گردشگری و سیاست و اقتصاد و امنیت جامعه
ارتباطات اجتماعی در گردشگری
دکتر امید شیوا- کارشناس ارشد سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری توسعه صنعت توریسم اگر از مهمترین عناصر مورد توجه در سیاستگذاریهای کشورها در قرن حاضر نباشد، بیشک یکی از پراهمیتترین آنها است. این توسعه مستلزم مهیا شدن محیطی مناسب برای رشد است. ایجاد این محیط مناسب در گرو ایجاد فرهنگ گردشگری و به دنبال آن مناسبترین نوع آن یعنی گردشگری فرهنگی است. همانگونه که پروفسور جعفری در بحث توسعه گردشگری راه حل و تنها مسیر مستقیم نیل به این هدف را ایجاد فرهنگ گردشگری بین کشورها میداند، کمک به ایجاد هر چه بیشتر، مناسبتر و موثرتر این فرهنگ میتواند کشورها را به سوی توسعه گردشگری خود سوق دهد. و اما لازمه ایجاد این فرهنگ، ایجاد ارتباطات اجتماعی است. اینکه این ارتباطات اجتماعی در گرو عملکرد، توجه و گسترش چه بخشها و عواملی است، موضوع بحث، تحقیق و ارائه نویسندگان این مقاله است. در این بحث سعی بر آن شده است که جدا از لزوم ایجاد ارتباط اجتماعی و تاثیر آن بر ایجاد فرهنگ گردشگری در سطح جهانی و در نتیجه گسترش صنعت گردشگری، عوامل تسهیل کننده و تاثیرگذار بر این برخوردها نیز مورد بررسی و مطالعه و بحث قرار گیرد. ارتباطات اجتماعی در صنعت گردشگری بررسی نظریات جهانگردی پس از دهه 60 و 70 میلادی در زمینههای ارتباط صنعت گردشگری با مقولههای فرهنگ- جامعه و اقتصاد بیانگر این واقعیت است که در توسعه صنعت جهانگردی در هر منطقه و هر کشور، در نظر گرفتن حلقههای ارتباطی آن یعنی فرهنگ، اقتصاد و جامعه ضروری است، لذا ایجاد ارتباط و اینکه کدامیک از سه راس مثلث فرهنگ، جامعه و اقتصاد در جهت دادن به پیشرفت گردشگری موثرند و یا بهتر بگوییم صنعت گردشگری به واسطه کمک رسانی کدامیک بهتر و وسیعتر میتواند پیشرفت کند، ضروری به نظر میرسد. وضعیت جوامع صنعتی و یا غیرصنعتی پس از جنگ دوم جهانی و دگرگونی اجتماعی و اقتصادی و در پی آن تغییر و تحولات نظامهای سیاسی در کشورهای فوق این واقعیت را در پی دارد که فرهنگ و اقتصاد را در جامعه نمیتوان نادیده گرفت و در حقیقت جامعه با فرهنگ و اقتصاد ضعیف زمینه پیشرفت مناسبی در صنعت گردشگری ندارد. همانطور که ناولز، دایانیتز و الرجی (رج ص 67) یادآور میشوند ارتباط پیوستهای بین تمایلات اجتماعی و پیشرفت کشورها وجود دارد. از سوی دیگر این مطلب که جوامع تنها با پیشرفتهای فرهنگی و تاریخی خود گام در جهت توسعه صنعت گردشگری برداشته و در این راه پیروز خواهند شد فرضیهای کامل برای پیشرفت صنعت جهانگردی نیست. صنعت جهانگردی دارای پیش زمینهها و پیش فرضیههای متعددی است که یکی از این پیش فرضها احساس نیاز فرهنگی به توسعه گردشگری است. این پیش نیاز فرهنگی در ارتباط فرهنگی با سایر جوامع به چشم میخورد در این بین شاید بهترین نظر تئوری پروفسور جعفری باشد که فرهنگ جهانگردی را پیش توسعه گردشگری میداند. مطابق با این نظریه، در اثر تعامل فرهنگی بین جامعه میزبان و میهمان و از ادغام دو فرهنگ، فرهنگ جدیدی به وجود میآید که نام آن فرهنگ گردشگری است. اما این نظریه خود میتواند پیش فرضی باشد مبنی بر این که چگونه جوامع میتوانند فرهنگهای بومی را به یکدیگر نزدیک کنند یا ارتباط و اثرگذاری جوامع چگونه انجام میشود. 1-فرهنگ و صنعت گردشگری: گرچه تعاریفی که در مورد صنعت گردشگری توسط سازمانهای مرتبط و صاحب نظران ارائه شده است جهانگردی را صرفا یک پدیده اقتصادی به شمار آورده و تمام سازوکارهای مرتبط به آن را جهت رونق اقتصادی جوامعی است که جهانگردی در آنها رشد کرده است، ولی میتوان از دیگاه فرهنگی، گردشگری را مفهومی عام و فرضیهای کلی دانست که قبل از به ثمر نشستن و تولد در کشورهای پیشرفته نیاز به ایجاد یک بستر فرهنگی مناسب دارد. به عبارت دیگر تا زمانیکه تفکر حاکم بر جامعه مبنی بر توسعه گردشگری براساس ساز و کارهای فرهنگی موجود در آن جامعه باشد جهانگردی به راحتی میتواند جایگاه خود را بیابد. همانگونه که وودز (1984، 1997) مدعی است فرایندی پیشرو وجود دارد که روابط بین گردشگری و شناسههای فرهنگی را ایجاد میکند و این فرایند توسط کشورها و مناطق در محدوده زمینه گستردهتر دهکده جهانی صورت میگیرد. چشماندازهای بدیع، آثار تاریخی، میراث جوامع پیشین، رفتارهای فراموش نشدنی و صنایعدستی، نمادهای هویت فرهنگی و محصولات قابل عرضه در این بازارند. نشانههایی که برنز و هلدن و دیگر نظریه پردازان به وضوح مطرح میکنند، ویژگی کشورهایی است که دارای جاذبههایی فرهنگی، مانند مردمی خندان، رنگارنگ و یا ساده زیست هستند، اینان به خصوص کشورهای غربی را تایید میکنند و از تایوان و سنگاپور و سایر کشورهای آسیایی که دارای حس تازگی و شادابیاند به عنوان کشورهای در حال توسعه در گردشگری نام میبرند. آنچه بیش از همه توجه را به خود جلب میکند برداشت این دو از وضعیت بازار گردشگری این کشورهاست و آنها را به عنوان کشورهایی که بیشترین تاثیر را از جاذبههای فرهنگی خود بردهاند، مطرح میکند. اندیشههای اجتماعی در جوامع میزبان بر این باور است که بسیاری از قابلیتهای فرهنگی و مدنی در پهنه گستره تاریخ و فرهنگ کشور میتواند و یا باید به خارجیان و یا جهانگردان عرضه شود. این عرضه به هدف توسعه فرهنگی و شناساندن فرهنگ و تمدن صورت میپذیرد در این باره موانع و مشکلات فراوانی نیز رویاروی این اندیشه وجود دارد. دیدگاهها و نظرهایی که معتقدند که محصولات فرهنگی و به طور کلی نهادهای فرهنگی را باید حفظ کرد و به هیچ عنوان آنها را نباید در معرض دید و تماشای انسانهای دیگر قرار داد. در این باره مشتاقان تماشا و یا دریافت نمادهای فرهنگی که از سایر کشورها وارد میشوند نیز خود را آماده دریافت میکنند و چه از بعد روانی و چه از بعد اجتماعی ساز و کارهای لازم را ایجاد میکنند در این میان تاثیر فکری و ذهنی دو جامعه بر روی یکدیگر جالب توجه است. دو جامعه فرستنده و دریافتکننده به نوعی فرهنگ و یا خرده فرهنگها دست مییابند که طرفین درک مشترکی از آن دارند. این فرهنگ و یا خرده فرهنگها در اصل بسته به محدوده جغرافیایی سیاسی نیستند و لزوما جنبه زبانشناختی و یا طبیعی ندارند. اما چگونه این اتفاق میافتد؟ اگر بخواهیم سوال خود را بهتر و دقیقتر مطرح کنیم، باید بگوییم چگونه میتوان راهکارهای مناسب را جهت نزدیک کردن و تماس این دو جامعه ایجاد کرد؟ و یا راههای نزدیک کردن و تلاقی این دو جامعه چگونه میتواند باشد؟ اینگونه استنباط میشود که جهانگردی نیاز به یک زیر ساخت فرهنگی دارد، زیرا که فرهنگ برخوردهای مردم از طریق روابط اجتماعی و دستسازهای قابل مشاهدهاند و در این میان دو خصوصیت دیگر نیز قابل بررسی است: یکی، منابع تجاری به عنوان یک جاذبه و دیگری، تاثیرات برداشت شده توسط بازدیدکنندگان در این مورد نظریههای ارتباط فرهنگی جامعههای میزبان و میهمان که قبلا در مقدمه به آنها اشاره شد میتواند راه گشای این مفهوم باشد. مطمئنا از طریق تعاملات فرهنگی و گفتمان، برخوردهای بیشتری بین ملتها صورت گرفته و تمایل بیشتری به سمت ارتباطات بیشتر که در نهایت به گسترش گردشگری ختم میشود، پدید میآید. تا زمانیکه تمامی آحاد جامعه مفهوم گردشگری را حس نکنند و آن را در قالب تعاریف فرهنگی نگنجانند و یا به عبارت دیگر احساس نیاز فرهنگی ایجاد نشود، کاربرد اقتصادی نمیتوان برای آن در نظر گرفت. براین اساس، فرهنگ هر جامعه بستر مناسبی جهت رشد و تکامل گردشگری است و گردشگری ایجاد شده میتواند بر مبنای فرهنگ رایج در جامعه تعریف شود: مثال: فرهنگ رایج بین کشورهای حوزه مدیترانه شمالی و فرهنگ موجود در بین حوزه جنوبی مدیترانه آنقدر با هم متفاوت است که این امر تاثیر بسزایی در نحوه ورود گردشگران و ارائه خدمات به آنها داشته است. هنگامیکه به برخی تئوریها و اصول رایج در صنعت مهماننوازی و هتلداری نگاه میکنیم در مییابیم که تاثیر این فرهنگها و شکلگیری بسیاری از این اصول و قواعد مهماننوازی چگونه است. به عبارتی دیگر خرده فرهنگ، تعیین کننده نوع و سطح گردشگری در کشور است. بنابر ادعاهای برنز و هلدن (74.ص.1995( روابط اقتصادی و سیاسی بین ملتها و مناطق به طرز فزایندهای محصول نوع روابط فرهنگی است که باعث میشود نحوهای از هنجارها بین تعدادی از کشورها با جهت گیری به سمت همگونی فرهنگی گسترده شود. اگر چه جهانگردی در قالب کلی در برگیرنده تمامی فعالیتها و زمینههای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است و آن را بر اساس تعاریفی که ارائه شده است دانش چند منظوره مینامند، ولی میتوان اصلیترین رکن و راس هرم را فرهنگ دانست. این فرهنگ گذشته از آنکه هدف از توسعه گردشگری را تعیین میکند اقتصاد حاکم بر آن را نیز مشخص میکند. در نتیجه نمیتوان در توسعه گردشگری و یا سازوکارهای آن فرهنگ را نادیده گرفت. 2-عوامل اجتماعی به شرایطی اطلاق میشود که در یک جامعه باعث ایجاد انگیزه برای ارتباطات اجتماعی و یا تعامل با جوامع دیگر میشود. این عوامل در سه سطح مشاهده میشود: الف) سطح بنیادی و زیرین ب) سطح متوسط و میانی ج) سطوح بالای جامعه -عوامل موثر در ارتباط اجتماعی در صنعت گردشگری: 1-حکومتها نقش حکومتها در ایجاد برخوردهای اجتماعی متاثر از سیاستهایی است که حکومتها و به دنبال آن دولتها در برنامههای خود ترسیم میکنند. حکومتهایی که سعی در ایجاد ارتباطات اجتماعی بین دو جامعه و یا چند جامعه همگون و یا ناهمگون باشند مسلما موفقیتی کامل در ایجاد توسعه اقتصادی و فرهنگی خواهند داشت. 2-اطلاعات آنچه در وحله نخست باعث ایجاد ارتباط اجتماعی بین جوامع میشود اطلاعاتی است که در صورت نیاز، به افراد دو جامعه ارائه میشود. این اطلاعات آن دسته از اطلاعات جامعه میهمان و میزبان را در برمیگیرد که در تلاقی و برخورد به منظور ارائه تصویری شفاف و روشن از فرهنگ و آداب و رسوم مورد نیاز طرفین است. 3-آموزش تاثیرگذارترین و مهمترین ابزار ارائه فرهنگ و رکن اساسی در توسعه پایدار گردشگری آموزش است. آموزش در گردشگری را میتوان آسانترین شیوه دسترسی به اطلاعات مورد نیاز جهت ارتباط بر قرار کردن دانست. 4-سازمانهای محلی منظور از این سازمانها بنگاههای کوچک و بزرگ دولتی، نیمه دولتی و خصوصی است که به طور مستقیم و یا غیر مستقیم به ایجاد سفر و یا بازدید به سایر جوامع کمک میکند. تور اپراتورها، آژانسهای مسافرتی و ایرلاینها از آن جمله اند.
ارتباط گردشگری با امنیت سیاست و اقتصاد جامعه
جامعه شناسی گردشگری
گردشگری، محیط، فرهنگ، هنر، سبک زندگی، ارتباطات، اعتقادات، سیاست، اقتصاد و نوع توسعه را در یک جامعه تحتتأثیر قرار میدهد و از اینرو قابل مطالعه است.
گردشگری در سطح کلان و خرد، باعث تغییر در اقتصاد، اجتماع و نگرش سیاسی جوامع میشود.
رسانهها به نقش اقتصادی گردشگری اشارات فراوانی میکنند و آن را در رتبههای بالای درآمدزایی جای میدهند.از طرفی به تعداد کسانی که از طریق صنایع وابسته به گردشگری امرار معاش میکنند، روز به روز افزوده میشود.گردشگری بهعنوان یک پدیده اجتماعی در سطح بینالمللی مطرح است، تا جاییکه ساختار اجتماعی، معیارهای اخلاقی و هنجارهای عرفی را تغییر میدهد.مسائل سیاسی هم با گردشگری در ارتباط هستند و کوچکترین حرکت سیاسی بر کمیت و کیفیت گردشگران اثر میگذارد.
بهدلیل رابطه متقابلی که میان جوامع و صنعت گردشگری وجود دارد، بررسی علمی و تحقیق میدانی با عنوان شناخت جامعهشناسی گردشگری مورد نیاز است.
امروزه انواع مختلف گردشگری شکل گرفتهاند که نمومههایی از آن را با عناوین گردشگری فرهنگی، طبیعتگردی، ماجراجویی، روستایی، مذهبی و عرفانی، درمانی، ورزشی، رویدادها و حتی با عنوانی شبیه به گردشگری سیاه که به دیدار از خسارات ناشی از جنگها و بلایای طبیعی میپردازد، میشناسیم.
بنابراین مشاهده میکنیم که این فعالیت یا صنعت بر زوایای مختلف زندگی اجتماعی تأثیر میگذارد و همچنین تأثیر میپذیرد.
از طرفی گردشگری معادلات اقتصادی کشورها را به گونهای خاص تغییر داده است. کشورهایی که تا چند سال پیش، آنها را بهعنوان کشورهای در حال توسعه یا توسعه نیافته میشناختیم، بر اساس همین صنعت جایگاه خود را در اذهان مردم، سیاستمداران و اقتصاد دانان دنیا تغییر دادهاند و اکنون به ابزارهایی دست یافتهاند و راهکارهای توسعه را در اختیار دارند.
روزگاری سفر کردن یک پدیده لوکس به شمار میرفت ولی اکنون دیگر در زمره یک «حق» مطرح است.همین موضوع به تنهایی از لحاظ روانشناسی فردی و جامعه شناسی جهانی قابلیت مورد بررسی و تحلیل واقع شدن را دارد.
اینکه مردم به چه انگیزهای سفر میکنند، کدام مکان را بهعنوان مقصد انتخاب میکنند، سفر چه اثری بر آنان دارد، مسافران چه اثری را روی جامعه میزبان و محیط میگذارند و... همه در زمره مطالعات جامعهشناسی یا روانشناسی گردشگری جای میگیرند. در ایران، گردشگری هنوز در اندازهای که بتواند اثرات فراوان بر افراد و کل جامعه بگذارد، رونق نگرفته است. بنابراین میتوان همزمان با تلاش برای رونق گردشگری در کشور، اثرات مثبت و منفی اجتماعی، فرهنگی و سیاسی را در سطح جامعه مورد بررسی قرار داد.
جامعهشناسی گردشگری اثرات گردشگری بر جامعه و بالعکس را تنها پس از ورود گردشگران بررسی نمیکند، بلکه چگونگی آماده شدن جامعه برای پذیرش گردشگر هم از مواردی است که در این مقوله میگنجد.جامعه برای پذیرش گردشگر باید مراحلی را طی کند که باز هم به فرهنگ، رابطههای اجتماعی(در سطح دولت و مردم)، هنجارها، امنیت و... بستگی دارد.
بهطور مثال، گردشگری از آن موضوعاتی است که ارتباط ارگانیک میان سازمانها و نهادهای مختلف را نیاز دارد. سازمان میراث فرهنگی، سازمان حفاظت از محیطزیست، نیرویانتظامی، صنعت بیمه، بانکداری، شهرداری، وزارت امور خارجه و... باید در نهایت همکاری با هم در پیشبرد گردشگری در یک کشور عمل کنند.
در این رابطه باید بگوییم که اگر واقعبین باشیم، متوجه میشویم در کشور ما رابطه میان ارگانهای مختلف در حد مطلوبی نیست. در کشور ما نیروی انتظامی برای برخورد با گردشگران منشور رفتاری ندارد. سازمان حفاظت محیطزیست برای مجوز ورود به سایتهای تحت نظارتش گاهی سلیقهای و لحظهای عمل میکند.وزارت امور خارجه سیاست روشن و مدونی برای جذب گردشگر ارائه نداده است و...
مسائل بالا را از این جهت مطرح کردیم تا به این موضوع برسیم: رابطههای اداری هم در جامعهای که قرار است میزبان گردشگران باشد باید به تعریف درستی برسند.
آمادگی جامعه برای پذیرش گردشگر هنگامی صورت میگیرد که مسئولان و مدیران، علاوه بر توجه به زیرساختهای سختافزاری گردشگری در رابطه با آگاهی جامعه بهعنوان زیرساخت نرمافزاری نیز بهطور همزمان و موازی بیاندشند.
قوانین سازمانها و وزارتخانهها باید در جهت همکاریهای بین سازمانی و به سمت رونق گردشگری اصلاح شوند، آموزشهای رفتاری در میان جامعه باید از طریق رسانهها آموزش داده شود، نیروهای حفاظتی و انتظامی باید برای برخورد با مشکلات احتمالی روشهای نوینی را بیاموزند، وزارت امورخارجه باید با اسلوبهای جدید ترغیب و تشویق گردشگران آشنا شود و...
به این طریق جامعه منتظر ورود گردشگران برای یک تغییر ناگهانی نمیماند، بلکه از قبل به آمادگی نسبی میرسد و در نتیجه تأثیرات منفی گردشگری کاهش مییابد.
این موضوع اهمیت دارد که اگر ما جامعهمان را برای برخورد با گردشگری آماده نسازیم، آسیبهای غیرقابل جبرانی بر پیکره فرهنگی و طبیعی جامعه وارد خواهد شد.
ارتباط امنیت و گردشگری
صنعت جهانگردی در سطح جهانی برای بیش از 200 میلیون تن شغل ایجاد کرده و حدود 11 درصد از کل اشتغال جهانی را به خود اختصاص داده است. بدیهی است که با توسعه این صنعت به خصوص با پیش بینی هایی که WTO تا 2010 و 2020 انجام داده، آمارهای یاد شده نیز افزایش خواهند یافت و در این میان توریست های موجود در سبد جهانی عاید کشورهایی خواهد شد که بسترهای لازم از جمله امنیت و خدمات را در بهترین شکل موجود آماده کرده اند.