مقدمه
یکی از کهنترین و در ضمن اساسیترین مفهومها در ریاضیات، مفهوم عدد مثبت و درست ، یعنی مفهوم عدد طبیعی است و تا زمانی که انسان وجود دارد، از اهمیت این مفهوم چیزی کم نمیشود. مفهوم عدد هم ، همچون همه مفهومهای دیگر ریاضیات ، در جریان برخورد انسان با طبیعت و در جریان کار و فعالیت انسان برای زندگی اقوام گرفته است.
از زمانهای کهن تا سده نوزدهم میلادی ، بسیاری از نویسندگان ، اختراع عدد را به یک نابغه و فیلسوف بزرگ یا در جایی به جز قلمرو انسان نسبت میدادند. این جمله کرونیکر ، دانشمند بزرگ جبر مشهور است که: به جز عددهای طبیعی که ساخته ذهن بشر نیست، بقیه عددها را انسان آفریده است. برخلاف نظر کرونیکر عددهای طبیعی هم ، نتیجهای از کار عملی و ذهنی انسان است.
منشا پیدایش عدد
نوشتههای قدیمی ریاضی ، کم و بیش تا سده هیجدهم ، اختراع عدد را به عقل یک فیلسوف قدیمی یا فیثاغورس حکیم ، نابغه یونان باستان و غیره نسبت میدادند. از جمله ماگنیتسکی نویسنده نخستین کتابهای درسی در روسیه ، در کتاب خود به نام حساب از فیثاغورس به عنوان مخترع و پایه گذار این دانش نام میبرد . در افسانههای زیبای یونانی باستان ، اختراع عدد درست به پرومته نسبت داده شده است.
مدرکهای پیدایش شمارش و عدد
به این ترتیب دانش ناچار است برای نتیجه گیری ، از مدرکهای غیر مستقیم استفاده کنند. پیش از همه باید از نژاد شناسی نام برد. زیرا با بررسی فرهنگهای ملتهایی که در دوران پیش از تاریخ به سر میبرند، میتوان درباره دورههای تکامل ملتهای دیگر هم داوری کرد. سرچشمه دیگر پژوهش ، زبان است که نه تنها وسیله بستگی انسانها به دیگر است، بلکه بازماندهای از فعالیتهای معنوی قدمهای کهن هم باشد. در زبان و در ویژگیهای دستوری آن ، آگاهیهای گرانبهایی نگهداری شده است که تا اندازهای ، به روش شمردن مردم آن زمان ، و این که چگونه به شمارش امروزی رسیدهایم، راهنمایی میکند.
با اینهمه ، آگاهیهایی که بوسیله جهانگردان در جریان سدههای 18و 19 جمعآوری شده است، اهمیت زیادی درباره تاریخ دانش دارد و زمینه اصلی کار را برای ترسیم طرح تاریخی وپیدایش مفهوم عدد درست در اختیار ما میگذارد. روشن شده است که بسیاری از قبیلهها ، میتوانستند حساب کنند بدون این که نامهای ویژه ای برای عددها داشته باشند. بنابر آگاهیهایی که بوسیله ایاسماپار کاشف معروف قطب (1790-1855) به ما رسیده است، در آن زمان ، اسکیموها ، اگر بیش از سه فرزند داشتند، نمیتوانستند آنها را بشمارند. با وجود این ، اگر یکی از فرزندانشان غایب بود، متوجه میشدند. یعنی بدون این که برای هر کدام از آنها ، نشان ویژه جداگانهای داشته باشند، میتوانستند حساب آنها را نگه دارند.
در این مرحله از تکامل ، عدد به خودی خود و به عنوان یک مفهوم مستقل درک نمیشود، بلکه همراه با سایر ویژگیها است و به کیفیت چیزهایی مربوط میشود که مجموعه را تشکیل دادهاند. طبیعی است، شمردن چیزها و مقایسه تعداد عضوهای مجموعههای مختلف ، کار دشواری است. آگاهیهای پراکندهای که در نوشتههای مولفان تمدنهای نخستین وجود دارد، این ادعا را ثابت میکند که عمل شمارش برای قومهای اولیه ، مساله بغرنجی بوده است که هر وقت به آن میپرداختند، برایشان بیاندازه خسته کننده و ملالآور بود.
نمونههای جالبی از پیدایش عدد در طول تاریخ
ک.شتای نن جهانگرد و نژاد شناس ، نمونه جالبی در این باره نقل میکند. او حدود سالهای هشتاد سده نوزدهم ، در عمق جنگلهای آمازون ، به قبیله باکاایر برخورد که از نظر تکامل ، در سطح پایینی بودند. او بارها از بومیان خواسته بود ده دانه بشمارند. آنها به کندی ، ولی درست ، تا شش دانه را میشمردند ولی برای شمردن دانههای هفتم و هشتم با ناراحتی متوقف میشدند، نشاط خود را از دست میدادند، هاج و واج به دور و بر خود نگاه میکردند، از دردسری که گرفتارشان کرده بود، غرغر میکردند سرانجام هم یا از پاسخ طفره میرفتند و یا پا به فرار میگذاشتند.میکلوخو- ماکلای ، درباره عدد شماری بومیان گینه نو مینویسد: بومیان روش جالبی برای شمردن دارند. آنها انگشتان خود را یکی پس از دیگری میبندند و صدای معینی را تکرار میکنند وقتی به پنج میرسند، میگویند دست. بعد ، آغاز به بستن انگشتان دست دیگر خود میکنند... تا به دو دست برسند... و برای 15 یک پا و برای 20 دوپا. اگر لازم باشد باز هم بعد از آن را بشمارند، از انگشتان دست و پای دیگری استفاده میکنند. میبینیم، مهارت در شمردن مربوط به وجود نام ویژهای برای عددها یا وجود نمادهایی برای رقمها نیست.
شکل گرفتن عددها را باید از مرحلههای بالای تکامل شمار دانست. مدتها پیش از آن که نامهای ویژهای برای عددها پیدا شود، برای بیان تعداد چیزها، نام هایی وجود داشت. معلوم شده است نزد برخی از قبیلههای آفریقایی ، برای هر یک از حالتهای 3 گاو ، 3 درخت ، 3 جنگ و غیره نام ویژه ای دارند. یا برخی از قبیله های غرب کانادا که نامی برای عدد 3 ندارند، برای 3 چیز از نامهای استفاده می کنند. تخه ، سه چیز ،تخانه ، سه برگ. بومیان فلوریدا برای 10 تخم مرغ میگویند نانگوآ و برای 10 سبد نا-بانارا. ولی بطور جداگانه برای عدد 10 (که به چیز مقید نباشد) از واژه نا استفاده نمی کنند و برای عدد 10 هیچ واژه ای ندارند.
نویسنده ضد دوریگلند در این باره می گوید: مفهوم های عدد و شکل، از جایی جز جهان واقعی ، گرفته نشده است. ده انگشت که انسان شمردن، یعنی نخستین عمل حساب را روی آنها یاد گرفت، همه چیز هست جز محصولی که زاییده اندیشه خالص باشد. برای شمردن، نه تنها باید چیزهایی داشته باشیم که آن را بشماریم. بلکه باید این استعداد را هم داشته باشیم که ضمن بررسی این چیزها ، هر ویژگی دیگری جز شمار را از آن جدا کنیم و این استعداد هم در نتیجه تکامل تاریخی طولانی که متکی بر تجربه باشد بدست میآید.
عدد
یک عدد یک ماهیت مجرد است که برای توصیف کمیت استفاده می شود. انواع مختلفی از اعداد وجود دارد. مشهورترین اعداد، اعداد طبیعی {... ،3 ،2 ،1} هستند که برای شمارش بکار رفته و با N، و اگر عدد صفر را نیز در بر داشته باشد اعداد حسابی {... ،3 ،2 ،1 ،0} و با I مشخص می شوند. اگر تمام اعداد منفی را شامل شود، اعداد صحیح Z بدست می آید. نسبت اعداد صحیح اعداد گویا یا کسر نام دارند؛ دسته کامل تمام اعداد گویا با Q نشان داده می شود. اگر تمام عبارتهایی که اعشار آنها غیر تکراری و نامحدود است را نیز شامل کنیم، اعداد حقیقی R بدست می آیند. اعداد حقیقی که گویا نیستند اعداد گنگ نامیده می شوند. اعداد حقیقی بنوبه خود به اعداد مختلط C تعمیم می یابند تا بتوان معادلات جبری را حل نمود. علامتهای فوق اغلب با حروف "ضخیم تاکید" نوشته می شوند، بنابراین
:
اعداد مختلط بنوبه خود به quaternion تعمیم می یابند، ولی ضرب quaternion ها خاصیت جابجایی ندارد. Octonion ها از تعمیم quaternion ها بدست می آیند، ولی این بار خاصیت شرکت پذیری را از دست میرود. در حقیقت، تنها شرکت پذیران ابعاد محدود جبر تقسیم اعداد حقیقی، مختلط و quaternion هستند. اعداد باید از رقوم که علامتهایی برای نمایش اعداد هستند، متمایز شوند. علامت گذاری اعداد بصورت سریهایی از ارقام در سیستمهای رقومی بحث شده است. مردم دوست دارند تا اعداد را بجای اسامی یکتا به اشیاء بدهند. طرحهای رقومی متنوعی برای اینکار وجود دارند.
تعمیم
اعداد فوق حقیقی و فرا حقیقی پیشرفتهای جدید می باشند که اعداد حقیقی را با اضافه کردن اعداد بزرگ نامحدود و بینهایت کوچک توسعه می دهند. در حالیکه (بیشترین) اعداد حقیقی بسط های طولانی نامحدود در سمت راست نقطه اعشار دارند، میتوان اجازه داد تا برای بسط های طولانی نامحدود در سمت چپ نیز تلاش نمود، که به اعداد p-adic منجر گردید. برای بحث درباره مجموعه های نامحدود، اعداد طبیعی به اعداد اوردینالی و به اعداد کاردینالی تعمیم داده شده اند. اولی ترتیب مجموعه و دیگری اندازه آنرا بیان می کنند. (برای حالت محدود، اعدا اوردینالی و کاردینالی یکسان هستند: آنها در حالت نامحدود باهم اختلاف پیدا می کنند).
عدد طبیعی
به مجموعه اعداد {... ،1،2،3،4،5،6،7} که همانا زیرمجموعه اعداد بزرگتر یا مساوی 1 از اعداد صحیح میباشد ، مجموعه اعداد طبیعی میگوییم.
مجموعه اعداد طبیعی را با نماد N نمایش میدهند.
مهمترین کاربرد اعداد طبیعی شمردن است.
در ریاضیات نوین و علم مبانی ریاضی اعداد طبیعی به صورت زیر تعریف میگردند :
مجموعه تهی = {} = 0
{ {} } = {0} = 1
{ {{}} ، {} } = {0،1} = 2
{ { {{}} }، {} } ، { {} } ، {0،1،2} = 3
.
.
.
n = {0,1,2,3,…,n-1}
طبق اصول کلاسیک نظریه مجموعهها یا ZFC ، تعاریف فوق خوش تعریف هستند.
طبق تعریف فوق اگر و اعداد طبیعی باشند ، اگر و تنها اگر .
همان گونه که میبینید در این تعریف عدد صفر نیز عضو مجموعه اعداد طبیعی تعریف شده است.
خاصیتهای اعداد طبیعی
مجموعه اعداد طبیعی شمارشپذیر است.
مجموعه اعداد طبیعی خوشترتیب است.
عمل جمع در مجموعه اعداد طبیعی بسته است.
عمل ضرب در مجموعه اعداد طبیعی بسته است.
یک رابطه جالب بین اعداد طبیعی
همانطور که میدانید نظم و روابط شگفت انگیز بین اعداد صحیح همواره در طول زمان مورد توجه ریاضیدانان علی الخصوص متخصصین نظریه اعداد بوده است که حاصل این توجهات گاهی قضایای مشهور ریاضیات و یا معماها و بازیهای گوناگون بوده است.
بایید با هم نگاهی به یکی ازاین روابط میا ن اعداد طبیعی و توانهای گوناگون آنها بپردازم. همانطو که در جدول شماره یک مشاهده میشود می توان این نظریه را ارائه کرد که تفاضل توان اول اعداد طبیعی متوالی برابر با 1 است. حال اگر همین عمل را بجای توان اول روی توان دوم انجام دهیم در ستون چهارم به نتیجه جالبی بر خواهیم خورد، به جدول دوم دقت کنید و توجه کنید از ستون سوم به بعد هر سلول حاصل تفاضل سلول مجاور منهای سلول قبلی سلول مجاور خود است. هرچند در جدوال فوق فقط 10 مورد اول از این رابطه بررسی شده است اما به راحتی میتوان از طریق استقرای ریاضی و یا با یک برنامه ساده کامپیوتری این حقیقت را که در ستون چهارم به عدد ثابت 2 خواهیم رسید، بررسی کرد. پس از آن براحتی می توان جداولی مشتمل بر اعداد بزرگتر، از مجموعه اعداد طبیعی و توانهای آنها را بکار برد و موضوع را تعمیم داد. به جدول شماره سه که برای توانهای 5 اعداد است توجه کنید. مشاهده می کنید که در ستون پنجم به تفاضل ثابت 120 رسیده ایم، بسادگی می توان نشان داد که این حاصل تفاضل معادل حاصلضرب اعداد کوچکتر یا مساوی توان در یکدیگر هستند.
به بیان دیگر برای توان دوم حاصل تفاضل در ستون دوم معادل 1x2 یا همان !2 است، برای توان سوم حاصل تفاضل در ستون سوم معادل 1x2x3 یا همان !3 است، برای توان پنجم حاصل تفاضل در ستون پنجم معادل 1x2x3x4x5 یا همان !5 است