تحقیق مقاله مطالعات فرهنگی

تعداد صفحات: 19 فرمت فایل: word کد فایل: 24417
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: علوم اجتماعی و جامعه شناسی
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله مطالعات فرهنگی

    مطالعات فرهنگی

    مقدمه:

    دکتر کاظم معتمدنژاد، استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی: مطالعات فرهنگی به معنای دقیق کلمه، مطالعاتی است که محتوای آن ارتباطات است . مطالعات فرهنگی یعنی مطالعه ارتباطات. مطالعات فرهنگی به معنای دقیق کلمه، مطالعاتی است که محتوای آن ارتباطات است. من در سال 1976 در کنفرانس انجمن بین المللی تحقیق در ارتباطات جمعی در انگلستان شرکت داشتم. آنجا برای نخستین بار با آقای استیوارت هال ملاقات کردم. در کنار آقای هربرت شیلر آمریکایی بودم که کتاب جدیدشان را به عنوان «ارتباطات و سلطه فرهنگی» منتشر کرده و با خود آورده بودند. آقای دکتر مولانا هم بودند. آقای هال از من دعوت کردند که بعد از کنفرانس به دانشگاه بیرمنگام سری بزنم و خدمت ایشان برسم. بعد از کنفرانس به آن دانشگاه رفتم و با ایشان صحبت کردم. از آن تاریخ به بعد توجه من به موضوع مطالعات فرهنگی جلب شد. به همین جهت در کارهای مطالعاتی و تحقیقاتی ودر دروس خودم و به ویژه در سال‌های اخیر همیشه به مبحث مطالعات فرهنگی پرداخته‌ام. بر پایه آن آشنایی و مطالعاتم و با توجه به آنچه استنباط کرده‌ام، مکتب مطالعات فرهنگی را یکی از شاخه های مطالعات انتقادی در ارتباطات می‌دانم. سرچشمه مطالعات انتقادی را می‌توان در ادبیات مارکسیسم ارتودوکس جست و جو کرد. ابتدا در آثار مارکس، انگلس، لنین و سپس در مباحث و رویکردهای نوتر آنتویو گرامشی.

    مکتب دوم در مطالعات انتقادی، مکتب فرانکفورت است. زمانی که مکتب مطالعات فرهنگی در بیرمنگام تأسیس شد هنوز آثار مکتب فرانکفورت جمع آوری و به انگلیسی ترجمه و معرفی نشده بود. به همین دلیل با آنکه مکتب فرانکفورت از لحاظ تاریخی مقدم بر مکتب مطالعات فرهنگی است، ولی دیرترشناخته شد. مکتب دیگر، مکتب ساختارگرایی فرانسوی است، که کسانی همچون آلتوسر نظریه پرداز آن بودند. آخرین مکتب هم مکتب مطالعات انتقادی اقتصاد سیاسی ارتباطات است که از جمله چهره‌های شاخص آن هربرت شیلر است .

    ما در سال‌های اخیر وقتی به مبحث مطالعات انتقادی در ارتباطات می‌پرداختیم، همه این مباحث و مکاتب را در کنار هم بررسی می‌کردیم و مطالعات فرهنگی را یکی از شاخه های مهم این مطالعات می‌دانیم. می‌ خواهم خدمت دوستان عرض کنم که ما تاکنون توجه خاصی به این رشته داشته‌‌ایم. اما در ایران مفهوم مطالعات فرهنگی مبهم باقی مانده است. اگر به عناوین برخی نهادها توجه کنیم، مانند پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، در می یابیم که معنای عامی را برای مفهوم مطالعات فرهنگی در نظر گرفته‌اند و آن را تنها معطوف به مطالعه در حوزه ارتباطات جمعی نمی‌دانند. در هرصورت مکتب مطالعات فرهنگی انگلستان در شرایط خاص تاریخی به وجود آمد که باید به آن اوضاع توجه داشت.

    تأسیس مکتب فرانکفورت:

    تأسیس این مکتب بعد از جنگ جهانی دوم بود؛ در انگلستان دولت کارگری روی کار آمده بود و قصد داشت اصلاحاتی انجام دهد. به همین خاطر نخستین اقدامی که بعد از جنگ جهانی دوم انجام داد، تشکیل کمیسسیون تحقیق مربوط به مطبوعات بود. قرار بود حزب کارگر با انحصارهای مطبوعاتی مقابله کند. سپس نیاز به تحقیق در باره مطبوعات مطرح شد تا بر پایه آن دولت بتواند قانونگذاری کند و برای اصلاح وضع، بخصوص مقابله با انحصارهای مطبوعاتی و تمرکز اقتصادی مطبوعات، راه حلی پیدا شود. این مطالعات از سال 1947 تا 1949 ادامه داشت. البته در عمل، به علت مخالفت‌های زیادی که صورت گرفت، گزارش خوبی تهیه نشد. امکان مقابله با تراستها و انحصارهای مطبوعاتی اندک بود و جمعی که مطالعات را انجام می‌دادند ناچار بود جانب احتیاط را بگیرد. در نهایت شورای مطبوعات تشکیل شد. این شورا، به تقلید از کشورهای اسکاندیناوی از نمایندگان روزنامه نگاران، صاحبان و مدیران مطبوعات و نمایندگان جامعه مدنی تشکیل شد و از سال 1953 شروع به کار کرد. فعالیت این شورا تا اواسط دهه 1990 با همین نام ادامه داشت تا اینکه به کمیسیون شکایت‌های مطبوعاتی تغییر نام داد.

    بنیانگذاران مکتب مطالعات فرهنگی :

     آغاز فعالیت مکتب مطالعات فرهنگی در چنان اوضاع واحوالی بود. گرچه تعدادی از کسانی که مکتب مطالعات فرهنگی را پی ریزی و رهبری کردند از دانشگاه‌های معروفی مثل آکسفورد و کمبریج فارغ التحصیل شده بودند، اما به دلیل افکار چپ و نئومارکسیستی خود به دانشگاه‌ها راه داده نشدند. آن‌ها کوشیدند فرهنگ را از منظری متفاوت و غیرمرسوم مطالعه کنند. در این میان چهار نفر شاخص بودند:

    استوارت هال، ریمون ویلیامز، ادوارد تامسون و ریچارد بوگارت. این چهار نفر بنیانگذاران مکتب مطالعات فرهنگی هستند که هرکدام مطالعات ارتباطی خاصی نیز دارند. برای مثال آقای بوگارت کتاب معروفی با عنوان «بررسی درباره چگونگی تاثیر نشریات و سرگرمیها در جامعه انگلستان». هدف مطالعات آن‌ ها پی بردن به تأثیر وسایل ارتباط جمعی بر فرهنگ مردم بویژه کارگران بود. قصد آن‌ها دقت در سلطه فرهنگی غیرمستقیم مؤسسات مطبوعاتی و انتشاراتی در جامعه انگلستان بود. باز یادآوری می‌ کنم که این چهار نفر رادیکال بودند، اندیشه های سوسیالیستی داشتند و با تجربه شوروی هم مخالف بودند. در سال 1964 مرکز مطالعات فرهنگی در دانشگاه بیرمنگام تأسیس شد که ابتدا آقای بوگارت رئیس آن بود. بعد از مدتی، چون بوگارت به معاونت مدیر کل یونسکو منصوب شد و کار خود را در پاریس دنبال می‌کرد، آقای استوارت هال مسئولیت او را برعهده گرفت.
    مطالعات این افراد تا دهه 1980 مبتنی بر تجزیه و تحلیل محتوای مطبوعاتی بود و به همین خاطر آن‌ها به متن‌ها توجه خاصی داشتند. کم کم به بررسی مخاطبان هم توجه کردند و موضوع تأثیر پیام بر مخاطبان را مورد توجه قرار دادند. این موضوع، زمینه انشعاب در مکتب مطالعات فرهنگی را فراهم کرد. به این ترتیب که خانم ایزابل آنگ تحقیقی درباره یک سریال معروف آمریکایی انجام داد و بر اساس آن نظریه مخاطب فعال را مطرح کرد، درحالی که اکثر نظریه پردازان مکتب انتقادی بیرمنگام یا مکتب انتقادی اقتصاد سیاسی با این نظریه موافق نبودند و عقیده داشتند که از طریق وسایل ارتباطی جمعی، مستقیم و غیرمستقیم، سلطه بر جامعه حاکم می‌شود و باید با آن مقابله کرد. ولی خانم ایزابل آنگ و آقای الیو کاتز، استاد قدیمی دانشگاه کلمبیا، در اواخر 1970 بر این موضوع پافشاری می‌کردند که امپریالیسم فرهنگی معنا ندارد و وسایل ارتباط جمعی قادر نیستند به‌ طور مستقیم بر مخاطبان تأثیر بگذارند، بلکه مخاطبان عکس‌العمل نشان می‌دهند و این عکس‌العمل مخاطبان فعال، آثار منفی پیام‌های ارتباطی را از میان می‌برد.

    مطالعات فرهنگی ایران:

    در دوره حکومت خانم تاچر و پس از فروپاشی دیوار برلین، انشعاب‌ها و اختلاف‌ها در مکتب بیرمنگام بیشتر شد؛ به نحوی که عده‌ای از آن جدا شدند و مقدمات تعطیلی مرکز فراهم گردید. آقای استوارت هال بعد از بازنشستگی از آنجا کناره گیری کرد و به دانشگاه آزاد (open university) رفت. برخی از اعضای مکتب مطالعات فرهنگی هم مثل ریمون ویلیامز فوت کردند.

    به هر حال اگر در آثار این محققان دقت کنیم، می‌توانیم از حاصل پژوهش‌های آن‌ها استفاده ببریم. البته باید به شرایط ایران خاص ایران توجه کنیم. مکتب مطالعات فرهنگی پیشینه خاص خود را دارد و ما نمی‌توانیم از آن تقلید کنیم. ما مسایل دیگری هم داریم که برخی از آنها به روابط‌‌مان با دنیا و برخی به شرایط داخلی جامعه ما مربوط می‌شود. به اعتقاد من ما باید با با فعالیت‌های یونسکو هماهنگی بیشتری داشته باشیم. چون یونسکو در برابر مسایل جهانی سازی فرهنگی و رویکرد یکنواخت سازی فرهنگ در جهان، موضوع تنوع فرهنگی را دنبال می‌کند و در پی حفظ هویت فرهنگی ملت‌هاست. در اجلاس جهانی سران درباره جامعه اطلاعاتی هم این مسایل دنبال خواهد شد. بنابراین ما باید فعال باشیم تا هم مصالح خود را حفظ کنیم و هم بتوانیم به سایر کشورهای در حال توسعه کمک کنیم.

    البته در این حوزه، مطالعات مربوط به تمدن هم خیلی اهمیت دارد. صرف نظر از اینکه جناب آقای خاتمی در چند سال اخیر، موضوع گفتگوی تمدن‌ها را دنبال کردند، مطالعه تمدن‌ها از این جهت اهمیت دارد که دنیای امروز بر اساس معیارهای بین المللی تمدن غربی اداره می‌ شود. باید این معیارها را، که بر تمام زندگی کشورهای دنیا حاکم است، شناخت و دانست که از کجا سرچشمه گرفته‌اند.

    معیار تقسیم بندی فرهنگها:

    کشورهای غربی از اواخر قرن نوزدهم تا جنگ جهانی دوم، دنیا را به دو نوع ملت متمدن و غیرمتمدن یا وحشی تقسیم کرده بودند. در قرن نوزدهم به خاطر برخی کشورهایی که در آسیا مستقل باقی مانده بودند (مثل دولت عثمانی و ایران قاجار) کشورهای این حوزه را نیمه متمدن تلقی می کردند. این برداشت تا امروز باقی‌مانده است؛ به نحوی که هنوز هم در ماده 38 اساسنامه دیوان دادگستری بین‌المللی لاهه از معیارهای خاص حقوق کشورهای «متمدن» صحبت می‌شود و اگر نظام قضایی کشوری با معیارهای کشورهای «متمدن» منطبق نباشد، آن را در داوریهای بین المللی به رسمیت نمی‌شناسند. به هرحال امیدوارم کاری که برای گسترش مطالعات فرهنگی در دانشکده علوم اجتماعی آغاز شده، به خوبی ادامه یابد و دانشگاه علامه و دولت امکانات کافی در اختیار آنها قرار دهد تا مطالعات در سطح وسیع‌ تری دنبال شود و در این میان البته مطالعات ارتباطی هم مورد توجه باشد.

    خرده فرهنگ‌ها:

    دکتر محمد سعید ذکایی، مدیر گروه مطالعات فرهنگی دانشگاه علامه طباطبایی: توجه به سازه های اجتماعی و فرهنگی به عنوان وجه ممیزه جوانی و فرهنگ جوانی دستاورد مکتب مطالعات فرهنگی است.من به شاخه دیگری از قلمرو مطالعات فرهنگی اشاره می‌کنم و آن خرده فرهنگ‌ها و تجزیه و تحلیل آن است. به طور خلاصه می‌توان گفت تا پیش از شکل گیری مکتب مطالعات فرهنگی، به «جوان» هم به عنوان یک موضوع سرگرم کننده و جالب و هم به عنوان موضوعی که می‌تواند مسأله برانگیز باشد، نگاه می‌شد. به‌ویژه وجه مسأله برانگیز بودن «جوان» بر ادبیات کلاسیک جامعه شناسی (خاصه آمریکا و مکتب شیکاگو) سایه انداخته بود؛ از جمله در مطالعاتی که با شیوه های قوم نگارانه، مشاهده‌ای و مشارکتی انجام می‌شد. این نگاه به جوان که بر ادبیات جامعه شناسی جوان و خرده فرهنگ حاکم بود، اقتضائاتی داشت: از جمله در آن به جوان به عنوان یک گروه آماری نگریسته می‌شد که باید این دوره پررنج و پردردسر گذر را طی کند تا بتوان به او اعتماد کرد و جامعه آسایش داشته باشد. در واقع تلقی از جوان‌ به عنوان یک مقوله آماری و اجتماعی، رویکردی برای کنترل آن‌ها بود.

    این نگاه تا دهه‌های 50 و 60 ادامه داشت تا اینکه در مطالعات فرهنگی بیرمنگام برای اولین بار بحث سازه اجتماعی و سازه فرهنگی به عنوان وجه ممیزه جوانی و فرهنگ جوانی برجسته شد. مقصودم رهیافتی است که بر اساس آن خرده فرهنگ جوانی به‌عنوان چالشی سمبلیک نسبت به نظم نمادینی جامعه تلقی شد و به این ترتیب اصحاب مطالعات فرهنگی کوشیدند زمینه‌های مطالعه شکل گیری خرده فرهنگ‌های جوانان را فراهم کنند. ویژگی‌های روش شناختی این نوع نگاه به جوان و مطالعه خرده فرهنگها بیشتر از مارکسیسم و نئومارکسیسم الهام می‌گرفت؛ برای مثال بیشتر بر متغیرهایی مثل طبقه اجتماعی، سن، ایدئولوژی، مقاومت و سلطه تأکید داشت.

    ویژگی دیگر مطالعات مکتب بیرمنگام در زمینه خرده فرهنگ‌ها، رهیافت نشانه شناسانه آن بود. مثلا بررسی اینکه خرده فرهنگ‌های شکل گرفته در دوران بعد از جنگ جهانی دوم چگونه از نشانه‌های ظاهری، همچون مد، آرایش و سبک، به‌عنوان نشانه‌ای برای اعتراض و رساندن پیام خود استفاده می‌ کردند؛ از خرده فرهنگ پت‌ها که به‌عنوان اولین خرده فرهنگ جدی بریتانیا ظاهر شدند و مناسبات نابسامان طبقاتی را با پوشیدن لباسهای سبک ادوارد به سخره گرفتند تا پانک‌ها، هیپی‌ها، موج سوارها و ….

    رسالت مطالعات فرهنگی:

    بر پایه این مطالعات، به نظر من توجه به مطالعات بیرمنگام برای ما این فایده را دارد که به‌طور غیر کلیشه ای، غیرآمرانه و همدردانه به جوان و خرده فرهنگ جوان نگاه کنیم. نباید جوانی را به‌عنوان دوره‌ای پر درد و رنج تلقی کرد که باید سپری شود و جوانان صرفا پس از رسیدن به دوران بزرگسالی از حقوق شهروندی برخواردار شوند. گرچه هنوز فاصله زیادی با چنین نگاه و تلقی‌ای در جامعه ما وجود دارد، ولی به هرحال نشانه های مثبتی مشاهده می‌شود و امیدواریم سهم جامعه دانشگاهی در این تجدید نظر و بازنگری به جوان برجسته تر باشد.
    سهم و اثر دیگر مکتب مطالعات فرهنگی توجه به صورت‌های مردم پسند فرهنگ و خرده فرهنگ است. توجه مکتب مطالعات فرهنگی از جمله معطوف به گروه‌های مهجور و حاشیه‌ای شد که قبل از آن کمتر مورد توجه جوامع علمی و دانشگاهی قرار می‌گرفتند؛ گروه‌های محروم به لحاظ طبقاتی تا دختران جوان.

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله مطالعات فرهنگی

    فهرست:

    مقدمه  ….……………………………………………………………….1

    تأسیس مکتب فرانکفورت …………………………………………………2

    بنیانگذاران مکتب مطالعات فرهنگی ……………………………………….3

    مطالعات فرهنگی ایران …………………………………………………..5

    معیار تقسیم بندی فرهنگی …………………………………………………6

    رسالت مطالعات فرهنگی …………………………………………………8

    منطق نظام دانشگاهی ……………………………………………………12

    منابع ……………..…………………………………………………….13

     

     

    منبع:

     

    www.aval.com

    www.CHNNews.com

تحقیق در مورد تحقیق مقاله مطالعات فرهنگی , مقاله در مورد تحقیق مقاله مطالعات فرهنگی , تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله مطالعات فرهنگی , مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله مطالعات فرهنگی , تحقیق درباره تحقیق مقاله مطالعات فرهنگی , مقاله درباره تحقیق مقاله مطالعات فرهنگی , تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله مطالعات فرهنگی , مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله مطالعات فرهنگی , موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله مطالعات فرهنگی
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت