پیشگامان نقد ادبی نوین در ایران /آخوند زاده
نقد ادبی نوین در ایران، در اواخر دوران حکومت سلسله قاجار ( اوایل سده سیزده خورشیدی) به وجود آمد، و ریشه اصلی پیدایش آن ، گذشته از ضرورت های زمانه و تحولات اجتماعی در آستانه انقلاب مشروطیت، آشنایی با مبادی فرهنگ و تمدن و ادبیات و علوم ادبی اروپایی، از جمله نقد ادبی اروپایی بود، و این آشنایی در قشر روشنفکر و تحصیل کرده ایرانی، که اغلب دانش آموختگان مکتب های آموزش و پرورش اروپا بودند، باعث بروز و پیدایش یک رشته نظریات و افکار نوگرایانه مترقی و پیشرو شد که ادبیات نوین و نقد ادبی نوین را در ایران روزگار خود به وجود آورد. دو تن از نخستین پیشگامان نقد ادبی نوین در ایران آن روزگار، میرزا فتحعلی آخوند زاده ( 1257- 1190 خورشیدی) و میرزا آقا خان کرمانی ( 1276- 1232 خورشیدی) بودند. این نوشته به بیان آراء و نظریات میرزا فتحعلی آخوند زاده در زمینه نقد و نقد ادبی اختصاص دارد، و بررسی نظرات میرزا آقاخان کرمانی را به نوشته ای دیگر موکول می کنم.
میرزا فتحعلی آخوند زاده محقق و منتقدی برجسته، پژوهشگری مستعد، نویسنده و شاعری تواناست و آثار منثور و منظوم فراوانی از او در عرصه های داستان، نمایش، بررسی اجتماعی، نقد ادبی، اقتصاد و جامعه شناسی، زبان شناسی، و دیگر زمینه ها به یادگار مانده است . برخی از صاحب نظران تاریخ داستان نویسی معاصر ایران، داستان " حکایت یوسف شاه " او را نخستین رمان ادبیات معاصر ایران و تمثیلات او را نخستین متن های نمایشی این سرزمین دانسته اند. او از نخستین آغازگران و پیشگامان نقد ادبی نوین ایران در دو سده اخیر است.
میرزا فتحعلی آخوند زاده در خانواده ای بازرگان، به دنیا آمد. نیاکان او از اهالی رشت بودند و جدش از رشت به آذربایجان آمده و در آن جا اقامت گزیده بود. در کودکی ، مادرش از پدرش جدا شد و میرزا فتحعلی همراه مادرش به نزد عموی مادرش- آخوند علی اصغر - که در محال مشکین اردبیل، زندگانی می کرد، آمد، و نزد عموی مادرش در قریه هوراند از دهات قراداغ ساکن شد و نام فامیلی آخوند زاده در همین رابطه و به خاطر عمویش بر روی او گذاشته شد و همه او را به نام میرزا فتحعلی آخوند زاده یا آخوندوف شناختند.. بعد از یک سال آخوند حاجی علی اصغر به تعلیم و تربیت او شروع کرد و نخست، قرآن، و پس از اتمام آن، برخی از کتاب های ساده و آموزشی فارسی و عربی را به او آموخت. مدتی بعد، همراه خانواده اش به شهر گنجه سفر کرد و در آنجا اقامت گزید و در این شهر، نزد میرزا شفیع گنجوی تربیت ادبی یافت و مشق خط نستعلیق و تحصیل علم و معرفت کرد.
مدت یک سال در شهر نخو، در ولایت شکی قفقاز، در مکتبی، زبان روسی یاد گرفت و سپس همراه خانواده اش به تفلیس رفت، و به خواهش پدرخوانده اش، در دفترخانه سردار روس- بارون روزین- به عنوان مترجم زبان های شرقی استخدام و مشغول خدمت شد و مدتی بعد صاحب نشان "کولونیلی" گردید. در این مدت شش تمثیل یا نمایش نامه ( قامیدیا= کمدی) به زبان ترکی تصنیف کرد و عرضه نمود که با استقبال وسیعی روبرو شد و پس از آن حکایت یوسف شاه را به زبان ترکی نوشت که این نیز با استقبال چشمگیر عمومی مواجه گردید. خود میرزا فتحعلی آخوند زاده در این باره چنین نوشته است:
" شش قامیدیا یعنی تمثیل در زبان ترکی آذربایجانی تالیف کردم و معروضش داشت. مورد تحسین زیاد و مشمول انعامات وافره آمدم. تمثیلاتم را در تیاتر تفلیس، که احداث کرده این امیر فیاض است، در آوردند. از حضار مجلس تیاتر آفرین ها و تعریف ها شنیدم. بعد از آن حکایت یوسف شاه را باز در زبان ترکی تصنیف کردم. این هفت تصنیف به زبان روسی ترجمه شده ، به چاپ رسیده است و در خصوص آن ها تعریف نامه ها در ژورنال های پطربورغ و برلین آمده است."
این شش نمایش همان ها هستند که میرزا محمد جعفر قرچه داغی - همراه داستان " حکایت یوسف شاه سراج" به فارسی ترجمه کرده است و عبارتند از : وزیر خان لنکران - خرس قولدورباسان( دزد افکن) - مرد خسیس - وکلاء مرافعه - موسی ژوردان - ملا ابراهیم خلیل کیمیا گر.
تمثیلات آخوند زاده با آثار مولیر و گوگول مقایسه شده و از نظر ارزش ادبی و جنبه های انتقادی- اجتماعی، از کمدی های مشهور این دو کمدی نویس بزرگ عرصه نمایش چیزی کم ندارد.
در سال1857، آخوند زاده جزوه ای در باره تغییر الفبای زبان اسلامی- فارسی تهیه کرد و دلایل وجوب تغییر آن را در این جزوه تشریح کرد. با مساعدت غراندوف میخائیل ( امپراطور زاده افخم) روانه اسلامبول شد و جزوه را به صدراعظم عثمانی، فواد پاشا، ارائه و تقدیم کرد. تمثیلات و حکایت یوسف شاه را نیز تقدیم نمود . به امر صدراعظم عثمانی، دانشمندان و زبان شناسان آن دیار مطالب و استدلال ها و پیشنهاد های جزوه را مطالعه و بررسی، از هر نظر مقبول و معقول یافتند و آخوندزاده را تشویق و تحسین کردند. و دولت عثمانی به او نشان مجیدیه و فرمان تحسین داد، ولی مجوز اجرای آن را صادر نکردند، و اجرای آن را باعث ایجاد دشواری های تازه و آشفتگی دانستند. ناچار میرزا فتحعلی آخوند زاده ، دست از پا دراز تر " بی نیل مرام" به تفلیس بر گشت.
پس از بازگشت به تفلیس، جزوه ای دیگر در باره تغییر رسم الخط اسلامی- فارسی تهیه کرد و به تهران فرستاد که در تهران نیز به آن توجهی نکردند و ترتیب اثر ندادند. بار دیگر جزوه ای در همین زمینه همراه با نقدی خیالی و فرضی از یکی از دانشمندان عثمانی بر آن تهیه کرد و برای صدراعظم عثمانی ، عالی پاشا فرستاد که این هم بی نتیجه ماند. پس از نومید شدن از این جزوه و ایجاد تغییر در الفبای فارسی ، منظومه ای تهیه کرد و گزارش فعالیت هایش در این زمینه را به نظم در می آورد. این منظومه چنین آغاز می شود: