به دست ما نرسیده. یعنی من موندم دو تا خواهر و یک مادر تا کلاس دوم ابتدایی که پدربزرگ بود جور ما را می کشید. پدربزرگ فوت می کنه، مادر بزرگ هم فوت می کند. امکانات مالیشون هم واقعاً عالی بود یک مرتبه اینها بخار می شه ،ما بچه بودیم نمی دونستیم چی شد، اینها رفت ،طلاها رفت، مغازش بالا خیابان بود رفت همه چیز رفت .

    آن چیزی که برای من لذت بخش بود اینکه این پدربزرگ اینقدر دید وسیع داشت که تمام لباسهای خودش، بچه هاش با کارگراش و نوکراش یک شکل بود.چنین نبود، پدربزرگ با توجه به قدرت مالیش برای خودش اسبی یراق بکنه وتشکیلاتی داشته باشد .

    من یک خاطره خوبی که دارم همیشه لذت می برم با دائیم که آن هم فضلی نژاد بود . یک روزعصر رفته بودیم  سینما [5]برای تماشای فیلم دختر لر تو سینما ایران. در آنجا وقتی برگشتیم پدربزرگ فهمید که ما رفتیم سینما با شلاق همچی پشت هر دو تای ما رو می زد شماها می رین سینما که واقعاً هنوز لذت می بریم از محل شلاقهای که به هر چیزی آدم نباید آنی دل ببنده.  پدر پزرگ فوت کرد 1314 جریان مسجد2پیش آمد شیخ معروف حالا اسمش....

    س: بهلول؟

    ج: بهلول، بله. آنجا ما سر و صداش و شنیدیم مغازه ها بسته شد. پدربزرگ که فوت کرد.ما موندیم بی سر و پناه .پدر از یک طرف رفت پدربزرگ از یک طرف و همین مدرسه اینجا روبروی کوچه خامنه ای دست چپ مدرسه منوچهری بود و من واقعاً عجیب عشق داشتم به این مدرسه. هیچ فکر نمی کردم به خاطر تنگنای اقتصادی ما داریم و ما نباید درس بخونیم این به ذهن من در آن بچگی فرو نمی رفت و همون خواستن عاملی شد که بعد بتونم تغییراتی تو زندگیم بدم بدون اینکه برنامه رفتن موفق باشه. خوب مادر کار می کرد، زحمت می کشید. واقعاً از شیره جانش به ما سه تا بچه ها می داد .ولیکن نمی رسید و من متوجه نبودم که مادرم به علت تنگنای اقتصادی در فقر نبودیم ولیکن همچی زمینه برجسته رفاه ساده را هم نداشتیم مادرم گفت: بچم می خواد کاسب بشه نمی خوام بچم درس بخونه. این همه که درس خوندن به کجا رسیدن که تو می خوای برسی. بنابر این ما راآوردن تو همین ناحیه سرشور به یک مغازه اتوکشی کارگری گذاشتن . اتو کش به من گفت برو از حوض چهل پایه که این قسمت شمالی بازار سرشور که همین الان بازار قالی فروشها برو از حوض چهل پایه آب بیار.

    من آنقدر وقتم را تنظیم می کردم که در زندگی من همچی وقت را تنظیم نمی‌کردم .بدو از مغازه می رفتم حوض چهل پایه واقعاً چهل تا پایه پله هم داشت و من بجای چهل بعد اینجا حمام سالار بهادر بود همین اول ورودی مسجد ملاحیدر اینجا حمام سالار بهادر بود از اونجا می دویدم و می اومدم و آب بر می داشتم و بعد به سرعت باد می دویدم می آمدم یک نگاه، نگاهی به مدرسه می کردم یکی دو قطره اشک می چکوندم دو بر می گشتم به اتوکشی تا استاد  نفهمد که من از وقتم صرف دیدن مدرسه کردم و این خوب مدتی طول کشید تا ما در اینجا بودیم بعد از اونجا اقوام من بیشتر گلدوز بودند شوهر دومین خواهرم اینها با امکانات گلدوزی که داشتن گفتن گلدوزی یک هنر است. رفتم گلدوزری.

     

    [1] - طرح تاریخ شفاهی پزشکی مشهد از اردبیهشت ماه 1384 توسط نگارنده آغاز شد و در آبان ماه 1385 به پایان رسید .در این طرح  سعی و تلاش در این راستا بود با پزشکان مطرح شهر مشهدمصاحبه شود تا  تاریخ شفاهی پزشکی مشهد تدوین شود.

     در مجموع بیش از 80 جلسه مصاحبه با بیش از 20 تن از پزشکان انجام شد که در نهایت بیش از 00 ساعت مصاحبه انجام شده است.

    · حروف »س «در  این کتاب نماد سئوال  که غلامرضا آذری خاکستر می پرسد و حروف» ج« نماد جواب می باشد که دکتر مهدی فضلی نژاد جواب می دهد

    2 – حاجی باقر رزاز

    [2] -یکی از محله های قدیمی شهر مشهد می باشد که در ضلع جنوب غربی حرم مطهر واقع است.در مجموع شهر مشهد از چند محله قدیمی تشکیل شده است که عبارتند از: سرشور،عیدگاه،سراب ،بالاخیابان،پائیین خیابان،نوغان

     

     

    [5] - نخستین کسانی که اقدام به  تاسیس سینما در مشهد کردند مهاجران غیر مسلمان بودند.بنیانگذار سینما در مشهد فردی ارمنی بود .طبق  گزارش منابع تاریخی ،سینما در اواخر حکومت قاجار به مشهد آمده ،اولین بار در خیابان ارک که در آن زمان مرکز والیان و حاکمان و اعیان نشین بود تاسیس گردید.

    آقای بقیعی ازمحققان و معمرین مشهد در ارتباط با سینماهای مشهد چنین می گوید:

    در قدیم سینما صدا نداشت ،یک دسته نوازنده قفقازی با گارمون و تاروتنبک در پناه پاراوان آهنگ می نواختند ،وقتی پرده روشن می شد و تصاویر بازیکنان به حرکت در می آمد ،صاحب سینما کنار پرده قرار می گرفت و با صدای بلند داستان فیلم راتوضیح می داد بلیط سینما هم سه درجه داشت با صندلی بدون صندلی و ایستاده  تماشاچیان آنقدر صوت می کشیدند و صدا به صدا می انداختند که اصلا نمی شد از داستان فیلم سر در آورد.

     هر سینما برای تبلیغ و معرفی فیلم های خود،عکس هنرپیشه ها را روی تابلوهای پونز می زد و به دست چند پسر بچه می داد که در خیابانها و کوچه ها بگردانند ،اسم فیلم با صدای بلند بگویند .

    با شروع جنگ جهانی دوم و حضور متفقین در شهریور 1320 سینماهای مشهد هم رونق گرفت .کنسولگری انگلیس و شوروی در مشهد اقدام به نمایش فیلم نمودند .معمولا فیلمهای که توسط کنسولگری بریتانیا در سینماهای مشهد به نمایش  در می آمد توسط اداره کل اطلاعات سفارت بریتانیا در تهران انتخاب می شدتد وسپس در اختیار کنسولگری مشهد قرار می گرفت .این فیلمها در واقع به  نوعی نشاندهنده قدرت رزمی و جنگی متفقین بود. کنسولگری انگلیس معمولا فیلمها را در سینما فردوسی به نمایش می گذاشت. نخستین فیلمی که به نمایش گذاشتند فیلم هدف برای امشب نام داشت.محلهای خرید بلیط عبارت بودند از سرکنسولگری انگلیس ،شرکت نفت انگلیس و ایران،بانک شاهی،قرائتخانه پیروزی.

    حتی انگلیسیها برای مکانهای که سینما نداشت اقدام به راه اندازی سینما سیار کردند. در تابستان 1321 نخستین کامیون سینما سیار وارد مشهد شد ،در روستاها اقدام به نمایش فیلم می نمودند. از طرف دیگر روسها هم بیکار نبودند با نمایش فیلمهای متنوع بازار سینما در مشهد داغ نموده بودند.فیلم لنین در اکتبر ،یکشب ماه مه و . . .  از فیلمهای بود که از طرف روسها در سینما دیده بان مشهد به نمایش گذاشته می شدند.

    قدیمیترین سینماهای مشهد عبارتند از:سینما ایران جنب دادگستری،سینمارادیوسیتی خیابان خسروی،سینما فردوسی،سینما کریستال، سینما متروپل،سینما هما،سینما آسیا،سینماسعدی،سینما مولن روژ.

    2 – قیام مسجد گوهرشاد در سال 1314درمشهد به وقوع پیوست. مهمترین علت قیام گرفتاری آیت الله حسین قمی در تهران و محاصره محل اقامت وی در شهر ری توسط نیروهای دولتی بود، وقتی این خبر در مشهد پیچید موجب واکنش علما شد.نواب احتشام رضوی در خاطرات خود عوامل وقوع قیام مسجد گوهرشاد را چنین ذکر کرده :ترسسج فحشا و منکر در مشهد، تشویق جامعه به استقبال فضایح و رذایل و توهین به شئونات مذهبی ،وضع مالیاتهای طاقت فرسا و وصول آن یا طرز فجیع شرم آور،ممنوع شدن مردم از انعقاد مجالس وعظ و سوگواری ،حبس و تبعید وعاظ،اجباری نمودن استعمال کلاه شاپور و مبارزه علیه حجاب از سوی حکومت،دستگیری وسپس تبعید آیت الله آقا حسین قمی به وسیله حکومت ،رقابت پاکروان با محمد ولی خان اسدی تولیت آستان قدس رضوی. راعی گلوجه ،سجاد : مقاله آن همه استبداد :آن همه بد عهدی مروری بر قیام مسجد گوهرشاد و پیامدهای آن. زمانه سال دوم شماره 6 دی 1382،ص33 و کوهستانی نژاد،مسعود:واقعه خراسان.ص2و3

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله خاطرات دکتر مهدی فضلی نژاد

    فهرست:

    مقدمه  .........................................................................

    پیش مصاحبه.................................................................

    تولد..............................................................................

    محله.............................................................................

    واقعه مسجد گوهرشاد...................................................

    شهریور 1320مشهد.......................................................

    مهاجرین لهستانی........................................................

    تحصیلات....................................................................

    سربازی........................................................................

    کنکور.........................................................................

    دانشگاه پزشکی مشهد..............................................

    پروفسور بولون.............................................................

    ماموریت هلند..............................................................

    فعالیتهای سیاسی...........................................................

    کانون نشر حقایق اسلامی..............................................

    کودتای 28 مرداد مشهد.................................................

    انجمن حجتیه.................................................................

    جنبش دانشجویی...........................................................

    اعتصاب پزشکان...................................................................

    واقعه ده دی مشهد....................................................................

    دیدار با امام..............................................................................

    مدیر عامل بهداری....................................................................

    اولین استاندار............................................................................

    شهید هاشمی نژاد.......................................................................

    مسجد کرامت............................................................................

    کودتای نوژه..............................................................................

    دفتر ریاست جمهوری (بنی صدر)...............................................

    جنگ تحمیلی.............................................................................

    خاطرات پزشکی.........................................................................

    رشد جمعیت..............................................................................

    دادگاههای انقلاب.......................................................................

    مقالات و تالیفات.........................................................................

    روز شمار زندگینامه دکتر فضلی نژاد............................................

    ضمیمه ................................................................................

    اسناد ..........................................................................................

    تصاویر.......................................................................................

    .

    منبع:

    ندارد.

تحقیق در مورد تحقیق مقاله خاطرات دکتر مهدی فضلی نژاد, مقاله در مورد تحقیق مقاله خاطرات دکتر مهدی فضلی نژاد, تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله خاطرات دکتر مهدی فضلی نژاد, مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله خاطرات دکتر مهدی فضلی نژاد, تحقیق درباره تحقیق مقاله خاطرات دکتر مهدی فضلی نژاد, مقاله درباره تحقیق مقاله خاطرات دکتر مهدی فضلی نژاد, تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله خاطرات دکتر مهدی فضلی نژاد, مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله خاطرات دکتر مهدی فضلی نژاد, موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله خاطرات دکتر مهدی فضلی نژاد
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت