تأسیس مرکز کاریابی، کارآفرینی و اشتغال پایدار در دانشگاهها
مقدمه:
یکی از چالشهای مهم جامعه امروز ما اشتغال جوانان فارغالتحصیل دانشگاهی است. بیشک رفع موانع موجود بر سر راه اشتغال پایدار متخصصان و دانشآموختگان در حوزههای تخصصی میتواند ضمن تصحیح بکارگماری افراد و تسریع در مراحل راهاندازی و بهرهبرداری از سرمایهگذاریهای گذشته، شرایط مناسبتری را برای توسعه سرمایهگذاریهای جدید در کشور ایجاد نماید.
تجربیات دیگر کشورها حاکی از آنست که مسئله بیکاری حتی در جوامع توسعه یافته به یک معضل و مشکل اجتماعی تبدیل شده است. در این بین دانشگاهها و مراکز آموزش عالی نیز با درک ضرورت بکارگیری و بهرهبرداری صحیح از دانشآموختگان اقدام به تأسیس واحدهایی در دانشگاه و احاله این مأموریت بدان نمودهاند و رسماً جزء چارت تشکیلاتی دانشگاه نیز قرار دادهاند. بطوریکه فارغالتحصیل پس از اتمام دوره آموزشی خود بطور اتوماتیک و سیستمی با مراجعه به آن دفتر به مراکز درخواست کننده نیروی متخصص از دانشگاه، گسیل میشود.
از جمله نمونههای قابل ذکر وجود «دفتر کاریابی» بطور رسمی در ساختار تشکیلاتی دانشگاه MIT آمریکا میباشد که خود یکی از دانشگاههای بزرگ و معتبر دنیا است. دانشگاه MIT با این اقدام توانسته است با هدایت صحیح فارغالتحصیلان خود و با بکارگماری شایسته ایشان در جایگاهها و بخشهای مختلف جامعه تأثیرات بسیاری را بطور سازماندهی شده و سامان یافته در جامعه هدف بجای گذارد.
ضرورت طرح:
همانطور که میدانیم ایجاد و بهرهگیری از فرصتهای شغلی مناسب برای تمامی جوانان فارغالتحصیل دانشگاهی مهیا نمیباشد و چه بسا فرزندان خوب و با استعداد این کشور سالها وقت و انرژی خود را صرف کسب علم و دانش و مهارت نمایند. اما به دلیل ناآشنا بودن به فضای بعد از فارغالتحصیلی و نحوه ورود به بازار کار و همچنین نداشتن هدایتگر و مشاوری صدیق اغلب در جایگاههای نامناسب مشغول به کار شده و تمامی زحمات خود را غیر مفید و غیر مؤثر میبینند در این بین یک واحد مسئول از درون دانشگاه میتواند برای مشاوره و هدایت صحیح فارغالتحصیل، شناسایی راهکارهای مناسب برای رفع تهدیدات و ایجاد فرصتهای شغلی، رفع موانع اشتغال، انعکاس و بازخورد منطقی وضعیت اشتغال فارغالتحصیلان به نظام آموزشی دانشگاه کمک و یاری رسان باشد. بدیهی است این اقدامات و اشتغال مناسب دانشآموختگان در افزایش انگیزش دانشجویان در حال تحصیل نیز بسیار مفید و مؤثر خواهد بود.
روش اجرا و وظایف:
در وهله اول این واحد را میتوان با یک مدیر و دو یا سه نفر کارشناس طراحی و راه اندازی کرد. این دفتر وظایفی همچون موارد ذیل را عهدهدار خواهد بود؛
الف- انجام مشاوره و هدایت صحیح فارغالتحصیلان به محل کار و اشتغال پایدار
ب- شناسایی محلهای جذب و اشتغال و ارائه توانمندیهای دانشآموختگان به متقاضیان نیروی کار متخصص تریبت یافته دانشگاه
ج- ثبت تقاضای کار و شغل از طرف فارغالتحصیلان و قراردادن ایشان در لیست کارجویان
د- کارشناسی و اقدام لازم برای رفع موانع قانونی مقرراتی و اداری ..... از مسیر اشتغال پایدار فارغالتحصیلان.
برخی از مقررات و رویههای جاری در سالهای اخیر عملاً ضد اشتغال پایدار گروه زیادی از فارغالتحصیلان بویژه علوم انسانی شده است مثلاً مقررات طبقهبندی مشاغل تدوین شده سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور از جمله این موارد میباشد.
ذ- توسعه فرهنگ کار و فعالیت و همچنین برقراری حمایتهای نه چندان هزینهبر دانشگاه از تعاونیهای فارغالتحصیلان؛ از قبیل دادن جا و مکان، تلفن، مشاوره و .... برای متقاضیان کارآفرینی و یا دانشجویان در شرف فارغالتحصیلی که علاقمند به تأسیس شرکت و مؤسسات تعاونی فارغالتحصیلان میباشند برای مدت کوتاه و معین. بطوریکه شرکتها و مؤسسات مذکور بتواند روی پای خود ایستاده و وارد عرصه و کار و فعالیت در جامعه شوند. در اغلب دانشگاهها اماکن و ساختمانهایی که بتوان در این خصوص از آن بهرهبرداری شود براحتی میتوان پیدا کرد.
ه - بررسی بازخورد فعالیتهای حرفهای و جذب فارغالتحصیلان در بخشهای مختلف و انعکاس ذائقه و نیاز روز جامعه به نظام آموزشی دانشگاه جهت ایجاد تغییرات و تحولات آموزشی متناسب با نیاز مطروحه.
نکات مهم:
الف- با توجه به وضعیت اجتماعی و اقتصادی کشور و معطوف شدن توجهات به اشتغال پایدار فارغالتحصیلان دانشگاهی، سازمانها و دستگاههای اجرایی کشور در حال ترتیب دادن برنامهها و تصویب اعتباراتی از بودجه عمومی کشور هستند تا نسبت به این نیاز جامعه پاسخ دهند مواردی را همچون تصویب اعتبار 40 میلیاردی اخیر برای حمایت از تعاونیهای فارغالتحصیلان و ... میتوان برشمرد که باید بطور سازماندهی شده و منسجم برای شرکت در برنامههای مذکور و جذب بخشی از اعتبارات مذکور از سوی دانشگاه اقدامی شایسته صورت پذیرد.
ب- به همین منظور جهت بسیج امکانات کشور، هیأت محترم دولت برای مقابله با معضل بیکاری طی مصوبهای طرح ایجاد معاونت اشتغال را در آبان ماه سال 1380 به کلیه دستگاهها ابلاغ کرد. اما علیرغم تصویب و ابلاغ تصمیم مذکور، ابهامات فراوان در مورد شرح وظایف معاونتهای اشتغال و مراکز کارآفرینی و سازوکارهای لازم اجرایی، تاکنون مانع از آن شده است که در جذب و هدایت فارغالتحصیلان اتفاق شگرفی بیافتد و ما همچنان شاهد رنج و گرفتاری ارکان مختلف جامعه و جوانان متخصص در مواجهه با معضل بیکاری هستیم.
سالهاست که بحثهای مربوط به فقر و فقرزدایی در محافل مختلف و به ویژه در بین فرهیختگان کشورمان مورد توجه بوده است، ضرورت ایجاب میکند که پا را کمی فراتر نهاده و در تصمیمات اجرایی کشور به طور جدیتر و با تعمق بیشتری به رفع مشکل فقر در جامعه بپردازیم باید جامعه خود را به سیستمهای تدافعی و با استفاده از روشهای علمی در برابر این پدیده شوم مجهز کنیم.
• حال راهکار چیست و چه تدابیری باید اندیشید؟
اگر چنانچه با عزمی راسخ کمر همت به مبارزه با فقر بستهایم و آن را دشمن بشریت تلقی میکنیم باید پس از شناخت کامل از ویژگیها، نحوه ایجاد، شکلگیری و گسترش آن در جامعه تعیین مأموریت کرده، اهداف و آرمانهای خود را در مقابل این دشمن خانمانسوز با شفافیت کامل تعریف کنیم و سپس استراتژیهای مناسب با شرایط اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی سیاسی و مذهبی خود را با استعانت و هماندیشی عمومی و بهرهگیری از نظرات کارشناسان و صاحبنظران در رشتههای مرتبط تدوین کنیم و در نهایت بهترین و قابل دسترسترین استراتژیهای پیشنهادی را انتخاب کرده و همه امکانات و منابع موجود را برای اجرای آنها بسیج کنیم.
ناگفته پیداست که این مهم نیاز به یک عزم همگانی و ملی دارد و اجرای آن در گرو همکاریها و مشارکت همه جانبه کلیه نهادهای مالی و غیرمالی و دستگاههای اجرایی دولتی و غیردولتی است.
از آنجا که بیکاری آشکار و پنهان یکی از عوامل مهم ایجاد و گسترش فقر اقتصادی در همه جوامع و به ویژه در ایران است و مسأله اشتغال در سالهای اخیر یکی از اساسیترین مسائل کشور شده و مباحث بسیاری را در این زمینه برانگیخته است.
برآورد ایجاد 720 هزار شغل جدید در برنامه سوم توسعه و حدود 840 هزار شغل در برنامه چهارم موجب شد که همه دستگاهها برای حل این معضل بزرگ بسیج شده و درون هر سازمان، واحدی به نام اشتغال ایجاد شود، تا شاید در جهت حل بحران بیکاری گامی برداشته شود.
حال عملکرد این دستگاهها در زمینه ایجاد اشتغال تا چه اندازه موفق بوده و یا اساساً راهکارهایی مانند ارایه تسهیلات سه میلیون تومانی به افراد بیکار تا چه اندازه در ایجاد اشتغال پایدار اثربخش بوده است؟
بایستی مورد ارزیابی قرار گیرد. یکی از راهکارهای اساسی پیشنهادی برای حل مشکل اشتغال از طریق ایجاد و گسترش بسترهای فرهنگی در این زمینه است که عوامل و مراحل آن به ترتیب عبارتند از:
توجه جدی به نظام شایستهپروری و شایستهسالاری در سطوح مختلف مدیریت جامعه به عبارتی آموزش و توانمندسازی مدیران در همه سطوح ستادی و اجرایی جامعه و بویژه در بخشهای دولتی در زمینه ارتقاء دانش و بینش اقتصادی و مالی آنها در محیطهای کاری است.
زیرا بدیهی است که اداره یک سیستم بدون دانش لازم در زمینه بودجهریزی شناخت هزینهها و درآمدها و نحوه مدیریت آنها نه تنها امکان پذیر نیست، بلکه موجب تباهی آن سیستم نیز خواهد شد و لذا تقویت بینش مالی مدیران، تصمیمگیران و مجریان در سازمانها از اساسیترین راهکاراست.
• ارتقاء فرهنگ عمومی اقتصادی مردم از طریق تغییر الگوی مصرف در جامعه
به عبارت دیگر ترغیب و هدایت آحاد مردم به خرید و مصرف تولیدات داخلی و تحریم مصرف در کالاهای وارداتی است، چرا که با افزایش سطح مصرف تولیدات ساخت داخل نیاز چندانی به سرمایهگذاریهای کلان اولیه نخواهد بود.
با تغییر در بینش و فرهنگ عمومی و در نتیجه تغییر در رفتار اقتصادی آنان به تدریج فرآیندی از فعالیتهای اقتصادی در داخل کشور بوجود خواهد آمد که پاسخگوی طیف گستردهای از تقاضاهای شغلی کارجویان خواهد بود.
همانگونه که یکی از متفکرین و اقتصادانان بزرگ جهان به نام جانمیناردکنیز رکود بحران بزرگ اقتصادی جهان را که از سال 1929 تا 1933 میلادی بوقوع پیوست و به دنبال آن 15 میلیون نفر در آمریکا و میلیونها نفر در سراسر جهان بیکار شدند را با ارایه چنین راهکاری مهار کرد.
کینز معتقد بود حل مشکل بیکاری نه در تولید و نه در سایر چرخه های اقتصادی به گردش در خواهد آمد و برای درک این موضوع به طور خلاصه می توان گفت: در یک سرمایه گذاری به میزان A واحد، موج های درآمدی وهزینه ای ایجاد می شود.
که تابع میل نهایی به مصرف خواهد بود و تغییرات کوچک در میل نهایی به مصرف موجبات تغییرات عظیمی در موج های درآمد و هزینه خواهد شد و در داخل این موج ها اشتغال به وجود می آید.
این تئوری نظریه پیچیدهای نیست اما اثرات بسیار معجزهآسایی در رفع مشکل بیکاری در جامعه خواهد داشت از این رو برنامهریزان کلان اقتصادی در همه جوامع میتوانند با به کارگیری چنین راهکارهایی بحرانهای اقتصادی، رکود و بیکاری را به تدریج برطرف کنند.
بیائید ما نیز با فرهنگسازی و بکارگیری ابزارهای تبلیغاتی مردم را به استفاده هر چه بیشتر از کالاها و تولیدات داخلی کشورمان ترغیب و همه منابع و امکانات را در جهت ایجاد، تجهیز و حمایت از تولیدات ساخت داخل هدایت کنیم.
• باید توجه داشت که چرا تا این حد به مصرف کالاهای داخلی تأکید میشود؟
دلیل آن این است که حاصل این ضریب(تکاثری) و مجموع موجهای درآمدی و هزینهای ایجاد شده زمانی خواهد بود که در داخل کشور بکار گرفته شوند، زیرا در صورت تهیه مواد، ماشین آلات و کالاهای ساخت سایر کشورها، موج فعالیتهای اقتصادی ایجاد شده را براحتی به کشورهای دیگر انتقال خواهیم داد.
بنابراین برای مبارزه با فقر باید ابزاری مناسب داشت ابزارهای ایجاد اشتغال شامل، دانش مدیریت امکانات و منابع و بویژه نیروی انسانی میباشند.
از سوی دیگر با فرهنگسازی در جامعه و در پی آن ایجاد و گسترش فضاهای رقابتی از طریق تولیدات با کیفیت و کاهش قیمتهای تمام شده آنها و در نتیجه صادرات قادر خواهیم بود به رشد و توسعه اقتصادی قابل ملاحظهای که در برنامههای پنج ساله و چشمانداز 20 ساله کشور برآورد شده است دست یابیم.
یکی از چالشهای مهم جامعه امروز ما اشتغال جوانان فارغالتحصیل دانشگاهی است. بیشک رفع موانع موجود بر سر راه اشتغال پایدار متخصصان و دانشآموختگان در حوزههای تخصصی میتواند ضمن تصحیح بکارگماری افراد و تسریع در مراحل راهاندازی و بهرهبرداری از سرمایهگذاریهای گذشته، شرایط مناسبتری را برای توسعه سرمایهگذاریهای جدید در کشور ایجاد نماید.
تجربیات دیگر کشورها حاکی از آنست که مسئله بیکاری حتی در جوامع توسعه یافته به یک معضل و مشکل اجتماعی تبدیل شده است. در این بین دانشگاهها و مراکز آموزش عالی نیز با درک ضرورت بکارگیری و بهرهبرداری صحیح از دانشآموختگان اقدام به تأسیس واحدهایی در دانشگاه و احاله این مأموریت بدان نمودهاند و رسماً جزء چارت تشکیلاتی دانشگاه نیز قرار دادهاند. بطوریکه فارغالتحصیل پس از اتمام دوره آموزشی خود بطور اتوماتیک و سیستمی با مراجعه به آن دفتر به مراکز درخواست کننده نیروی متخصص از دانشگاه، گسیل میشود.
از جمله نمونههای قابل ذکر وجود «دفتر کاریابی» بطور رسمی در ساختار تشکیلاتی دانشگاه MIT آمریکا میباشد که خود یکی از دانشگاههای بزرگ و معتبر دنیا است. دانشگاه MIT با این اقدام توانسته است با هدایت صحیح فارغالتحصیلان خود و با بکارگماری شایسته ایشان در جایگاهها و بخشهای مختلف جامعه تأثیرات بسیاری را بطور سازماندهی شده و سامان یافته در جامعه هدف بجای گذارد.
ضرورت طرح:
همانطور که میدانیم ایجاد و بهرهگیری از فرصتهای شغلی مناسب برای تمامی جوانان فارغالتحصیل دانشگاهی مهیا نمیباشد و چه بسا فرزندان خوب و با استعداد این کشور سالها وقت و انرژی خود را صرف کسب علم و دانش و مهارت نمایند. اما به دلیل ناآشنا بودن به فضای بعد از فارغالتحصیلی و نحوه ورود به بازار کار و همچنین نداشتن هدایتگر و مشاوری صدیق اغلب در جایگاههای نامناسب مشغول به کار شده و تمامی زحمات خود را غیر مفید و غیر مؤثر میبینند در این بین یک واحد مسئول از درون دانشگاه میتواند برای مشاوره و هدایت صحیح فارغالتحصیل، شناسایی راهکارهای مناسب برای رفع تهدیدات و ایجاد فرصتهای شغلی، رفع موانع اشتغال، انعکاس و بازخورد منطقی وضعیت اشتغال فارغالتحصیلان به نظام آموزشی دانشگاه کمک و یاری رسان باشد. بدیهی است این اقدامات و اشتغال مناسب دانشآموختگان در افزایش انگیزش دانشجویان در حال تحصیل نیز بسیار مفید و مؤثر خواهد بود.