حضرت ایوب، اسوه صبر و پایداری
خدای تعالی انسان را آفرید و در این جهان مسکن داد تا با برخی آزمایشها خود را بهتر بشناسد و برای آخرت و ماوای اصلی و ابدی خویش توشهای برگیرد. یکی از این آزمایشها، آزمایش و امتحان با ابتلا به انواع گرفتاریها و مصیبتهاست. چون درگرفتاریها و مشکلات درجه صبر و ایمان افراد شناخته شده و خداوند متعال در مقابل این صبر جمیل، طبق وعدهاش در آیه 96سوره نحل به بندگانش پاداش عطا فرموده، البته پاداشی دو چندان به دلیل آیه 54 سوره قصص و علاوه بر آنها خدا به در سوره زمر آیه دهم به صابران وعده پاداش بیحساب نیز داده است و امام صادق علیه السلام نیز در این مورد فرمودند: اگر مومنی که به بلایی مبتلا می شود، صبر کند، اجرا هزار شهید دارد.
صبر ایوب
یکی از افرادی که در مقابل گرفتاریها و مصائب بسیار شدید، مقاوم و صابر بود، حضرت ایوب بود که از پیامبران بزرگ الهی میباشند و خدا به سبب مقام والایش او را بنده خود نامیده و بندهای صابر خواندند. صبر ایشان تا حدی بوده که امروزه سمبل و الگوی صبر و استقامت برای همه افراد میباشند. در برخی آیات نیز خدای تعالی اشاره سربستهای به مصائب شدید و رنجهای فراوان وی دارد. شرح کامل این مصائب در قرآن ذکر نشده است ولی در کتب معروف روایی و در تفاسیر، ماجرای مصائب ایشان ذکر شده است.
امتحان بخاطر شکر نعمت
نقل شده است که ابونصیر از امام صادق علیه السلام پرسید: گرفتاریها و مصائب ایوب سلام الله چه بود؟ و چرا مبتلایش شد؟
امام صادق علیه السلام فرمودند: ایوب سلام الله، به خلاطر کفران نعمت گرفتار مصائب عظیم نشده، بلکه بخاطر شکر نعمت بود که مورد امتحان الهی واقع شد. شیطان بخاطر کثرت شکرگذاری ایوب سلام الله، به وی حسادت نمود و به پیشگاه الهی عرض کرد: اگر ایوب سلام الله، را شاکر میبینی به خاطر فرزندان، گوسفندان و اموال و کثرت نعمتهایی است که به وی ارزانی داشتهای، اگر این نعمتها را از وی بازپس گیری، او را شاکر نخواهی یافت. چیزی نگذشت که تمام اولاد و اموال و گوسفندان ایوب سلام الله، از بین رفتند. ولی ایوب سلام الله، همچنان شاکر بود و حمد الهی به جا میاورد.
ابلیس عرضه داشت: مرا بر زراعتش مسلط کن. خدا مسلطش گرداند. ابلیس با همه شیطانهای زیر فرمانش به زراعت ایوب دمیدند و همه طعمه حریق شدند. ولی او همچنان شکر گزار بود و نه تنها از میزان شکرش کاسته نمیشد، بلکه شاکرتر میگردید.
ابلیس عرضه داشت: مرا بر بدنش مسلط گردان. خدا فرمود: تو را بر بدنش به جز عقل و دو دیدگانش مسلط کردم. پس ابلیس بر بدن ایوب سلام الله، دمید و سراپایش زخم و جراحت شد. مدتی طولانی بدین حال بود، ولی وی همچنان سرگرم حمد و سپاس الهی بود.
مدت امتحان حضرت
گویند ناراحتی و رنج و بیماری ایوب سلام الله هفت سال و به روایتی هیجده سال طول کشید و همه ترکش کردند، به جز همسر وفادارش. ایوب سلام الله، در این مدت مورد آزار مردم قرار گرفت، حتی او را از شهر بیرون کردند و شماتتش میکردند که آیا او دچار چه گناهی شده است که خدا چنین گرفتارش نموده است. ایوب سلام الله بر شماتت آنان صبر کرد و از امتحان الهی سربلند بیرون آمد و خدا درهای رحمتش را به روی وی گشود و تمام نعمتهای از دست رفته او را به وی بازگرداند.
شکایت از شیطان
حضرت ایوب صبر در طول مصیبت و گرفتاری با خدا راز و نیاز میکرد و از آزارهای شیطان به خدا شکوه مینمود. اما هرگز زبان به شکایت و ناسپاسی و بیتابی نگشود که منافی با صبر آن بزگوار باشد و شکوه او از ابلیس به خاطر این بود که ابلیس مردم را وسوسه میکرد تا از ایوب دوری کرده و وی را شماتت نمایند.