خلاصه تحقیق
جایگاه زن در اسلام : از نگاه اسلام زن و مرد هر دو انسانند ، هر دو مخلوق خدایند و هر دو برابر . اما این برابری در کمالات و دستیابی به مقامات معنوی و انسانی ، بندگی و تعبد الهی وکرامت وجودی انسان بر سایرین است نه در احکام و وظایف . از سوی دیگر هر دو به یک اندازه در بنیان خانواد ، اجتماع و بقای نسل آدمی سهیمند . قران به صراحت اعلان می کند که زن و مرد هر دو از یک جوهر انسانی و یک نفس واحد خلقت یافته اند و زن ، مایه آرامش و آسودگی مرد است . در پیشگاه خداوند زن و مرد هر دو یک مقام دارند و هیچ یک به خودی خود برتری ندارند چون هر دو از یک جوهرند و جنسیت مایه برتری آنان بر دیگری نیست . هیچ مردی را بر زنی و هیچ رنی را برتری بر مری نیست . مگر به سبب ایمان و تقوایشان این همان مطلبی است که خداوند در آیه 13 سوره حجرات به آن تصریح نموده است . در احکام و وظایف تفاوت هایی برای مرد و زن به خوبی واضح و روشن است . خدمت به زن و ارزش بخشیدن به اوست نه تبعیض وبی عدالتی .و اسلام می خواهد زن به مقام والای انسانیت دست یابد در سرنوشت خویش دخیل باشد و آن چنان که شایسته یک انسان است زندگی کند از همین روکمالش را تعین و راه را نشانش داده است تا وی به اختیار و اراده خویش مسیر سعادت برگزیند و به کمال انسانی خویش نائل گردد .
ارزش و مقام زن
نگاهی مختصر به سیر تحولات تاریخی در نگرش به زن حاکی از ظلم و ستم تاریخی به نیمی از جامعه بشری است فی المثل : در رم و یونان قبل از میلاد دختران و زنان برای همیشه کنیز بودند و مانند اشیای و حیوانات مورد معامله قرار می گرفتند . در افریقا دختران را برای مجالس جشن و میهمانی گشته و گوششان را کباب می کردند . در اقیانوسیه مادران به دستور پدران دختران خود را اعلام می کردند زنده به گور کردن دختران در عربستان نیز از فجایع تاریخی مهمی است که ننگش از تاریخ جاهلیت اعراب پاک نخواهد شد و همین طور در معابد کلیساها زن آبستن را سر می بریدند و خونش را به قربانگاه می پاشیدند و سرش راتقدیم به پیشگاه معبود ساخته و پرداخته خود تقدیم می کردند . اسلام اولین مکتبی است که زن را به عنوان مسئله مهم زندگی و متهم حیات انسانی در مسائل اجتماعی و اخلاقی و قانونی خو جای داده است . اسلام پشت پا به تصور خام و باطل تمامی کسانی که زن را موجودی پست و فرومایه می دانستند و دختر دارشدن را ننگ می دانستند و می پنداشتند که زن موجودی زاید در نظام خلقت است زد . اسلام به زن ارزش بخشید و به مقابله بااندیشه های بی اساسی پرداخت ک زن را بی ارزش می دانست . زن را به پارسایی فرا خواند و او را نشان خوشبختی و سعادت دو جهان و بهترین گنجینه یک مزرد معرفی کرد و طولی نکشید که دختر دار بودن را از ننگ به گنج مبدل نمود . اسلام به زن حق اختیار و تعیین سرنوشت داد تا خود راه خویش را برگزیدند اسلام ازدواج با محارم را ممنوع ساخت و به زن ارزش حقوقی بخشید تا به همگان اعلام کند که زن کالا نیست تا مورد مبادله و تبادل قرار می گیرد یا به ارث برسد و همین طور تعدد شوهر رانیز منع نمود .
تساوی حقوق زن و مرد در پیشگاه خداوند
از جمله شبهاتی که در زمینه حقوق زن و مرد مطرح می کنند این است که اسلام حقوق زن و مرد را به طور مساوی مطرح نکرده است برخی چنین تصور می کنند که اسلام کفه سنگین شخصیت را برای مردان قرار داده و زنان در برنامه اسلام چندان جایی ندارند . از جمله نکاتی که بایستی در این گونه مباحث بدان توجه نموده این است بین تساوی و تشابه تفاوت وجود دارد سوال ما این است : آیا لازمه تساوی حقوق تشابه به معنای یکنواختی و یک گونگی است استاد مطهری در همین خصوص مثالی می زنند که برای ترقیب به ذهن خالی از فایده نیست ایشان می فرماید : ممکن است پدری ثروت خود را به طور مساوی میان فرندان خود تقسیم کند اما به طور مشابه تقسیم نکند مثلاً ممکن است این پدر چند قلم ثروت داشته باشد ، هم تجارت خانه هم ملک مزروعی و هم مستغلات و بی نظربه این که قبلاً فرزندان خود را استعداد یابی کرده و بر اساس استعداشان ثروت خود را تقسیم نموده است با در نظر گرفتن این که آن چه به همه فرزندان می دهد از لحاظ ارزش مساوی با یکدیگر باشد و ترجیح و امتیازی از این جهت در کار نباشد . آری باید بین کمیت و کیفیت تفاوت قائل شد بین برابری و یکنواختی نیز : آنچه مسلم بوده و مورد تایید همه بزرگان دین است این است که اسلام حقوق مشابه و یکنواختی برای زن و مرد قائل نشده است ولی زن را برتر از مرد یا مرد را برتر از زن از لحاظ حقوق نمی داند چرا که اسلام اصل مساوات انسان ها درباره زن و مرد نیز رعایت کرده است . برای کسانی که اندک آشنایی باذ دین اسلام و کتاب آسمانی آن داشته باشد . تساوی زن و مرد به خوبی نمایان است از دیدگاه اسلام تنها معیار برتری و امتیاز برای کسانی است که از تقوای بیشتری برخوردار باشد و نزد خداوند جنس برتر مطرح نیست . یعنی زن و مرد هر دو به یک اندازه انسان می باشند . و در انسانیت بینششان تفاوتی نیست . تفاوت در جنسیت پس از اشتراک در ذات و نوع است به تعبیر منطقی آن ها دو صنف از یک نوع می باشند یعنی حقیقت و گوهر آنها یک چیز است در انسانیت یکی را بر دیگری تفاضلی نیست آنها فزندان یک والدین می باشند و ار ارزش یکسان برخوردارند . تنها ممالک تفاوت در ارزش تقوا است که امری اکتسابی است و ربطی به جنسیت ندارد چنانکه ربطی به نژاد ، جغرافیا و طبقه اجتماعی ، ثروت زیبایی و غیره ان ندارد .
آزادی زن در اسلام
زن در آغاز پیدایش اسلام ، به کرامت انسانی خویش دست یافت موقعیت اجتماعی خویش را به دست آورد و از حقوق و آزادی های حقیقی برخوردار گشت . اسلام همه ستم ها و برخورداریها ی وحشیانه ای که در دور جاهلیت است به زنان صورت می گرفت از کشتن کرفته تا پایمال نمودن ضروری ترین حقوق فردی نهی نمود و زنده به گور کردن دختران را حرام گردانید . در خصوص زنان اسلام هیچ گاه مخالف آزادی آنها نبوده بلکه شرافت و حیثیت وی را به وی باز داده است .
زن مساوی مرد است . زن مانند مرد آزاد است که سونوشت و فعالیت های خود را انتخاب کند . اسلام به زن حق حیات و آزادی بخشیده و آنان رااز زیر مریوغ اسارت نجات داده است . اسلام آزادی زن را از زمانی مقرر داشت که وی را همسان و هم وزن مرد دانست . و زن رااز اسارت و حقارت تاریخی رهایی داد . اسلام در چهارده قرن پیش زنجیرهای اسارت رااز دست و پای زن گسست اسلام برای زن حق مالکیت قائل شده و زن می تواند مالک اشیای منقول و غیرمنقول باشد. حق خرید و فروش و واگذاری اموال خود را دارد می تواند به آنگونه که بخواهد وصیت نماید اسلام همه حقوق مدنی و سیاسی را که به مردان داده به زن نیز داده است . زن حق کار شرافتمندانه دارد حق انتخاب دارد ومی تواند نماینده مجلس و کارمند اداره و قاضی می شود .
حجاب و اصل آزادی
گفته اند حجاب موجب سلب آزادی که یک حق طبیعی بشراست می گردد .
« نوعی توهین به حیثین انسانی زن به شمار می رود . » مجبورساختن زن به این که حجاب داشته باشند بی اعتنایی به حق آزادی او و اهانت و حیثیت انسانی اوست و به عبارت دیگر ظلم فاحش است به زن عزت و کرامت انسانی و حق آزادی زن .
آیا واقعاً حجاب مانع آزادی زنان است . آیا حجاب آزادی زنان را محدود می سازد ؟ آنچه باعث این تصورات شده تفسیر غلط آزادی و کلمه حجاب است باید دید که منظور از آزادی برای آن ها چیست و معنای کلمه حجاب از دیدگاه اسلام چه می تواند باشد تا بتوان درباره ممانعت حجاب و آزادی زن بحث کرد . تفسیر غلط آزادی باعث چنین تصوراتی شده است . امروز از سوی محافل غربی و غرب گرا ، این گونه به مردم اقامه می شود که آزادی به معنای ارضای تمایلات یاعدم التزام به قیود اخلاقی و اجتماعی است و آزادی زن در بینش و نگرش آنان یعنی این که به هر شکل بتوان لباس پوشید یا با هر کس بتوان رابطه برقرار کرد تا مناسبات خانوادگی و اجتماعی را به هر صورت که مورد علاقه است ترتیب داد ولی باید گفت که آزادی را نمی توان به صورت ارضاء تمایلات تعبیر نمود چون همه تمایلات انسان اساسی و ضروری نیستند . حالا می بینیم کلمه حجاب به چه معناست این کلمه موجب انحراف اذهان عده زیادی از افراد گشته معنای لغوی حجاب که در عصر ما این کلمه برای پوشش زن معروف شده چیست ؟
کلمه حجاب هم به معنی پوشیدن است و هم به معنی پرده و حجاب بیشتر استعمالش به معنی پرده است این کلمه از آن جهت مفهومش پوشش می دهد که پرده وسیله پوشش است و شاید بتوان گفت که به حسب اصل لغت هر پوشش حجاب نیست آن پوشش حجاب نامیده می شود . که از طریق پشت پرده صورت گیرد . این کلمه موجب می شود که عده زیادی گمان کنند که اسلام خواسته است زن همیشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و به بیرون نرود زندانی کردن و حبس کردن زن در اسلام مطرح نیست . پوشش زن در اسلام این است که زن در معاشرت خود با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوه گری و خود نمایی نپردازد . فرق بین زندانی کردن زن در خانه و بین موظف دانستن او به این که وقتی می خواهد با مرد بیگانه مواجه شود پوشیده باشد . در اسلام محبوس ساختن و اسیر کردن زن وجود دارد حجاب در اسلام یک وظیفه است بر عهده زن نهاده شد که در معاشرت و برخورد با مرد باید کیفیت خاصی در لباس پوشیدن مراعات کند . این وظیفه نه از ناحیه مرد بر او تحمیل شده است و نه چیزی است که با حیثیت و کرامت او منافات داشته باشد و یا تجاوز به حقوق طبیعی او که خداوند برایش خلق کرده است محسوب می شود . اگر رعایت را اتخاذ کند و طوری راه بروند که آرامش دیگران را بر هم می زنند و تعادل اخلاقی رااز بین نبرند چنین عاملی مطلبی زندانی کردن یابردگی نمی توان نامید و آن را منافی حیثیت انسانی اصل آزادی فرد نمی توان دانست و نیز حجاب برخی دشواری ها را به دنبال دارد . که اگر اصل آن را برای سلامت و رشد انسانی مفید انگاشته شود باید آن را متحمل شود که البته در این صورت نیز با حجاب در فعالیت ها و رفت و آمدهای خود آزادترند زیرا مردان بالهوس اطمینان دارند که این ها طعمه و ملعبه نمی شوند . و بنابراین کمتر مزاحمتی برای آنها ایجاد می کند اما زنان بی حجاب آزادی کمتر دارند ززیرا در معرض دید هستند و چشم های هرزه را به سوی فرد می کشاند و هوس ها را تحریک می کنند و در نتیجه مورد طمع گرگان شهوت می شوند زنان با حجاب مظهر عفاف شناخته شده اند و لذا در خانه و خارج خانه مزاحمتی ندارند و آزادند دنبال کارها ومسئولیت های خویش هستند .
ازدواج :
پیمان زنا شویی پیمان مقدسی است و رضایت زن رکن اساسی ازدواج از نظر اسلام است واو آزاد است به اختیار خود همسرش را برگزیند . مرد وظیفه دارد در آغاز پیمان زناشویی در زندگی مشترک مهریه ای را به عنوان هدیه و پیش کش برای همسر خود در نظر بگیرد و این پیش کش مختص ومنحصر به زن است و هیچ کس دیگری در آن سهمی ندارد .