تعریف حسابداری
[حسابداری] عبارت است از فن ثبت، طبقه بندی و تلخیص رویدادهای مالی و ارایه آن در قالب صورت های مالی به استفاده کنندگان درون سازمانی و برون سازمانی. حسابداری فن ثبت، طبقهبندی و تلخیص فعالیتهای مالی یک موسسه در قالب اعداد قابل سنجش به پول و تفسیر نتایج حاصله از بررسی این اعداد است.
مفهوم سرمایه و سرمایه گذاریها
تعریف سود از نظر اقتصاددانانی مانند هیکس(Hicks) ،که از نظر مفهومی و تعیین پایه روشهای شناسایی سود، مورد قبول حسابداران نیز قرار گرفته، این است که سود عبارت از میزان پولی است که اگر در طول یک دوره خرج شود، وضعیت شخص در پایان دوره مانند اول دوره باشد.از تعریف فوق مفهوم نگهداشت سرمایه استخراج شده است. یکی از انواع مفاهیم نگهداشت سرمایه، مفهوم نگهداشت پول یا سرمایه مالی است که برحسب واحد پولی محاسبه میشود و درحالحاضر مبنای اصلی تدوین استانداردهای حسابداری قرار گرفته است.با استفاده از مفهوم نگهداشت سرمایه مالی میتوان گفت که سود عبارت از مبلغی است که شرکت میتواند پس از پایان دوره مالی به صاحبان سهام خود پرداخت کند و در میزان سرمایه صاحبان سهام از نظر پولی (مبلغ) تغییری ایجاد نشود. براساس مفاهیم نظری گزارشگری مالی، درامد عبارت است از افزایش در حقوق صاحبان سرمایه، بهجز مواردی که به آورده صاحبان سهام مربوط میشود.
ویژگی سرمایهگذاریها
در بین مجموعه اقلامی که در ترازنامه تحت عنوان داراییها و بدهیها منعکس میشوند و مبلغ خالص آنها معادل حقوق صاحبان سهام شرکت است، مبالغ سرفصلهای داراییهای ثابت، داراییهای نامشهود، موجودی کالا و سرمایهگذاریها ممکناست با قیمت روز آنها متفاوت باشد. در تمام موارد فوق چنانچه خالص ارزش فروش کمتر از قیمت تمام شده و یا خالص ارزش دفتری باشد، باید برای مابهالتفاوت ذخیره کاهش ارزش در حسابها منظور شود.داراییهای ثابت، داراییهای مشهودی است که بهمنظور استفاده در تولید یا عرضه کالاها یا خدمات، اجاره به دیگران یا برای مقاصد اداری به وسیله واحد تجاری نگهداری میشود و انتظار میرود بیش از یک دوره مالی مورد استفاده قرار گیرد. در نتیجه داراییهای مذکور برای استفاده در فرایند عملیات نگهداری میشود و اصولاً هیچ قصد اولیهای در مورد فروش و احتمالاً کسب سود حاصل از فروش آنها در واحد تجاری وجود ندارد. بههمین دلیل و با توجه به اینکه برای انواع داراییهای ثابت استفاده شده و در شرایط مختلف، بازاری که بتوان براساس آن قیمت داراییهای استفاده شده را تعیین کرد وجود ندارد، شناسایی کاهش ارزش آنها عمدتاً برمبنای استهلاک منظور شده در دوران استفاده، مورد قبول قرار میگیرد و بهجز در موارد غیرعادی که یک دارایی کلاً قابلیت استفاده خود را از دست میدهد، معمولاً موضوع لزوم منظور کردن ذخیره کاهش ارزش برای داراییهای ثابت مطرح نمیشود.
داراییهای نامشهود، داراییهای غیرپولی و فاقد ماهیت عینی است که بهمنظور استفاده در تولید یا عرضه کالاها یا خدمات، اجاره به دیگران یا برای مقاصد اداری با قصد استفاده طی بیش از یک دوره مالی توسط واحد تجاری تحصیل شده است، مشروط بر آنکه قابل تشخیص باشد. همانطور که از تعریف مشخص میشود، هدف از تحصیل داراییهای نامشهود نیز فروش آنها و در نتیجه کسب درامد حاصل از آن نیست، بلکه این داراییها نیز وسیلهای برای انجام کار و فعالیتهای تجاری است و حتی اگر در صورت توقف عملیات واحد تجاری، داراییهای ثابت را بتوان بهقیمتی که ممکناست کمتر از خالص ارزش دفتری آنها باشد، فروخت، در مورد داراییهای نامشهود ممکناست این امکان نیز پدید نیاید.با آنکه ماهیت داراییهای ثابت و داراییهای نامشهود چنان است که عمدتاً در فرایند عملیات مورد استفاده و بهرهبرداری قرار میگیرد، در مورد هر دو دسته داراییهای مذکور نیز میتوان از تجدید ارزیابی بهعنوان یک نحوه عمل جایگزین در مقابل خالص ارزش دفتری آنها استفاده کرد.موجودی کالا نیز دارایی است که بهقصد فروش بههمان صورتی که خریداری شده و یا تبدیل و تکمیل و سپس فروش، نگهداری میشود و قصد واحد تجاری آن است که در اثر فروش آن و نه در اثر نگهداری آن، به سود دست یابد. در نتیجه مقطع شناسایی درامد در مورد موجودیهای کالا، زمان فروش و انتقال مزایا و مخاطرات مالکیت آنها به خریدار تعیین شده است.اما سرمایهگذاریها در این میان وضعیت دیگری دارد. طبق تعریف، سرمایهگذاری نوعی دارایی است که واحد سرمایهگذار برای افزایش منافع اقتصادی از طریق توزیع منافع (بهشکل سودسهام، سود تضمین شده و اجاره)، افزایش ارزش یا سایر مزایا (مانند مزایای ناشی از مناسبات تجاری) نگهداری میکند. یعنی هدف از سرمایهگذاریها عمدتاً کسب سود ناشی از نگهداری آنهاست و در کنار آن نیز ممکناست سود ناشی از فروش آنها، درامدی برای واحد تجاری ایجاد کند.با شرح فوق میتوان چنین نتیجه گرفت که تنها دارایی که واحد تجاری، قصد کسب درامد یا سود از طریق نگهداری آن را دارد، سرمایهگذاریهاست و در نتیجه باید به سرمایهگذاریها با دید دیگری نگریست. در این نوشته فقط به <سرمایهگذاری در سهام سایر شرکتها> میپردازیم.
در مورد پذیرش ارزش بازار در سرمایهگذاریهای جاری در استاندارد بینالمللی شماره 25، مقدمه استاندارد مذکور استدلالها را چنین مطرح میکند:
"عدهای استدلال میکنند که چون سرمایهگذاریهای کوتاهمدت بهسهولت تبدیلپذیر به وجه نقد یا معادل وجه نقد است، بهتر است به ارزش متعارف که معمولاً همان ارزش بازار است، ارزیابی شود. سرمایهگذاریها با موجودیهای کالا فرق دارد زیرا سرمایهگذاریها را میتوان بدون زحمت به فروش رساند در حالیکه شناسایی سود در مورد موجودی کالا قبل از حصول اطمینان از فروش آنها معمولاً مناسبت ندارد. واحد تجاری میتواند هر یک از سرمایهگذاریهای خود را بفروشد، مثلاً سرمایهگذاری در سهام را میتواند به فروش برساند و وجوه حاصل از آن را مجدداً در حساب سپرده بانکی سرمایهگذاری کند بدون آنکه آسیبی به واحد تجاری وارد آید. بنابراین، ارائه سرمایهگذاریها بهارزش بازار مناسب است. طرفداران ارزش بازار همچنین استدلال میکنند که انعکاس سرمایهگذاریها به بهای تمامشده تاریخی به مدیریت این امکان را میدهد که درامد آن را بهتشخیص و دلخواه خود شناسایی کند، زیرا سرمایهگذاریهای خاصی را میتواند به فروش رسانده و بیدرنگ همان سرمایهگذاریها را مجدداً خریداری و سود حاصل را در صورت سود و زیان گزارش کند، هر چند این معاملات، تغییری در وضعیت اقتصادی واحد تجاری پدید نیاورده است".
در مورد مزایای انعکاس سرمایهگذاریها بهارزش بازار در بند 25 استاندارد حسابداری شماره 15 "حسابداری سرمایهگذاریها" چنین توضیح داده شده است:
استفاده از ارزش بازار در مورد سرمایهگذاریهای سریعالمعامله در بازار عملاً موجب میشود کلیه تغییرات در ارزش بازار سرمایهگذاری در صورتهای عملکرد مالی شناسایی شود، صرف نظر از اینکه سرمایهگذاری به فروش رسیده یا نرسیده باشد. کاربرد این مبنای اندازهگیری در تعیین مبلغ دفتری آن گروه از سرمایهگذاریهای سریعالمعامله در بازار که بهعنوان داراییهای جاری طبقهبندی میشوند بهدلایل زیر مناسب است:
الف- نتیجه عملیات واحد تجاری بهنحو مطلوبتری منعکس میشود چون هرگونه افزایش در ارزش بازار سرمایهگذاری، بهسبب مستند بودن به دریافت وجه نقد یا انتظار قرین به یقین به دریافت وجه نقد، معرف سود تحقق یافته دوره است. باضافه، این مبنا ارزیابی بهتری از عملکرد مدیریت فراهم میکند ؛
ب - از نقطه نظر واقعیت اقتصادی و یکنواختی عمل، عینیترین ابزار اندازهگیری تاثیر مالی تصمیمات مربوط به خرید، فروش و نگهداری سهام طی دوره است. اگر چه سود یا زیان ممکناست در تاریخ ترازنامه منظور نشده باشد، ولی واقعیت اقتصادی این است که مدیریت از طریق فروش سرمایهگذاری، توانایی تبلور آنها را داشته اما بهعمد چنین نخواسته است ؛
ج- دستکاری نتیجه عملیات بهوسیله مدیریت واحد تجاری از طریق انتخاب زمان فروش سرمایهگذاری ناممکن میشود؛
د- ارزش بازار، خاصهای از دارایی است که برای مدیریت واحد تجاری و سایر استفادهکنندگان صورتهای مالی بیشترین اهمیت را دارد. افزونبر این، استفاده از این اشکال در اندازهگیری اقلام مشابه با قیمتهای متفاوت را که تنها بهلحاظ خرید در زمانهای مختلف ایجاد شده است، از بین میبرد”.
استدلالهای فوق بهطور تلویحی مسائل و مشکلاتی را که در بحث مربوط به اشکالات شناسایی درامد حاصل از سود سرمایهگذاریها صرفاً بر مبنای سود تقسیمی مطرح شد مورد تایید قرار میدهد. نتیجهای که از استدلالهای فوق بهدست میآید این است که شناسایی سرمایهگذاریها بهارزش بازار، تمام ایرادها و تناقضهای مطرح شده در موارد مختلف مورد بحث در این نوشته را از بین میبرد و موجب ارائه اطلاعات مقایسهپذیر میشود، با این یاداوری که مقایسهپذیری یکی از ویژگیهای کیفی اطلاعات است. با توجه به اینکه ارزش بازار بهطور نسبی در برگیرنده آثار تمام اطلاعات و نتایج عملیات شرکتهای سرمایهپذیر و چگونگی تقسیم سود آنها هست، در صورتی که فقط از روش ارزش بازار برای قیمتگذاری سرمایهگذاریهای سریعالمعامله استفاده شود، همه هدفهای گزارشگری مالی تامین خواهد شد.بنابراین ارزش بازار سهام شرکت، برایند نتایج عملیات گذشته، ساختار سرمایه و اطلاعات مربوط به سرمایهگذاریهای شرکت است که در آینده به بهرهبرداری میرسد. در نتیجه چنانچه فرضاً شرکت سود درخور توجهی بهدست آورد ولی بخش کمی از آن را تقسیم کند و باقیمانده را در اجرای طرحهای توسعه سوداور سرمایهگذاری کند، اطلاعات مربوط به آن در ارزش بازار آن اثر میگذارد و چنانچه فقط سود تقسیمی را بهعنوان درامد حاصل از سرمایهگذاریها منظور کنیم، تفاوت ارزش ایجاد شده در ارزش بازار سهام شرکت متبلور میشود و تفاوت ارزش در پایان دوره جاری با ارزش در پایان دوره قبل نیز بهعنوان درامد در حسابهای سرمایهگذار ثبت میشود. یا مثلاً چنانچه شرکتی بخشی از سود انباشته یا سایر اندوختههای منظور شده در سالهای قبل را در یک سال تقسیم کند، گرچه مبلغ سود تقسیمی بیشتری بهعنوان درامد در حسابهای سرمایهگذار ثبت میشود، ولی چون بخشی از حقوق صاحبان سهام یعنی سود انباشته و اندوخته نیز در اثر تقسیم بین صاحبان سهام کاهش مییابد، ارزش سهام شرکت در بازار به تناسب آن کاهش مییابد و مابهالتفاوت ارزش بازار سهام شرکت سرمایهپذیر در پایان دوره جاری با ارزش آن در پایان دوره قبل بهصورت کاهنده عمل میکند و در حساب سودوزیان و در سرفصل هزینهها ثبت میشود و این امر موجب خنثی شدن درامد ناشی از سود تقسیمی است که بهصورت متورم در حسابها ثبت شده است.