تحقیق مقاله حضرت یوسف

تعداد صفحات: 9 فرمت فایل: word کد فایل: 25012
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: زندگینامه مشاهیر و بزرگان
قیمت قدیم:۷,۰۰۰ تومان
قیمت: ۵,۰۰۰ تومان
دانلود مقاله
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله حضرت یوسف

    حضرت یوسف

    حضرت یوسف علیه السلام فرزند یعقوب فرزند اسحاق فرزند ابراهیم علیهم السلام از پیامبران بزرگ الهی و اولین پیامبر بنی اسرائیل بود.
    نام یوسف 25 بار در قرآن آمده و سوره ای نیز به نام او موجود است. این سوره داستان زندگی یوسف را به عنوان احسن القصص (بهترین قصه‌ها) از آغاز تا پایان بیان کرده است.
    حضرت یعقوب علیه السلام 12 پسر داشت. یوسف و بنیامین از زنی به نام راحیل بودند که بسیار محبوب یعقوب بود و در جوانی درگذشت. از این رو یعقوب این یادگاران او را بیشتر از فرزندان دیگرش دوست می‌داشت.
    زیبایی بی‌نظیر یوسف نیز به علاقه پدر نسبت به وی افزوده بود و برادران یوسف از این بابت به او حسادت می‌کردند.
    شبی یوسف خواب دید که خورشید و ماه و یازده ستاره بر وی سجده می‌کنند. خواب خود را به پدرش باز گفت. یعقوب علیه السلام تعبیر خواب وی را بازگو کرد و سفارش کرد که رؤیای خود را به برادرانش نگوید. اما برادران از خواب یوسف آگاهی یافتند و با توجه به علاقه پدر به وی، با نقشه‌ای از پیش طراحی شده یوسف را به صحرا بردند و در چاه انداختند، و هنگام بازگشت به پدر گفتند که یوسف را گرگ درید.
    کاروانیانی که از کنار چاه می‌گذشت، یوسف را دیدند، از چاه درآوردند و به غلامی به مصر بردند. در آنجا یوسف به خانواده عزیز مصر راه یافت و اندکی بعد وقتی به سن بلوغ رسید، زلیخا، زن عزیز مصر، شیفته او شد و از او کام خواست، اما یوسف خویشتنداری کرد و از قبول پیشنهاد زلیخا سر باز زد.
    خبر ماجرا به عزیز مصر رسید و پس از بررسی، بی گناهی یوسف و حیله‌ی زلیخا ثابت شد ولی چون خبر در شهر منتشر شده بود، پادشاه مصر بر آن شد تا یوسف را به زندان افکند. یوسف در زندان خواب دو جوان را تعبیر کرد و سالیانی بعد با راهنمایی یکی از آن دو جوان، برای تعبیر خواب عزیز مصر، راهی قصر او شد. سرانجام یوسف به خزینه داری و سپس به منصب والای حکومتی رسید.
    خشکسالی سرزمین کنعان فرزندان یعقوب را برای تهیه آذوقه به مصر کشاند و عاقبت، یوسف و برادران همدیگر را شناختند. یوسف با برادران نیکی کرد و سرانجام با پدرش، یعقوب، که سال‌ها در آتش فراق او می‌سوخت دیدار کرد. چشم پدر به جمال یوسف روشن شد و از نابینایی - که در اثر گریه بر فراق یوسف به آن مبتلا شده بود - نجات یافت.
    در تارخ چنین آمده است که یوسف نه سال داشت که به چاه افتاد، در دوازده سالگی به زندان رفت، هیجده سال در زندان بود و هشتاد سال پس از آزادی در مصر زندگی کرد؛ به این ترتیب در مجموع 110 سال عمر کرد.
    می‌گویند پس از وفات حضرت یوسف علیه السلام مردم مصر به نزاع برخاستند و هر دسته‌ای خواهان دفن جنازه او در محله خود بودند، تا اینکه پیکر وی را در تابوتی از مرمر نهادند و در کف رود نیل دفن کردند.
    سال‌ها بعد حضرت موسی علیه السلام پیکر وی را به فلسطین منتقل کرد و به خاک سپرد. اکنون مرقد حضرت یوسف در شهر خلیل الرحمن فلسطین است.

    یوسِف (به عبری: יוֹסֵף) (به معنی «او می‌افزاید») از شخصیت‌های تنخ یهودی و عهد عتیق در انجیل و نیز از پیامبرانی‌است که در قرآن نامش ذکر شده‌است. یهودیان، مسیحیان و مسلمانان معتقد به پیامبری یوسف هستند.

    بر اساس عهد عتیق یوسف از یعقوب و راحیل زاده شد و پس از مرگ استخوانهایش را در شچم به خاک سپردند. مورخین دانشگاهی عموماً اعتقاد دارند که بخش‌هایی از داستان یعقوب در عهد عتیق بر پایه افسانه قدیمی مصری «داستان دو برادر»* تألیف شده‌است هرچند نویسنده در عهد عتیق از جنبه‌های افسانه‌ای و جادویی این افسانه مصری کاسته، آن را بومی کرده و به آن معانی جدیدی بخشیده‌است.

    یوسف در تورات

    یوسف خواب فرعون مصر را تعبیر می‌کند؛ اثر پیتر ون کورنلیوس

    بر اساس سفر پیدایش در تورات، یوسف یازدهمین پسر یعقوب و نخستین پسر او از راحیل بود و در زمانی که یعقوب به لابان خدمت می‌کرد، زاده شد. او شرارت‌های پسران بلهه و زلفه را به پدرش می‌گفت، که باعث نفرت برادرانش از او شد. محبوبیت یوسف در نزد یعقوب بیشتر از دیگر برادرانش بود، و به همین سبب یعقوب قبای رنگارنگی برای یوسف ساخت. برادران وی برای چوپانی گله رفتند و یعقوب نیز یوسف را به دنبال آن‌ها فرستاد تا از سلامتی گله و برادرانش برای یعقوب خبر بیاورد. برادرانش با دیدن او توطئه‌ای چیده و او را در چاه انداختند. پس یوسف را به بیست پاره نقره به کاروان اسماعیلیان فروختند و یوسف به بردگی مصریان گرفتار شد.
    فوطیفار وزیر فرعون او را خرید و خانه و ثروت خود را به او سپرد. زن فوطیفار از یوسف خواست تا با وی همبستر شود، اما یوسف از او فرار کرد. زن فوطیفار به دروغ به شوهر خود گفت که یوسف قصد همبستری با او را داشته و فوطیفار تصمیم به قتل یوسف گرفت. با میانجیگری زن فوطیفار، یوسف از مرگ رهایی یافت و به زندان افتاد.
    در زندان، یوسف خواب ساقی و نانوای فرعون را تعبیر کرد. ساقی فرعون پس از آزادی، به فرعون درباره قدرت تعبیر خواب یوسف گفت و فرعون فوطیفار را به دنبال یوسف فرستاد. یوسف خواب فرعون را به هفت‌سال خشکسالی مصر تعبیر کرد، و به فرعون پیشنهاد داد که در مصر هفت‌سال گندم ذخیره کنند. یوسف مورد توجه فرعون قرار گرفت و به مقام وزارت رسید.
    او با اسنات دختر فوتی فارع، کاهن اون ازدواج کرد و صاحب دو پسر به نام‌های منسی و افرایم شد. برادران یوسف برای گرفتن ذخیره گندم به مصر آمدند، و یوسف آن‌ها را شناخت و آزمایش کرد. وقتی یعقوب نیز با پسرانش به مصر آمد، برادران از یوسف طلب بخشش کردند و او نیز آنان را بخشید. بر اساس سفر پیدایش در تورات، یعقوب از میان همه ۱۲ سبط بنی اسرائیل تنها برای فرزندان یوسف و به خصوص افرایم برکت طلبید و در واقع افرایم را جانشین پدرانش ابراهیم و اسحق و اسرائیل (یعقوب) قرار داد.

    یوسف در قرآن

    در قرآن از داستان یوسف با عنوان داستانی که به بهترین روش گفته شده، (احسن القصص) یاد شده‌است ( در کلمه قصص اگر قاف با کسره باشد جمع مکسر قصه است، اما در اینجا قاف با فتحه است، به معنای روش داستان گویی ). قرآن در آیه ۷ سوره یوسف، قبل از شروع داستان یوسف، میفرماید:«به راستی که در سرگذشت یوسف و برادرانش برای پرسش کنندگان عبرتها است» و از این آیه به بعد داستان یوسف بیان می‌شود. یعنی اینکه در قرآن در داستان یوسف و برادرانش آیاتی الهی است که دلالت بر توحید خداوند می‌کند و این آیات دلالت می‌کند که خداوند ولی بندگان مخلص خود (مانند یوسف) است و عهده دار امور آنان است تا آنان را به آن کمالی که میخواهد برساند. و این آیات اشاره می‌کنند بر اینکه خداوند اسباب عالم را هر طوری که بخواهد می‌چیند و از به کار انداختن آن اسباب آن نتیجه‌ای را که خودش می‌خواهد را می‌گیرد. در این آیات برادران یوسف به وی حسد ورزیده و به حسب ظاهر او را به سوی هلاکت سوق می‌دهند، ولی خداوند نتیجه‌ای بر خلاف این ظاهر گرفت و یوسف را به وسیله همین اسباب زنده کرد و همان قصد سوء را وسیله ظهور و بروز کرامت و جمال ذات یوسف کرد و در هر راهی که او را بردند که بر حسب ظاهر منتهی به هلاکت یا مصیبت وی می‌شد، خداوند عینا به وسیله همان راه او را به سر انجامی خیر و فضیلتی شریف منتهی نمود.

    درون‌مایه‌های مشترک روایات یهودی و قرآن

    نقاشی فروختن یوسف بر روی کاشی در تکیه معاون الملک

    قرآن از ازدواج اسحاق نمی‌گوید، از عیسو نیز نمی‌گوید، ولی از یعقوب می‌گوید که پدر فرزندان بسیار بود و قرآن تنها از یوسف نام می‌برد. در قرآن به قبایل (اسباط) اشاره شده‌است که در واقع دوازده سبطی هستند که از دوازده پسر یعقوب منشا می‌گیرد.و تعداد آنها را ذکر کرده‌است.

    سرگذشت یوسف در سوره دوازدهم قرآن که به نام همو است روایت می‌شود. او خود می‌گوید:

    آیین پدرانم، ابراهیم و اسحاق و یعقوب را پیروی نموده‌ام

    خداوند در این زمینه به محمد می‌گوید:

    ما نیکوترین سرگذشت را به موجب این قرآن که به تو وحی کردیم، بر تو حکایت می‌کنیم، و تو قطعاً پیش از آن از بی‌خبران بودی

    پس این سرگذشت از نو بر محمد وحی شده و خداوند است که سخن می‌گوید، با این وجود شباهتهای نمایانی میان حکایت قرآن و کنتب مقدس و برخی داستانهای آکادی وجود دارد. حتی شاید گاهی برای فهم روایت قرآنی نیاز به تکمیل آن از منابع یهودی باشد.

    به جای نتیجه گیری از زندگانی یوسف در قرآن آمده‌است:

    این [ماجرا] از خبرهای غیب است که به تو وحی می‌کنیم، و تو هنگامی که آنان همداستان شدند و نیرنگ می‌کردند نزدشان نبودی.

    این حکایت باید همچون هشداری برای جهانیان و به سان دلیلی بر رحمت الاهی تلقی گردد که چندین بار بر آن تاکید شده‌است. همچنین:

    به راستی در سرگذشت آنان، برای خردمندان عبرتی است. سخنی نیست که به دروغ ساخته شده باشد، بلکه تصدیق آنچه [از کتابهایی‏] است که پیش از آن بوده و روشنگر هر چیز است و برای مردمی که ایمان می‌آورند رهنمود و رحمتی است.

    سپس سفر پیدایش داستان یعقوب در مصر را حکایت می‌کند. او در لحظات آخر فرزندان خود را برکت می‌دهد، اسرائیلیان او را حنوط می‌کنندو سپس او را در مکفیلخ در سرزمین کنعان به خاک می‌سپارند. یوسف خود نیز به هنگام مرگ به برادران خویش گفت: من میمیرم و یقینا از شما تفقد خواهد نمود و شما را از این سرزمین به زمینی که برای ابراهیم و اسحاق و یعقوب قسم خورده‌است، خواهد برد.

    یوسف در ۱۱۰ سالگی در گذشت، او را حنوط کردند و در زمین مصر در تابوت گذاشتند. و این پایان سفر پیدایش است.

    یوسف در خانه پوتیفار (در قرآن: عزیز مصر)

    نقاشی بر روی کاشی در تکیه معاون الملک که ورود یوسف به مجلس زلیخا را به تصویر می کشد

    پس از خرید یوسف در بازار برده‌فروشان توسط پوتیفار، پوتیفار او را به کاخ خود برده و به همسرش زلیخا پیشکش می‌کند. یوسف در کاخ پوتیفار رشد کرده به سن بلوغ می‌رسد. پس از بلوغ زلیخا عاشق چهرهٔ زیبای یوسف شده و برای به دست آوردن وی نقشه‌ها می‌ریزد اما یوسف حاضر به نافرمانی از پروردگارش و خیانت به عزیز مصر نمی‌شود. سرانجام زلیخا پس از ناامید شدن از یوسف، او را متهم به خیانت به عزیز مصر کرده، وی را به زندان می‌اندازند.

    خواب فرعون (در قرآن: پادشاه)

    ۱۴ سال بعد، فرعون در رویا می‌بیند که هفت گاو لاغر هفت گاو فربه را می‌خورند و هفت خوشه خشک هفت خوشه سبز را نابود می‌سازند. فرعون همه خواب‌گذارانش را برای تعبیر این خواب فرامی‌خواند اما جملگی از تعبیرش عاجز می‌مانند. سپس به یاد یوسف می‌افتند و تعبیر آن را از او می‌خواهند. یوسف بیان می‌کند که هفت سال ترسالی و سپس هفت سال خشک‌سالی در پیش است پس باید در هفت سال اول قسمتی از محصول ذخیره شود تا در زمان خشکسالی مردم در قحطی نمانند. بدین ترتیب او از زندان آزاد شده و با مرگ فوتیفار جانشین او می‌شود.

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله حضرت یوسف

    فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    ندارد.

تحقیق در مورد تحقیق مقاله حضرت یوسف, مقاله در مورد تحقیق مقاله حضرت یوسف, تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله حضرت یوسف, مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله حضرت یوسف, تحقیق درباره تحقیق مقاله حضرت یوسف, مقاله درباره تحقیق مقاله حضرت یوسف, تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله حضرت یوسف, مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله حضرت یوسف ، موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله حضرت یوسف
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت