ارزیابی ترکیب و ارزش های بصری و ادراکی در گزینه های طرح :
هدف های رفتاری :
در پایان این تحقیق، هنجو باید بتواند :
1 ) منظور از ترکیب را بیان کند و مصادیق آن را در عناصر طبیعی و مصنوعی تشریح نماید.
2 ) مفهوم وحدت، تضاد و تناسب را بیان کرده، کاربرد و تأثیرات آن را در معماری توضیح دهد.
3 ) مفهوم تقارن، تعادل و ناپایداری را توضیح دهد، تعادل محوری، شعاعی و آزاد را تشریح نماید.
4 ) هماهنگی و تنوع، ریتم، حرکت و سکون را تشریح کرده، کاربرد و تأثیرات هر یک را بیان نماید.
5 ) مفهوم و تفاوت تأکید و یکنواختی را بیان کند و کاربردهای آن را شرح دهد.
6 ) مفاهیم فوق را در مصادیق موجود و گزینه های طرح تشخیص داده، تشریح کند.
هر یک از گزینه هایی که از سوی طرّاح تهیه می شود، ویژگی ها و نقاط قوت و ضعف خاص خود را دارند. در طراحی گزینه ها و ارزش یابی آن ها می توان از اصول و قواعد زیادی بهره گرفت که قواعد ادراکی و بصری طراحی از آن جمله اند. در طراحی گزینه های طرح از عناصر تشکیل دهنده ی فضا، عناصر خطی (مانند تیرها و ستون ها) و سطوح (مانند کف ها، دیوارها و سقف ها ) و نیز احجام و فرم ها و نور، با توجه به رنگ، بافت، کیفیت و کارآیی هرکدام بهره می گیریم. به کارگیری عناصر فوق در طراحی معماری، مستلزم استفاده ی هماهنگ، منسجم، معنی دار و زیبا از آنهاست.
انتخاب به جای عناصر فوق و ترکیب آنها در قالب فرم ها و فضاهای مناسب و قواعدی که باید در این ترکیب بندی و طراحی ها مورد توجه قرار گیرد و ملاک های ارزشیابی ناشی از آن ها، موضوع بحث این تحقیق است. آشنایی با این قواعد، دانش و بصیرت ما را توسعه و میدان عمل و امکان گزینش ما را افزایش می دهد و ما را قادر به طراحی گزینه های بهتر و ارزیابی آنها می کند.
1 ) قواعد طراحی و ترکیب :
در عالم طبیعت، ترکیب مناسب اجزای هر موجودی عامل بقا، رشد، تکامل و کارآیی آن موجود است. ترکیب متوازن و سنجیده ی اعضای بدن از سلول ها تا رگ ها و ماهیچه ها و استخوان ها و ساختار درهم تنیده و حساب شده ی آن ها که جسم انسان را شایسته ی حضور روح، شعور، حیات و کمال کرده، امکان بقا و ادامه ی زندگی را برای او فراهم می آورد. طراحی معماری شامل انتخاب عناصر معماری و تنظیم و ترکیب آنها برای ایجاد فضا و کیفیات موردنظر برای تأمین عملکرد مناسب، زیبایی و انتقال مفاهیم و معانی است.
ترکیب عناصر معماری در یک فضا، مستلزم سازمان دهی و استفاده از الگوهایی است که این عناصر را به صورت معنی داری به هم مرتبط کند و زمینه ی لازم را برای ایجاد یک کل واحد و معنی دار فراهم آورد. زیرا هیچ عنصر معماری نمی تواند بدون ارتباط با عناصر دیگر و ترکیب مناسب با آنها، در طرح و فضای معماری حضور یابد.
در یک ترکیب معماری، همه ی اجزا، عناصر و قسمت ها در کارکرد، تأثیر کیفی و معنایی که دارند به هم متکی و وابسته هستند. دستگاه بینایی انسان بخش های مختلفی دارد که در ترکیب و هماهنگی با هم عمل دیدن را برای انسان ممکن می کند. ارتباطی که بین عناصر معماری برقرار می شود. از قواعدی پیروی می کند که می توانیم به آن ها «قواعد طراحی و ترکیب» بگوییم. موفقیت هر اثر معماری، بستگی کامل به چگونگی ترکیب عناصر و الگوهای سه بعدی فضا دارد تا عملکرد مناسب زیبایی بصری، تأثیر محیطی و روانی مؤثر و مثبت، استحکام و پایداری را همزمان تأمین کند. ترکیب اجزای هر چیزی از جمله معماری، هم جنبه ی ساختاری و مفهومی دارد و هم، جنبه ی بصری و احساسی، باید توجه نمود که این اصول، قواعد مطلق و انعطاف ناپذیر نیستند بلکه اصولی هستند که روش های مختلف و ممکن را برای طراحی عناصر و فضاهای معماری و نحوه ی احتمالی ترکیب آنها را درقالب الگوهای معنی دار و قابل بازشناسی، ارائه می دهند. از طریق یادگرفتن این اصول می توانیم درباره ی نقش بصری هر عنصر یا الگو در فضای معماری و معنای آن برای استفاده کننده، به طور سنجیده قضاوت کنیم.
تضاد در رنگ و نور :
نور، شرط اول دیدن است. درجات مختلف سایه روشن و رنگ باعث دیده شدن اشیاء می شود. از طریق کنتراست بصری، اشیاء، وضوح و روشنی بیشتری پیدا می کنند.
هماهنگی یا تضاد در شکل :
نیاز انسان به تشخیص و فهم محیط، اصلی ترین انگیزه ی بدن است. وجود ابهام، بزرگترین مانع را برای درک محیط فیزیکی و معماری ایجاد می نماید. ذهن از طریق ساده کردن نقوش، کامل کردن خطوط ناتمام، دسته بندی اشکال مشابه، اقدام به درک محیط می کند.
تناسب، از نظر مفهومی اشاره، به شخصیت ذاتی و از نظر شکل، به نسبت یک جزء به جزء دیگر و یا نسبت یک جزء به کل مربوط می شود، و یا به رابطه ای یک چیز با چیز دیگر، از نظر بزرگی و اندازه، تعداد و یا میزان و کیفیت اشاره دارد.
درک ما از اندازه ی هر چیزی، بستگی به اندازه ی اشیای پیرامون آن دارد.
قدما برای تناسب ایده آل اشیاء، تناسب هندسی خاصی به نام «تناسبات طلایی» را پیشنهاد کرده اند.
برای درک تناسب، به مفهوم مقابل آن یعنی تضاد می توان توجه کرد، تضاد و عدم تناسب، در ابعاد رویه و پایه ی میز قابل توجه است.
هماهنگی، تنوع و یکنواختی :
هماهنگی از طریق، ایجاد توافق و هم نوایی بین عناصر فضایی و یا اجزای آن ها حاصل می شود.
در حالی که تعادل برای ایجاد وحدت بین عناصر متجانس و یا متجانس، از طریق سازمان دهی آن ها عمل می کند، قاعده ی هماهنگی سعی در انتخاب عناصر با ویژگی های، شکل، رنگ، بافت و یا مصالح مشترک دارد، تا از تکرار یک ویژگی مشترک، وحدت و انسجام لازم را بین فرم ها و عناصر فضایی ایجاد نماید.
در جهت ایجاد هماهنگی، استفاده ی تکراری از عناصر فضایی، ممکن است به ترکیبی یکنواخت و خسته کننده منجر شود و از طرف دیگر، تنوع طلبی افراطی به منظور ایجاد جذابیت بیشتر، می تواند به آشفتگی و هرج و مرج بصری بینجامد از این رو، ایجاد توازن بین یک نظم خشک و بی نظمی، وحدت و تنوع، آشفتگی و انسجام، به گونه ای که هماهنگی و تنوع را با هم جمع کند، در طراحی معماری و آثار هنری بسیار مهم است.
در شکل ها روبه رو، با دو روش متفاوت سعی شده است توازن بین هماهنگی و تنوع به روش های مختلف ایجاد شود و از یکنواختی پرهیز گردد.