تحقیق مقاله رسانه ها و ارتباط میان فرهنگی

تعداد صفحات: 14 فرمت فایل: مشخص نشده کد فایل: 23430
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: علوم اجتماعی و جامعه شناسی
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
کلمات کلیدی: N/A
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله رسانه ها و ارتباط میان فرهنگی

    نقش رسانه‌ها در ایجاد و یا تعمیق روابط فرهنگی میان ملل‌، البته بدیهی است و انکارناپذیر. در این مقام‌، این مباحث کلّی را پیش نمی‌کشیم‌، بلکه در پی آنیم که ببینیم رسانه‌های دو کشور ایران و افغانستان با توجه به مشترکات عمیق و دیرینه فرهنگی‌، تا چه اندازه توانسته‌اند پُل ارتباط دو ملّت همسایه باشند.

    این حقیقتی است که این دو کشور در این منطقه بیشترین مشترکات فرهنگی را دارند. در این منطقه هیچ کشوری را نمی‌توان یافت که در حوزه دین‌، زبان و خط با ایران یگانگی کامل داشته باشد و برعکس‌.

    پاکستان با ایران هم‌دین است‌، ولی هم‌زبان نیست‌. تاجیکستان هم‌دین و هم‌زبان است‌، ولی مردمش خط فارسی را نمی‌شناسند. فقط مردم افغانستان‌اند که همه زمینه‌های لازم برای ارتباط را دارند. فقط آنچه مانده است‌، خود ارتباط است‌. به واقع در هیچ جای دنیا، مردمی نمی‌توانند بهتر از مردم افغانستان با رسانه‌های ایران ارتباط بگیرند و برعکس‌.

    ولی با این وصف‌، به نظر می‌رسد که این رسانه‌ها نتوانسته‌اند به تناسب ظرفیت و توان نفوذ خود، شناخت و آگاهی متقابل ایجاد کنند.

    اگر از جهت ایرانی قضیه بنگریم‌، مردم ایران سخت نسبت به سرزمین و مردم افغانستان بی‌اطلاع‌اند. بسیاری از آنان حتی از موقعیت و نفوذ والای زبان فارسی در آن کشور بی‌خبرند; جغرافیای تاریخی افغانستان را نمی‌شناسند و باور این حقیقت برایشان دشوار است که مثلاً بلخ و غزنی و هرات (شهرهایی با مفاخر بسیار ادبی‌) در افغانستان واقع شده‌اند.

    مسلماً در این میان بخشی از کوتاهی‌، به رسانه‌های افغانستان بر می‌گردد که هنوز نتوانسته‌اند به صورت فراگیر و گسترده معرّف کشور خویش برای همسایگان باشند. کمبود امکانات مالی و مهم‌تر از آن پراکنده‌شدن نیروهای انسانی‌، رسانه‌های افغانستان را فقط در داخل کشور و آن هم در پیمانه‌ای اندک‌، محدود کرده است‌.

    اما بخشی دیگر از این تقصیر متوجه رسانه‌های ایران است‌. در اینجا حضور افغانستان نه کمیّت لازم را دارد و نه کیفیت شایسته را. این حضور تقریباً به اخبار محدود می‌شود و آن هم اخباری که بیشتر اوقات کشور ما را برای مردم ایران‌، جایی نامطلوب با مردمی نامطلوب‌تر نشان می‌دهد. تقریباً در هیچ‌یک از برنامه‌های فرهنگی تلویزیون ایران‌، ما بخشی ثابت ولو با زمان اندک برای معرفی افغانستان‌، فرهنگ و مردم آن ندیده‌ایم‌.

    در این نباید تردید کرد که صدا و سیمای ایران وسیع‌ترین رسانه در میان فارسی‌زبانان است و شاید علاوه بر هفتاد میلیون مخاطب ایرانی‌، حداقل ده میلیون مخاطب غیرایرانی هم داشته باشد. به راستی در مقابل هر هفت ساعت برنامه برای ایران‌، یک ساعت برای دیگر کشورهای فارسی‌زبان هم داریم‌؟ در مقابل هفتاد ساعت یک ساعت داریم‌؟ در مقابل هفتصد ساعت یک ساعت داریم‌؟ من گمان نمی‌کنم‌، چون تلویزیون ایران در همه شبکه‌های سراسری (گذشته از شبکه‌های استانی‌) در سال حداقل چهل هزار ساعت برنامه دارد. به راستی مجموع برنامه‌های فرهنگی تلویزیون برای افغانستان یا درباره افغانستان به چهل ساعت در سال می‌رسد؟ یعنی یک هزارم‌؟

    اما این بحث کیفیت بود. در حوزه کمیت‌، وضعیت نابسامان‌تر است‌، چون تصویری که در این ساعتهای محدود در طول سال از افغانستان در رسانه‌های کشور همسایه‌اش نمایان می‌شود، تصویری است مخدوش و حتی گاه بیزاری‌آفرین‌. ما پیش از این تصویر نادرست لهجه فارسی افغانستان در مجموعه تلویزیونی «چهارخونه‌» را دیده‌ایم و من چون در آن مورد مقاله مفصلی نوشته‌ام‌، سخن را به درازا نمی‌کشانم‌.

    چنین است که مردم ایران نسبت به همسایگان شرقی خود آگاهی دقیق و واضحی ندارند. وقتی شناخت اندک است‌، همدلی و همراهی نیز کم می‌شود و این موضوع‌، تأثیراتش را در امور اجتماعی و سیاسی و اقتصادی دو کشور هم نشان می‌دهد.

    تجربه نشان داده است که بیشترین دوستداران افغانستان در میان ملّت ایران که البته اندک هم نبوده‌اند و بعضی از آنها خدمات بسیاری در مسیر همدلی و همراهی میان دو ملّت کرده‌اند همانهایی بوده‌اند که باری به تصادف یا براثر ارتباط با جامعه مهاجر، به آگاهی و شناخت نسبت به افغانستان رسیده‌اند. آنگاه احساس این همه وجوه اشتراک چنان آنها را به وجد آورده است که گاه مال و جان در راه بهبود روابط دو کشور گذاشته‌اند. پس باید پذیرفت که گام اول همدلی‌، شناخت است و شناخت هم چیزی است وابسته به رسانه‌ها.

    اما برای این که همه برف را به بام همسایه نیفکنده باشیم‌، خوب است یادآوری کنیم که طرف افغانستانی قضیه هم در امر رسانه‌ها چندان روی خوشی برای ارتباط نشان نداده است‌. درست به همان پیمانه که مردم افغانستان علاقه‌مند محصولات رسانه‌ای همزبانانشان بوده‌اند، حاکمیتهای این کشور کوشیده‌اند با نفی این وجوه ارتباط، بدبینی میان دو ملّت را دامن زنند و با کم‌رنگ‌کردن زبان فارسی در رسمیات افغانستان‌، به این ناآشنایی مردم ایران نسبت به کشور ما بیفزایند. من امروز با پدیده جالبی مواجه شدم‌; تابلو شرکت هواپیمایی افغانستان در خیابان جم مشهد که در آن با خطّ درشت نوشته شده است‌: «د آریانا افغان هوایی شرکت‌.»

    یک تابلو خودش یک رسانه است‌. امروز بسیاری از اطلاع‌رسانی‌ های بازرگانی توسط تابلوهای بزرگ سطح شهر صورت می‌گیرد. به راستی تابلو پشتو (که البته حتی یک کلمه‌اش هم اصالتاً پشتو نیست و فقط کلمات فارسی و عربی با ترکیبی دیگر در آن ظاهر شده‌اند) در شهری که حتی یک پشتوزبان ندارد، چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟ مخاطبان ایرانی از آن چه پیامی می‌گیرند؟

    اما از حوزه رسانه‌های رسمی که بیرون می‌آییم‌، به نظر می‌رسد که در دو حوزه دیگر، رسانه‌های دو کشور این کم‌کاری را تا حدود قابل توجهی جبران کرده‌اند

    یکی از آنها، رسانه‌های مکتوب در حوزه دانش و فرهنگ است‌، یعنی مجلات‌، کتابها و تولیدات سمعی و بصری که بعضی از آنها می‌توانند به راستی همچون یک رسانه فراگیر، اذهان را متوجه خویش سازند. اهل ادب و قلم دو کشور، بر خلاف اهل سیاست به خوبی توانسته‌اند این وفاق را تجربه کنند و به راستی آن مایه از شناخت و همدلی که میان اهل هنر و ادب دو کشور دیده می‌شود، در کمتر عرصه دیگری قابل مشاهده است‌. به گمان من صفحات ادبی روزنامه‌های کثیرالانتشار و نیز نشریات فرهنگی در این میان بسیار مؤثر بوده است‌. به واقع بسیاری از اهل قلم افغانستان که بعداً توانستند پلهای ارتباط خوبی بسازند، در این رسانه‌ها مطرح شدند.

    حوزه دیگر، رسانه‌های الکترونیکی است یعنی وبلاگها و سایتهای فارسی که البته مرز نمی‌شناسند و بلکه مرزها را از میان بر می‌دارند. این مرز نشناختن البته گاهی از جهت سرازیر شدن محصولات فرهنگی غرب‌، برای ما دلپذیر نیست‌، ولی از جهت ارتباط میان فرهنگیان بسیار خوشایند است‌.

    ولی با این همه ما هنوز به جایی نرسیده‌ایم که مثلاً اگر شاعری افغانستانی در محفلی شعر می‌خواند، در ذهن هیچ یک از مستمعان این پرسش ایجاد نشود که «او زبان فارسی را از کجا آموخته است‌؟»

    رسانه ها و ارتباط بین فرهنگ ها

     

    مرجع های فرهنگی هویت و راه ما را در ساختن واقعیت خویش تعیین می کنند. آنها بر برداشت ها و شناخت های ما و نیز بر راهی که برای تعامل با دیگران و دنیای پیرامون خود انتخاب می کنیم، تاثیر شگرفی دارند. رسانه ها با قدرت بر آنچه می اندیشیم و عمل می کنیم، اثر می گذارند. جهانی شدن نه تنها یک روند تکنولوژیکی و اقتصادی است بلکه تعامل میان مردم، جریان آزاد اطلاعات و وابستگی های فرهنگی از پیامدهای دنیای جهانی شده است. برقراری ارتباط میان تنوع های فرهنگی از چالش های مهم این دنیای معاصر است. پس رسانه ها به عنوان پیوندگران نقش بسیار مهمی در آگاهی بخشی به جهان دارند.    ضرورت ایجاد یک پارادایم جدید در روابط بین الملل با تصویب آن در سال 2001 به عنوان سال گفت وگوی تمدن ها گفت وگو را به عنوان یک اولویت در اصول روابط بین فرهنگ ها، تمدن ها و مردم در دستور کار جهانی قرار داد. توجه ویژه به بسط و گسترش استاندارد های اخلاقی مشترک در دستور کار جهانی نشانگر خطراتی است که صلح و امنیت را در جهان تهدید می کند.    این تعهد و مسوولیت بر ضرورت احترام به تنوع و گفت وگوی بین فرهنگ ها برای پیشبرد حقوق بشر تاکید می کند.در بیانیه جهانی تنوع فرهنگی که در سال2001 اعلام شد، تنوع فرهنگی به عنوان میراث مشترک بشریت با توان بالادر راستای ارتقای گفت وگوی بین فرهنگ ها تعریف شده است.       در مقدمه این کنوانسیون عنوان شده فرهنگ مجموعه یی از ویژگی های مشخص معنوی، مادی، عقلانی و احساسی در جامعه یا گروه اجتماعی است که علاوه بر هنر و ادبیات، روش زندگی، راه های همزیستی، نظام ارزشی، سنت ها و باورها را هم در برمی گیرد. این تعریف در کنوانسیون دیگر با تاکید بر وابستگی متقابل تفاوت ها و احترام به آزادی های بنیادین به این صورت تکمیل شد: «زمانی می توان از تنوع فرهنگی حمایت و پشتیبانی کرد که حقوق بشر و آزادی های بنیادین مانند آزادی بیان، اطلاعات و ارتباطات و نیز توانایی افراد برای انتخاب ترجمان های متفاوت فرهنگی ضمانت اجرایی داشته باشد.» با در نظر گرفتن این چارچوب ها می توان از طریق اطلاعات و ارتباطات نشان داد چگونه فرهنگ های مختلف توان و ظرفیت آن را دارند که آزادانه خود را بیان کنند و انتقال دهند.
        این شناخت برای درک متقابل بین مردم و فرهنگ ها بسیار ضروری است. رسانه ها توانایی آن را دارند که بستر گفت وگوی بین فرهنگ ها را فراهم آورند. رسانه ها باید با این رویکرد و فرض همیشگی «دیگران» مبارزه کنند. آنها باید از کلیشه های نوشته شده عبور کنند و این جهل و نادانی را که باعث ایجاد سوءتفاهم ها، شک ها و تردید ها می شود، 
  • فهرست و منابع تحقیق مقاله رسانه ها و ارتباط میان فرهنگی

    فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    ندارد.

تحقیق در مورد تحقیق مقاله رسانه ها و ارتباط میان فرهنگی, مقاله در مورد تحقیق مقاله رسانه ها و ارتباط میان فرهنگی, تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله رسانه ها و ارتباط میان فرهنگی, مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله رسانه ها و ارتباط میان فرهنگی, تحقیق درباره تحقیق مقاله رسانه ها و ارتباط میان فرهنگی, مقاله درباره تحقیق مقاله رسانه ها و ارتباط میان فرهنگی, تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله رسانه ها و ارتباط میان فرهنگی, مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله رسانه ها و ارتباط میان فرهنگی, موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله رسانه ها و ارتباط میان فرهنگی
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت