تجربه های کلاسی
اینکه گفته میشود معلمی شغل نیست " هنر است و معلم هنرمندی است که باید هنر خود را با علم و تجربه به بهترین نحو ممکن عرضه نماید .
هنر بی محتوا و تجربه بدون بینش در جازدن است و علم بدون تجربه و آراسته به هنر هم بی ثمر خواهد بود .
معلم هر روز باید از روز قبل و هر سال از سال قبل خود تجربه کسب کند تجربه خود را در اختیار دیگران قرار دهد و از تجربیات دیگران استفاده کند تا در سریعترین وضع ممکن به حد نرمال وبتدریج به حد ایده آل برسد تا فرزندان معنوی خود را از نور دانش و معرفت بهره مند ساخته و چراغ هدایت جوانان این مرزوبوم بوده و هدایتگر نسل فردای جامعه خود باشد .
کسب تجربه تنها به سن بستگی ندارد و از راه دیدن –شنیدن و حتی از راه کتاب خواندن به وسیله خود و دیگران کسب می شود.
دست کم گرفتن معلم و صرفاتوجه به جنبه های شغلی ،اداری، قانونی و حقوقی صرفا" موجب رفع تکلیف برای معلم شده و نشستن سر کلاس را برای دانش آموز طاقت فرسا و دیرگذر کرده و انگیزه او را برای کارو تلاش بیشتر و کسب مدارج علمی بالاترناتوان جلوه خواهد داد.
دست کم گرفتن معلم، استفاده از حربه نمره را به معلم خواهد آموخت و علاقه به کسب نمره و مدرک را در دانش آموز افزایش خواهد داد .
دست کم گرفتن معلم ، اورا واداربه رفع تکلیف کرده وحضور فیزیکی خود در کلاس را به وقت کشی وسمبل کاری مجبور می کند.
در حالی که صدور وابلاغ تمام مقررات اداری و حضور تمام دست اندرکاران و پرسنل اداری برای به حرکت در آوردن چرخهای عظیم الجثه فرهنگی و علمی جامعه است که بر دوش معلم گذاشته شده است، میباشد .
و این نیست مگر اینکه معلم از خودشروع کندو علاقه و انگیزه به هنر خود داشته باشد تا بتواند آن را به دانش آموزان انتقال دهد ( از کوزه همان برون تراود که در اوست . ) .
تداوم حیات معلم و ارتزاق از هنر او به وجود شاگردانی بستگی دارد که در صحنه کلاس به تماشای جسمی روحی اخلاقی و علمی اونشسته و در پایان به طرز زیرکانه ای به قضاوت او خواهند نشست .
روح معلم همچون دانش آموزش لطیف شده وبه مرور لطافت وپاکی بیشتری کسب کرده و بااندک برخورد ناخواسته وحساب نشده آزرده خاطر شده واین آزردگی در روح وروان نازک اوموجب اختلال در برنامه های آموزشی – تربیتی شده وکم کم انگیزه وهمت معلم را به بی تفاوتی و بی میلی سوق داده وانگیزه رفتن به کلاس را از او می گیرد .
اگرصرف حضورفیزیکی وبه موقع در آموزشگاه وکلاس صرفا برای مدیران مهم باشد وبهترین دبیر آن دبیری باشد که فقط بتواند به موقع درکلاس درس حاضر باشدوبه خیر وشر کسی کار نداشته، نظم ومقررات آموزشگاه را رعایت کند ،اعتراض و انتقاد وحتی پیشنهادی به موزشگاه ارائه نکند ؛وبلکه برعکس ،بهترین ارزشیابی هم از آن کسی باشد که بیشترین اعتراض رابه همه داشته باشد وبا سخن سرایی ارزش واعتبار خود رابرای همه ومدیریت آموزشگاه جا بیاندازد و کیفیت کار معلم و رفع مشکلات اواهمیت نداشته باشدوتوجه نشود وبهترین مدرسه هم آن مدرسهای باشد که همه دانش آموزان ومعلمان و کادر آن به موقع و با نظم وانضباط خاصی در مدرسه حاضر باشند و با صدای زنگ ازکلاس خارج شوند ؛علیرغم حضور به موقع در کلاس، تاپایان درس و کلاس علیرغم حفظ حرمت کلاس واجرای نظم ورعایت مقررات ،معلم را که مملو از فشارهای روحی است واز تبعیضات موجود رنج می برد ، مجبور به تدریس اجباری ورفع تکلیف کرده وبا اتلاف وقت خود ودانش آموز در انتظار رهایی از زندان کلاس می ماند .
به عنوان مثال بی خیالترین معلم هم برای حضور به موقع در مدرسه وکلاس، وجدانش اورا آرام نمی گذارد و علیرغم مشکلات بیش آمده با عجله هر چه تمامتر تلاش می کند تا حضور به موقع خود رادر کلاس تثبیت کند، اما در صورت تکرار، این مدیریت مدرسه است که بجای برخوردلفظی، مستقیم وبدون مقدمه که معلم را از ادامه کار ناامید می کند، می تواند دوستانه در صدد رفع علت ها و عوامل تاخیر بر آمده وبرای جبران ورفع آن اقدام کند .
همانطو که یک برخورد نابجای معلم هم نسبت به دانش آموز می تواند او را از درس وکلاس بیزار کند ویا به ترک تحصیل او منجر شود؛ حال آنکه با سعه صدر وصبر وحوصله، از هر گونه برخورد عجولانه که از احساس مسئولیت مدیر ومعلم برخاسته ومی تواند شرایط کاری وآموزشی رابرای هر دو سخت تر وغیر قابل تحمل جلوه دهد، خودداری نمود.
یا برعکس شیرینی وجذابیت معلم ودرس اومی تواند شوق واشتیاق مجدد را به دانش آموز بازگرداند وروزنه های امیدوانگیزه رادر دل او زنده نگه دارد وبه ادامه درس ومدرسه امیدوار کند.
احترام به معلم، هم صحبت شدن،احساس همدردی و رفع مشکلات او در فراز و نشیب های زندگی هم می تواند مایه دلگرمی معلمی باشد که خصوصیات اخلاقی دانش آموز هم در او تاثیر کرده است . در این میان مدیریت مدارس هم می تواند نقش بسزایی داشته باشد چرا که بعضا مدارسی که تدریس در آنها روانتر ارائه می شود علیرغم ایجاد نظم و اجرای قانون،طرفدار بیشتری دارد ؛ در مدارسی هم که به علت اعمال مقررات خشک و ماشینی روح نازک و لطیف معلم و شاگرد را آزرده می کند؛ هر دو در انتظار بسر آمدن وقت کلاس بوده و هدر رفتن عمر خود را در سر خواهند پروراند .
اینکه چطور معلم بتواند یک کلاس 90 دقیقه ای را به نحو مقتضی کنترل وهدایت کند و آن هم در دروس نظر ی و تئوریک که جایگاهی غیر از کلاس برایش تعریف نشده وبا دانش آموزانی متفاوت از نظر سطح فکری وفرهنگی که مطلبی برای یک دانش آموز جذاب وبرای دیگری خسته کننده باشد؛موضوع جالب توجه و قابل بحث جداگانه ای است که به تجربه معلمی و هنرنمایی او بستگی دلرد ؛
از طرفی هم اینگونه جا افتاده اگر هر گونه صدایی از کلاسی خارج شود از نظر دفتر آموزشگاه نشانه ضعف ،ناتوانی، بی کفایتی وبی تجربگی معلم در کنترل کلاس قلمداد شده و برای اینکه به ناتوانی در کنترل کلاس متهم نشودوصدایی از درز درب کلاس خارج نشود ، مجبو ر است با بستن درب کلاس ،بیشتر وقت و انرژی خود را صرف کنترل کلاس نموده وبااز دست دادن تمرکز، تدریس خود را ناتمام گذاشته و به دنبال وقت کشی و گذراندن لحظات سخت وطاقت فرسای خود و دانش آموزان بی انگیزه خود بر آید .
از طرف دیگر هم ارسال مکرر دانش آموزان به دفتر آموزشگاه هم نشانه ضعف دیگری
در امر کلاسداری برای معلم تلقی می شود و از نظر دفتر آموزشکاه یک معلم موفق باید، دانش آموز کمتری را راهی دفتر آموزشگاه کند ولذا معلم باید به طرز هنر مندانه ای هم تدریس کند ، ضمن آنکه انتظامات ومدیریت کلاس را هم به طرز زیرکانه ای زیر نظر داشته باشد تا ضمن کنترل کلاس ،بتواند خود را یک معلم موفق نشان دهد وبه تنهایی از پس همه مشکلات پیش آمده به تنهایی برآید؛ولذا در نتیجه ضمن افت محسوس تدریس وآموزش ، معلم می بایست ساعات سخت وطاقت فرسایی را در کلاس سپری کند و به همراه اکثریت دانش آموزان بی انگیزه ،منتظر زنگ کلاس بماند ودر پایان علیرغم ثبت نمرات ناپلئونی ،شاهد افت تحصیلی دانش آموزان بوده و تلف شدن عمر وجوانی غیر قابل برگشت جوانان و سرمایه های این مرز و بوم را شاهدباشیم .
حال با گوشه ای از تجربیات هنری که می تواند به موفقیت ما کمک کند آشنا می شویم :
1- ایجاد انگیزه و علاقه در خود و انتقال غیر مستقیم به دانش آموزان در زمینه های درسی علمی اخلاقی واعتقادی .
2- گفتن بسم ا.... در شروع کلاس و اثر معنوی آن برای خود ودانش آموز
3- شروع صحبت با صدای آهسته و بتدریج بلند کردن صدادر حد متعارف در ضمن تدریس درس و کلاس (جهت جلب توجه بیشتر دانش آموزان ).
4- مطالعه مستمر مجلات. روزنامه ها و کتابهای متنوع و آوردن آنها به کلاس و معرفی آنها به دانش آموزان وقرائت قسمتهای جالب وجذاب آن در کلاس جهت تشویق دانش آموزان به مطالعه کتابهای غیردرسی
5- خودداری از بیان مطالب بی روح و خشک و کلیشه ای و استفاده از مباحث عینی و جنبی و ملموس که هضم مباحث کلاسی ودرسی را آسانتر می کند .
6- به روز بودن اطلاعات علمی سیاسی تاریخی مذهبی جغرافیایی واقتصادی وارائه آنها در لابلای مطالب درسی وایجاد تنوع و رفع خستگی با تشخیص معلم
7- حضور و غیاب دانش آموزان در هر جلسه ودر اوقات مختلف کلاس جهت شناسایی هر چه بیشتر با چهره و فامیل آنها در طی سال و جویا شدن از احوال دانش آموزان غایب ودستی با آنها بعداز درس وکلاس وخارج از مدرسه وسالهای بعد .
8- اظهار دلسوزی نسبت به دانش آموزان و راهنماییهای لازم جهت سلامتی جسمی وروحی واجتماعی آنها همان طور که نسبت به فرزنددلسوزی ومحبت داریم چراکه نسبت به معلم خود حرف شنوی بیشتری دارد تا نسبت به پدر و مادر خود .
9- دانش آموز بسیار نکته بین و تیز بین بوده و رفتار معلم خود رادر خارج از کلاس نیز زیر نظر داشته و می خواهد از میزان اعتقادات معلم آگاه شود واز عملکرد او الگو برداری کند( لذادر اظهارنظرات خوددر زمینه های مختلف می بایست آگاهانه عاقلانه عادلانه وباتمانینه باشد).
10- استفاده از حرکات دست چشم ابروتغییر جا دادن تغییر دادن تن صدا شمرده شمرده صحبت کردن در طول ساعت کلاسی با جلب توجه به درس و ایجاد تمرکز حواس .
11- تشویق دانش آموز و استفاده از کلمات آفرین احسنت خوب است درست است در موارد لزوم .
12- پرهیز از موضع گیری مستقیم حتی در مقابل نظرات و افکار غلط آنها وصحبت کردن از زبان خود دانش آموز و هم سخن شدن با او .
13- پرهیز از گفتن آنچه که به آن عمل نمی کنیم و به آن ایمان ندارد (البته با توفیق اجباری کم کم گفته ها به عمل درآمده وبه میزان ایمان افزوده می شود ).
14- اجازه اظهار نظر دادن به دانش آموز و شخصیت دادن ووادار کردن دانش آموزان کم صحبت به وارد شدن در مباحث کلاسی .
15- نداشتن تکه کلام و بکاربردن مکرر آن و دادن نقطه ضعف به دانش آموز.
16- خودداری از بکار بردن کلمات نابسند و غیر اخلاقی وغیر متعارف و نا معقول و غیر عرفی در مواقع عصبانیت و کنترل خشم خود با بیرون کردن دانش آموز.
17- توزیع نگاه عادلانه به همه دانش آموزان و پرهیز از توجه بیشتر به شلو غترین و زرنگترین آنها و صدا کردن آنها با نام فامیلی و نام کوچک .
18- تمیزی لباس، تغییر گاه به گاه لباس، اصلاح سر و مرتب نمودن محاسن صورت با کوتاه کردن و گذاشتن خط ریش واستفاده از عطریات.
19- حتی الامکان استفاده از لباس فرم همدست یا روپوش سفید (توزیع بن لباس همانطوریکه برای خدمتگزاران ویا کارمندان سایر ادارات پرداخت می شودو یا روپوش مخصوص جهت جلوگیری از توجه غیر معمول به ظاهر معلم چراکه با قضاوت ظاهر حکم به باطن او می شود و شرط پذیرفتن حرف معلم را در قبولی ظاهر او میدانند و راه تسخیر باطن دانش آموز با پذیرفتن ظاهر او امکان پذیر خواهد بود) .
20- در نظر گرفتن تفاوتهای فردی درنوع برخوردمتفاوت با هریک.
21- تغییر روش کار و تدریس هر کلاس با کلاس دیگر که سطح ومیزان ظرفیت هر کلاس متفاوت بوده وگاه دانش آموزان ذی نفوذ کلاس انگیزه اکثریت کلاس را به طرف خودشان جلب کرده اند و سطح علمی و ظرفیت ادبی و اخلاقی هر کلاس دنیای متفاوتی را خاص هر کلاس بوجود آورده .