ادیان
تشکیلات مذهبى و حوزههاى دینى هر یک از ادیان در برمه، اکثراً در همان مکانهاى عبادتی، زیارتی، معابد و مساجد دایر مىباشد، رهبران مذهبى در قسمتى از این مکانها به رتق و فتق امور پیروان خود مىپردازند،و در موقع لزوم فعالیتهاى تبلیغى جهت ترویج ادیان خود را انجام مىدهند. البته به غیر از بودائیانى که خود داراى تشکیلات عظیم تعلیم و تربیت در گوشه و کنار این کشور مىباشند. ذیلاً عبادتگاههاى ادیان مهم در کشور برمه، جهت آگاهى خوانندگان به استثناء معابد بودائى درج مىگردد.
۱. کلیساى آگوستین (St. Augustine's Church) مخصوص مسیحیان پیرو رُمن کاتولیک - Roman Catholic
۲. کلیساى صلیت مقدس - Church of the Holy cross مخصوص مسیحیان آنگلیکن (Anglican) و همچنین مدرسه کلیسا (School Church (children)) براى کودکان و کلیساى مقدس سهگانه کاتدرال - Cathedral of the Holy Trinity Church
۳. کلیساى انگلیسى متودیست - Methodist - English Church و مدرسه همین کلیسا که براى پیروان مسیحى مِتودیست و فرزندان آنها بنا گردیده.
۴. براى مسیحیان پیرو فرقه باپ تیست (Baptist) کلیساى امانوئل - Immanuel Church
۵. براى ارمنیان (Armenian) مسیحى کلیساى ارامنه - Armanian - church
۶. براى یهودیان پرستشگاه یهود - Jewish Synagogue که سفارت اسرائیل (Israeli Embassy) نامیده مىشود
۷. براى هندوها معابد سرى سرى شیواکریشنا - Sristi shiva krishna و سرى سرى دورگا - Sristi Durga، معبد بزرگ هندو - Hindu Temple و براى سیکها (Sikh Temple) معبد سیک بنا گردیده، که هر یک کلیه امور مربوط به پیروان خود را بر عهده دارند.
حجاب در ادیان الهی
حجاب و پوشش در تمام ادیان و مذاهب، دارای جایگاه خاصّی است، و یکی از دلایل اساسی آن این است که حجاب و عفاف، یک امر فطری است. داستان حضرت آدم و حوّا نیز فطری بودن پوشش را اثبات میکند. در تورات کتاب مقدس یهودیان که برای مسیحیان نیز مقدّس است، میخوانیم: و چون زن دید که آن درخت برای خوراک نیکوست و به نظر، خوشنما و درختی دلپذیر و دانش افزا، پس، از میوهاش گرفته بخورْد و به شوهر خود نیز داد و او خورد*آنگاه چشمان هر دوی ایشان باز شد و فهمیدند که عریاناند؛ پس برگهای انجیر بههم دوخته، سترها برای خویشتن ساختند. .
فطری بودن پوشش
حجاب و پوشش در تمام ادیان و مذاهب، دارای جایگاه خاصّی است، و یکی از دلایل اساسی آن این است که حجاب و عفاف، یک امر فطری است. داستان حضرت آدم و حوّا نیز فطری بودن پوشش را اثبات میکند. در تورات کتاب مقدس یهودیان که برای مسیحیان نیز مقدّس است، میخوانیم: و چون زن دید که آن درخت برای خوراک نیکوست و به نظر، خوشنما و درختی دلپذیر و دانش افزا، پس، از میوهاش گرفته بخورْد و به شوهر خود نیز داد و او خوردآنگاه چشمان هر دوی ایشان باز شد و فهمیدند که عریاناند؛ پس برگهای انجیر بههم دوخته، سترها برای خویشتن ساختند. . بعد ادامه میدهد: و آدم، زن خود را حوّا نام نهاد؛ زیرا که او مادر جمیع زندگان است و خداوندْ خدا رختها برای آدم و زنش از پوست بساخت و ایشان را پوشانید. بر طبق این متن، آدم و حوّا لباسی نداشتند و بعد از خوردن شجره ممنوعه چشمشان باز شد و فهمیدند که عریاناند که بلافاصله با برگ درختان خود را پوشاندند و بعداً خداوند لباسی از پوست بدیشان ارزانی داشت. در قرآن کریم در مورد داستان حضرت آدم و حوّا چنین آمده است: فَلَمّا ذاقَا الشَّجَرَهَٔ بَدَتْ لَهُما سَوْءتَهُما وَ طَفِقا یَخْصِفانِ عَلَیْهِما مِنْ وَرَقِ الجَنَّهِٔ؛
آنگاه که آدم و حوّا از درخت ممنوعه چشیدند، پوشش خود را از دست داده عورتشان آشکار گردید. و به سرعت، با برگ درختان بهشتی خود را پوشاندند. طبق آیات شریفه قرآن کریم، حضرت آدم و حوّا قبل از چشیدن درخت ممنوعه دارای لباس بودهاند؛ امّا با خوردن از آن درخت ممنوعه بر اثر اغوای شیطان لباس خود را از دست دادند که بلافاصله به پوشاندن خود اقدام نمودند. به هر حال، مطابق هر دو نقل، پس از احساس برهنگی خواه طبق نقل تورات قبل از آن دارای لباس نبوده و یا طبق قرآن کریم دارای لباس بودهاند بلافاصله خود را با برگهای درختان بهشتی پوشاندند. این احساس شرم از برهنگی، حتی بدون حضور ناظر بیگانه، و سرعت در پوشاندن خود به وسیله برگها ولو به طور موقت، از آن جهت که تحت هیچ آموزش یا فرمانی از جانب خداوند یا فرشته وحی و یا تذکّر هر یک به دیگری صورت گرفته است، بیانگر فطری بودن پوشش در انسان است و ثابت میکند که لباس و پوشش، به تدریج و بر اثر تمدنها ایجاد نشده است؛ بلکه انسانهای نخستین، یا به تعبیر بهتر، نخستین انسانها، به طور فطری بدان گرایش داشتهاند. و بنا به گواهی متون تاریخی، در اکثر قریب به اتفاق ملتها و آیینهای جهان، حجاب در بین زنان، معمول بوده است. هرچند حجاب در طور تاریخ، فراز و نشیبهای زیادی را طی کرده و گاهی با اعمال سلیقه حاکمان، تشدید یا تخفیف یافته است، ولی هیچگاه بهطور کامل از بین نرفته است. اگر به لباس ملّی کشورهای جهان بنگریم، به خوبی حجاب و پوشش زن را در آن میبینیم. دقّت در لباس ملی کشورها ما را از ورق زدن کتب تاریخی برای یافتن ملل و اقوامی که زنان آنها دارای حجاب بودهاند، بینیاز میسازد و به خوبی اثبات میکند که حجاب در میان اکثر ملتهای جهان، معمول بوده و اختصاص به مذهب یا ملّت خاصی نداشته است. تمام ادیان آسمانی، حجاب و پوشش زن را واجب و لازم شمردهاند و جامعه بشری را به سوی آن دعوت کردهاند؛ زیرا لزوم پوشش و حجاب به طور طبیعی در فطرت زنان به ودیعت نهاده شده است و احکام و دستورهای ادیان الهی هماهنگ و همسو با فطرت انسانی تشریع شده است؛ پس در همه ادیان الهی پوشش و حجاب زن واجب گشته است. در ادیان زرتشت، یهودیت، مسیحیت و اسلام، حجاب زنان امری لازم بوده است. کتابهای مقدس مذهبی، دستورها و احکام دینی، آداب و مراسم و سیره عملی پیروان این ادیان الهی، بهترین شاهد و گواه اثبات این مدّعاست.
حجاب در شریعت زرتشت
اَشو زرتشت با توصیهها و اندرزهای خود، کوشیده است تا پایههای حجابی را که زنان ایرانی به عنوان یک فرهنگ ملّی در ظاهر عرف خود رعایت میکنند، در عمق روح آنان متحکّم نماید و از این راه، ضمانت اجرای قانون حجاب را در آینده نیز تأمین نماید و بدین سان، جامعه خویش را در مقابل امکان انحرافهای اخلاقی پنهان، بیمه کند. قسمتی از پند و اندرزهایی که اَشو زرتشت به پیروان خود توصیه نموده را نقل میکنیم، تا این اقدام مهم اشو زرتشت بهتر نمایان گردد و حرکت او در جهت تعالی و آموزش ریشههای حفظ حجاب» و بیان لزوم توأم نمودن حجاب ظاهری با عفّت باطن، روشنتر شود. او میفرماید: ای نوعروسان و دامادان روی سخنم با شماست. به اندرزم گوش دهید و گفتارم را به خاطر بسپارید و با غیرت، در پی زندگانی پاک مَنشی برآیید. هر یک از شما باید در کردار نیک و مهرورزی، بر دیگری پیشدستی جوید تا آن زندگانی مقدس زناشویی، با خوشی و خرّمی همراه باشد. ای مردان و زنان! راه راست را دریابید و پیروی کنید. هیچگاه گرد دروغ و خوشیهای زودگذری که تباه کننده زندگیاند، نگردید؛ زیرا لذّتی که با بدنامی و گناه همراه باشد، همچون زهر کشندهای است که با شیرینی درآمیخته و همانند خودش دوزخی است. با اینگونه کارها زندگانی گیتی خود را تباه مسازید. پاداش رهروان نیکی، به کسی میرسد که هوا، هوس، خودخواهی و آرزوهای باطل را از خود دور ساخته، بر نفس خویش چیره گردد. کوتاهی و غفلت در این راه، پایانش جز ناله و افسوس، چیز دیگری نخواهد بود. فریبخوردگانی که دست به کردار زشت میزنند، گرفتار بدبختی و نیستی خواهند شد و سرانجامشان خروش و فریاد و ناله است؛ ولی زنان و مردانی که به اندرز و راهنمایی من گوش فرا میدهند، آرامش و خوشی زندگی بهرهشان خواهد بود و سختی و رنج از آنان دور خواهد گشت و به نیکنامی جاودانی خواهند رسید
و در کتاب وَنْدی داد این جمله به طور مکرّر آمده است: کلام ایزدی است که کردار زشت را نابود میکند: از تو - ای مرد - خواهش میکنم پیدایش و فزونی را پاک و پاکیزه ساز از تو - ای زن - خواهش میکنم تن و نیرو را پاک و پاکیزه ساز آرزو دارم صاحب فرزند باشی و شیر تو فراوان شود. در کتاب پوشاک باستانی ایرانیان در ذیل عنوان پوشاک اقلیتهای میهن ما در مورد حجاب زنان زرتشتی چنین میخوانیم: این پوشاک که بانوان زرتشتی از آن استفاده میکنند، شباهتی بسیار نزدیک به پوشاک بانوان نقاط دیگر کشور ما دارد؛ چنانکه روسری آنان از نظر شکل و طرز استفاده، نظیر روسری بانوان بختیاری است و پیراهن، شبیه پیراهن بانوان لُر در گذشته نزدیک است و شلوار، از لحاظ شکل و بُرش، همان شلوار بانوان کُرد آذربایجان غربی است و کلاهک، همان کلاهک بانوان بندری است. دین زرتشت، بر سه اصل اساسیِ، اندیشه نیک، گفتار نیک و کردار نیک استوار گشته است. موبدان در تفسیر اندیشه و کردار نیک میگویند: یک زرتشتی مؤمن، باید از نگاه ناپاک به زنان دیگر دوری جوید. در اندرز آذرباد مار اسپند موبد موبدان آمده است: مرد بد چشم را به معاونت خود قبول مکن.
حجاب در شریعت یهود
رواج حجاب در بین زنان قوم یهود، مطلبی نیست که کسی بتواند آن را مورد انکار یا تردید خود قرار دهد. مورّخین، نهتنها از مرسوم بودن حجاب در بین زنان یهود سخن گفتهاند، بلکه به افراطها و سختگیریهای بیشمار آنان نیز در این زمینه تصریح کردهاند. در کتاب حجاب در اسلام، آمده است: گرچه پوشش، در بین عرب مرسوم نبود و اسلام، آن را بهوجود آورد، ولی در ملل غیر عرب، به شدیدترین شکل، رواج داشت. در ایران و در بین یهود و مللی که از فکر یهود پیروی میکردند، حجاب، به مراتب شدیدتر از آنچه اسلام میخواست وجود داشت. در بین این ملتها وجه و کفّین صورت و کف دستها هم پوشیده میشد. حتی در بعضی از ملتها سخن از پوشیدن زن و چهره زن نبود، بلکه سخن از قایم کردن زن بود و این فکر را به صورت یک عادتِ سفت و سخت درآورده بودند. ویل دورانت، که معمولاً سعی میکند موارد برهنگی یا احیاناً تزیینات و آرایشهای زنان هر قوم را با آب و تاب نقل کند تا آن را طبیعی جلوه دهد، در این مورد میگوید: در طول قرون وسطا، یهودیان همچنان زنان خویش را با البسه فاخر میآراستند، لکن به آنها اجازه نمیدادند که با سر عریان به میان مردم روند. نپوشاندن موی سر، خلافی بود که مرتکب را مستوجب طلاق میساخت. از جمله تعالیم شرعی یکی آن بود که مرد یهودی نباید در حضور زنی که موی سرش هویداست، دست دعا به درگاه خدا بردارد. او در توصیف زنان یهودی میگوید: زندگی جنسی آنان علیرغم تعدّد زوجات، به طرز شایان توجّه، منزه از خطایا بود. زنان آنان دوشیزگانی محجوب، همسرانی ساعی، مادرانی پُرزا، و امین بودند و از آنجاکه زود وصلت میکردند، فحشا به حدّاقل، تخفیف پیدا میکرد. در کتاب مقدّس یهودیان، موارد متعدّدی یافت میشود که به طور صریح و یا ضمنی، حجاب و پوشش زن و مسائل مربوط به آن، مورد تأیید قرار گرفته است. در برخی از آنها لفظ چادر و برقع به کار رفته است که نشانگر کیفیت پوشش زنان آن عصر است. اینک به پارهای از آن موارد اشاره میگردد.