تاثیر ارتفاع بر ورزش
ورزش های مربوط به ارتفاعات بلند، فوق العاده مفرح هستند. اما می تواند روی افرادی که بدنشان آمادگی لازم را برای این نوع تجربه ندارد، تاثیرات جوی بگذارد. در ارتفاعات بلند هوا رقیق تر( کم اکسیژن تر) است. قلب باید با ضربان سریع تری کار کند تا بتواند جوابگوی نیازهای اکسیژن بدن باشد. تغییرات ناگهانی در ارتفاع و میزان کار قلب در مدت معین (کارمیزان)، می تواند زندگی شما را به خطر بیندازد.
نشانه های پر خطر به هنگام ورزش عبارتند از کم آوردن نفس، سریع شدن تنفس، ضربان قلب سریع تر، عملکردهای ورزشی ضعیف و چاقی زودرس. خیلی مراقب باشید، اگرقصد بالارفتن یا صعود به یک ارتفاع بالاتر را دارید. از چند روز قبل از آن، از کارهای سخت و طاقت فرسا اجتناب کنید.
مشکلات دیگری که می توانند مانع از ورزش کردن شوند، نیز به وجود می آیند، مانند سردرد، اضطراب، تهوع و استفراغ، احساس یک نوع بیماری همیشگی، از دست دادن اشتها و یک ناتوانی در خوابیدن. بدن برای تطابق یافتن با ارتفاعات به زمان نیاز دارد. این کار را با ساختن هرچه بیشتر گلبول های قرمز خون به منظور حمل اکسیژن بیشتر انجام می دهد. در حدود 8 روز طول می کشد تا بدن کاملاً با ارتفاعات تطبیق پیدا کند. درصورت برطرف نشدن نشانه ها، به پایین برگردید.
مشکلات نادر، اما جدی ممکن است زمانی که خیلی سریع از ارتفاع طبیعی خودتان به ارتفاع بالاتر می روید، حاصل شوند. مراقب تنگی نفس، تنفس و ضربان قلب سریع و ضعیف باشید. درد قفسه سینه، سردرد شدید و گیجی هم ممکن است به مراقبت های پزشکی سریع نیاز داشته باشد.
افرادی که بدن آماده تری دارند، کمتر دچار عوارض مربوط به ارتفاعات بلند می شوند. وقتی که برای اولین بار می خواهید به ارتفاعات بروید، فعالیت های سنگین انجام ندهید. چند روز به بدنتان فرصت دهید که خود را با شرایط ارتفاع جدید وفق دهد. ساعاتی را به استراحت اختصاص دهید. مایعات زیاد بنوشید. اگر نشانه های مشکلات فوق برطرف نشد، به پایین برگردید و دیگر ادامه ندهید. به مراقبت های پزشکی نیز ممکن است نیاز باشد.
به هر حال، برای کوهنوردی، صعود یا دوچرخه سواری در ارتفاعات، حتماً آمادگی بدنی داشته باشید. ابتدا بدن خود را از هر لحاظ آماده کنید. اگر برای نخستین بار است که از ارتفاعات بالا میروید، سخت فعالیت نکنید و به ندای بدنتان گوش فرا دهید.
مزایای سلامت روحی ناشی از فعالیت های جسمی
1-کاهش اضطراب
نتایج بهتر با ” تمرینات آیروبیک“
بهتر شدن بعد از چند هفته تمرین منظم
بهترین مزایا برای افرادی که آمادگی بدنی کمی برای شروع دارند.
بهترین مزایا برای افرادی که برای شروع، بسیار نگران هستند.
2- کاهش افسردگی
بهتر شدن بعد از چند هفته تمرین منظم
بهترین نتیجه بعد از تمرین به مدت چند بار در هفته حاصل می شود.
با فعالیت های ورزشی سخت تر بهتر می شود.
بهترین فعالیت برای افرادی که افسردگی های شدیدتر دارند ( به تحقیقات بیشتری نیاز است)
مزایایی (برای نگرانی و افسردگی) که برای مداوای بیماری های مشابه دیگر هم بسیار حائز اهمیت هستند:
فعالیت مربوط به عزت نفس
فعالیت مربوط به خواب و استراحت
فعالیت مربوط به توانایی مقابله با استرس
درحال حاضر، گاهی داشتن اطلاعات عمومی در زمینه ورزش، برای سلامت جسمی فرد، بسیار خوب است. با این حال، تنها درسال های اخیر، خواندن مجلات و ارزیابی های مثبت در این زمینه، طرفدار پیدا کرده است. جامعه دانشمندان بیشتر در این رابطه هشدار داده و تبلیغ می کنند. نتایج تجربی ناشی از گزارش رئیس کل بهداری در باره بهداشت و فعالیت جسمی را در نظر بگیرید که می گوید:
فعالیت های جسمی منظم می تواند خطر ابتلا به افسردگی را کاهش دهد، با این حال به تحقیقات بیشتری در این رابطه نیاز است. استفاده از کلماتی که به دقت انتخاب شده اند، نظیر ” به نظر می رسد“ و ” ممکن است “، نشان دهنده احتیاط افراد جامعه دانشمند است که ادعا می کنند با ورزش کردن، می توان به مزایای بهداشت روان دست یافت. بخشی از مشکل در تفسیر علمی این موضوع، این است که بالغ بر 100 مطالعه و بررسی علمی در زمینه ورزش و رابطه آن با افسردگی یا رابطه ورزش با اضطراب، سورت گرفته و هیچیک از آنها از لحاظ آماری قادر به نشان دادن مزایای مهم مربوط به مداوا کردن این نوع بیماری ها با ورزش نبوده اند. کمی مطالعات بالینی آزمایشی، و این حقیقت که یافته های مهم و غیر مهم موجود ” قاتی پاتی“ شده اند و در نتیجه کار را برای دانشمندان دشوار کرده اند، باعث شده که آنها نتوانند یک تائیدیه محکم در رابطه با تاثیر مثبت ورزش بر سلامت روان، ارائه دهند. هیچ شکی نیست که موضوعات مربوط به سلامت ذهن به مطالعات تجربی و بالینی بیشتری نیاز دارد. این می تواند به ویژه در تعیین این موضوع که آیا ورزش در بهبود بیماری های مختلف روحی، تاثیر گذار است یا خیر، بسیار مفید باشد.
با این وجود، تا زمانی که این مطالعات تجربی و بالینی، عینیت پیدا کند، کماکان می توان به گفته هایی که در مورد رابطه ورزش با سلامت روحی وجود دارد، تاحدودی اطمینان کرد.
چه شواهدی باعث شده است که برخی از دانشمندان در رابطه با ارائه جملات قطعی تر، دچار تردید شوند؟ یک دلیل برای مثبت نگری بیشتر در این زمینه، نتایج حاصل از بررسی های کیفی اخیر ( به عبارتی متا- آنالیز) بوده است، در رابطه با تعدادی از موضوعات مربوط به بهداشت روان، صورت گرفته است. این بررسی ها از لحاظ شیوه بررسی با بررسی های قدیمی، تفاوت دارند. یک متا – آنالیز به نتایج خلاصه ای در زمینه این نوع مطالعات منجر می شود. با ترکیب همه مطالعات چاپ شده و چاپ نشده و ادغام نتایج آنها، می توان آمار دقیق تری در این زمینه به دست آورد. مزیت دیگر استفاده از این نوع فرآیند بررسی ها و مطالعات را تکرار کند.
دو مزیت دیگری که متا- آنالیز دارد، مربوط می شود به انواع دیگر بررسی ها مشتمل بر:
(a) استفاده از یک تکنیک کمی که تخمینی کلی از بزرگنمایی تاثیرات مداوا با ورزش ارائه بدهد، و(b) توانایی آن برای آزمایش متغیرهای احتمالی تعدیل کننده، برای تعیین اینکه آیا آنها بر روابط سلامت روحی و ورزش، تاثیر داند یا خیر.
با ارائه چنین مزایایی این مقاله در اصل به نتایج حاصل از بررسی متا- آنالیز در مقیاسی وسیع پرداخته است.
کاهش اضطراب، درنتیجه انجام فعالیت های ورزشی
تخمین زده شده است که درایالات متحده امریکا، درحدود 3/7 درصد از جمعیت بزرگسالان، دچار اختلال اضطراب هستند که نیازمند پاره ای معالجات است. به علاوه، احساسات مربوط به استرس، نظیر اضطراب، در میان افراد سالم، بیشتر رایج است. توجیهات اخیر به پیشگیری به واسطه ورزش، به عنوان یک جایگزین یا مرتبط با نوآوری های گذشته نظیر روان درمانی یا درمان های دارویی بیشتر شده است.
اضطراب با ظهور شکل منفی ارزیابی تشخیصی، به وسیله نگرانی، تردید و دلواپسی خودش را نشان می دهد. برطبق بررسی های لازاروس و کوهن (1977) ” ... در مقابله با نیازهایی که منابع یک سیستم را تحمیل کرده یا افزایش می دهد یا ... ، نیازهایی که هیچ نوع آمادگی برای آنها وجود ندارد یا واکنش های سازگاری اتوماتیک ندارند، ... رو به افزایش هستند.“ اضطراب یک پدیده ادراکی است و معمولا با ابزاری مثل پرسشنامه، مورد ارزیابی قرار می گیرد. این پرسشنامه ها اغلب سنجش های روان شناختی بعدی را به دنبال دارند که به افزایش اضطراب و عوارض آن ( تپش قلب، فشار خون، خراب شدن پوست، انقباض ماهیچه ای) مربوط می شوند. یکی از مرزهای بین ارزیابی های موقعیتی و خصوصیتی، اضطراب را می سنجد. اضطراب موقعیتی یک زمینه کلی برای واکنش به بسیاری از موقعیت ها همراه با اضطراب بسیار زیاد است. از سویی دیگر، اضطراب موقعیتی، خیلی خاص تر است و به اضطراب فرد در یک لحظه خاص اطلاق می شود. به رغم اینکه جنبه های ” خصوصیتی“ و ” موقعیتی “، دو امر جدا از یکدیگر هستند، ارزیابی های عملکردی موجود، مقدار قابل توجهی وجوه مشترک در این دو نوع اضطراب نشان می دهد.
برای بررسی های متا – آنالیزی این موضوع، یک معیار کلی وجود دارد که تنها مطالعاتی را که اضطراب را پیش از ورزش کردن و بعد از ورزش کردن موردتوجه قرار داده است، در بر می گیرد.
بررسی هایی مربوط به تاثیرات اضطراب زاهای روحی که به طور آزمایش، بر روی افراد در دوره بعد ازشروع ورزش، القاء شده بود، انجام گرفت. اما نتایج چندان روشنی از رابطه بین تاثیرات ورزش با تاثیرات اضطراب زاها به دست نیامد. با این حال، متا - آنالیز انجام شده توسط ” اشلیت“ شامل برخی مطالعات واکنشی استرسی می شود که قابل تغییر نیست.
” لنا درز“ و ”پترو زلو“ (1994)، نتایج 27 بررسی انجام شده در بین سال های 1991-1960 را آزموده و دریافتند که 81 % آنها، افرادی بودند که تناسب/ فعالیت جسمی آنها به کاهش اضطراب بعد از ورزش کردن برمی گشت و افراد کمی خلاف این گزارش ها را نشان می داند. درمورد 19% بقیه، بیشتر یافته ها، تائیدی بر رابطه مستقیم ورزش با کاهش اضطراب بودند، اما نتایج چیز دیگری را نشان می داد. هیچیک از این بررسی ها، رابطه خاصی را نشان نمی داد.
شش بررسی متا– آنالیزی وجودداشت که به رابطه بین ورزش و کاهش اضطراب می پرداخت. این بررسی ها از 159 مطالعه تا 5 مطالعه کاهش یافت. همه این شش بررسی متا- آنالیزی نشان دادند که ورزش به شدت با کاهش اضطراب، درارتباط است. این تاثیرات، از” کم“ به ” متوسط“ می رسیدند وشامل ارزیابی های خصوصیتی، موقعیتی و روانپزشکی اضطراب می شدند. اکثر این بررسی ها و همه بررسی های متا– آنالیزی، این نتیجه را که از مطالعات بین سال های 1995-1960 حاصل شده بود و رابطه را از ” کم“ تا ” متوسط“ نشان می داد، و بر طبق آن ورزش اضطراب را کاهش می داد، تائید می کرد. این کاهش اضطراب برای همه موارد، بدون در نظر گرفتن ارزیابی های اضطراب، شدت آن و دوره ورزش کردن، نشان داده می شد.
علاوه براین تاثیرات کلی، برخی از این بررسی های متا- آنالیزی که مطالعات بیشتری را در بر می گرفتند و درنتیجه یافته های بیشتری را در زمینه تشخیص متغیرهای مختلفی که رابطه بین ورزش و کاهش اضطراب را نشان می داند، شامل می شدند. درمقایسه همه نتایج فوق الذکر، برمینای صدها مطالعه صورت گرفته درباره هزاران موضوع از این قبیل، باعث گردآوری اطلاعاتی شد. بنابراین تحقیقات بیشتر برای آزمایش بیشتر در این رابطه ضروری بود. بررسی های متا- آنالیزی تاثیرات مهم ورزش بر کاهش اضطراب را نشان می دهد. در زمانی که (a) ورزش، از نوع آیروبیک بوده است تا غیر آیروبیک (b) طول مدت تمرینات آیروبیکی حداقل 10 هفته و ترجیهاً بیش از 15 هفته بوده است و (c) مواردی که اصولا تناسب فیزیکی پایین تر و اضطراب بیشتر داشته اند، نیز وجود داشته است.
” اضطراب بیشتر“ شامل اختلالات عروقی و هراس زدگی می شد. به علاوه، شواهد محدودی در رابطه با کاهش اضطراب وجود دارد که نشان می دهد به رغم اینکه ورزش با هیچ نوع معالجه گروهی، تفاوتی ندارد، تفاوتی هم بین درمان های مربوط به کاهش اضطراب وجود ندارد. یکی از مطالعات نشان داده است که ورزش می تواند نوعی کاهش اضطراب مشابه درمان های دیگر کاهش اضطراب بوجود بیاورد، که این مورد بسیار حائز اهمیت است و می تواند حداقل به خوبی همین روش های معالجاتی باشد، اما علاوه بر آن مزیت های جسمی بسیار زیاد دیگری هم دارد.
تمرین و افسردگی
افسردگی شکلی است که امروزه در اغلب جوامع وجود دارد. 2 تا 5% آمریکایی ها در هر سال دچار تاثیرات افسردگی شده و تحت بستری قرار می گیرند.( kessler etal–1994) و تخمین زده می شود بیمارانی که بواسطه این نوع از امراض بستری می گردند، بیش از6 تا 8% از بیمارانی است که بواسطه بیماری های عمومی تحت درمان قرار می گیرند.(Katan & Schuhery1992) افسردگی نیز از جمله مواردی است که سیستم مراقبت از سلامتی بطور انحصاری سالیانه 105 بار بیش از بیماری های دیگری است که نیاز به این سیستم مراقبتی دارند و هزینه هایی که جهت درمان و بستری نمودن این نوع از بیماری ها صرف می شود حداقل 3 برابر هزینه درمان بیماریهای معمولی می باشد و این در مواقعی است که هزینه ای جهت تهیه دارو خرج نگردد.
(Simon,Vonkroff & Barbww 1995)
این هزینه ها فشارهای مضاعفی را بر دولتها وارد می سازد تا موجب کاهش هزینه های درمانی مردم در ایالات متحده گردد. اگر این عملیات تاثیرات مفید و سازنده ای را به تناوب به روش های درمانی کم هزینه مرتبط سازد. هیچگونه آثاری منفی پدیدار نشده و نیازی به اجرای طرح ها و مجتمع های عظیم درمانی وجود ندارد. تمرین ها و روش هایی که پیشنهاد می شود تماماً به عنوان یک آلترناتیو یا روش فرعی مطرح هستند که بیشتر به روش های نسبتی برای درمان افسردگی شباهت دارد.(Hales & Travis, 1987, Martinse. 1987.1990)