نواقض زندان ها
بواسطه افزایش روز افزون انواع معینی از جرائم در سالهای اخیر عده ای از دانشمندان را عقیده بر این است که زندانها نتوانسته اند وظیفه اصلی خود را بنحو احسن انجام دهند. گردانندگان امور اجتماعی در تامین آسایش زندانیان بسیار جلو رفته اند و از همین رو روز بروز بر تعداد مجرمین افزوده می شود.
مقدم بر همه منقدین دو نفر از روسای زندانهای مشهور که فعلاً بازنشسته شده اند در اثبات محکومیت سیاسی که اکنون را اداره می کند بیش از دیگران پافشاری می نمایند.
سرهنگ دوم (ه.م.ا.هالز )می گوید :
... اکنون دیگر محکومیت به حبس در ای قبیل زندانهای موجود نمی تواند جنبه اصلاحی برای مجرم داشته و او را از راهی که رفته است منحرف کند . عقوبت و مجازات فقط بحبس منحصیر شده که آنهم یک محدودیت کسالت آور آزادی بیش نیست و تازه همین محدودیت هم با غذاهای مختلف سخرانیها خطابه های اجتماعی موسیقی مطالعه ورزش نامه نگاری مسابقات نویسندگی و ملاقات مجرم با بستگان و دوستانش ترمیم و اصلاح شده است . و البته پس از صرف یک روز با این قبیل سرگرمیها متنوع مجرم آن اندازه خسته شده است که شب را نیز براحتی بخوابد . بدین ترتیب توده مردم و چاره جویان دردهای اجتماعی باید به این مطلب توجه دقیق داشته باشند که اینگون زندانها هرگز نمی تواند وظیفه حساسی را که بعهده دارند انجام دهند . آیا یک مجرم متهور و قسی القلب با دیدن یک دوره از چنین زندانی متنبه می شود ؟ نه برای این قبیل مجرمین همان شدت عملی که خود در هنگام ارتکاب جرم بخرج داده اند تنها علاج قطعی و داروی لازم است…
سرهنگ دوم (س.ای . ف . ریچ ) یکی دیگر از روسای بازنشسته زندان همان نظر سرهنگ هالز را بدین ترتیب بیان می کند :
بنظر من زندانها آن قواعد اصلی و انضباطی را که ملازم با وجود آنهاست از دست داده اند . من باین رقت قلب و شفقی که نسبت به مجرمین ابراز می شود اعتقادی ندارم . هنگامیکه جنایتکاری مانند حیوان وحشی و در نهایت شدت قوانین و نظامات اجتماعی را نادیده انگاشته و مرتکب بزه می شود هیچ لزومی ندارد که کوچکترین رافاقی نسبت به او ملحوظ گردد .
اولین تفسیری که بایستی راجع به اینگونه اظهار نظرها بعمل آید این است که اشخاص فوق کاملاً سیستم اداره زندانهای جدید را درک نکرده اند . برای نمونه اجازه نامه نگاری که بمجرم داده می شود و این امر مورد اعتراض شدید سرهنگ هالز واقع شده است برای هر مجرم جنحه کوچک یک نامه در ظرف دو ماه و برای مجرم جنحه بزرگ و جنایت هر چهار ماه یک مرتبه است . سهمیه غذاهای مختلفی که بقول نامبرده با بلند نظری بمجرم داده میشود برای گذراندن حد متوسط زندگی بک فرد عادی است تذکر این مطلب از روی احساسات نبوده بلکه از روی کمال وافع بینی است و عقل سلیم حکم می کند که زندان نبایستی نتها وظیفه تهیه غذا برای زندانیان را داشته باشد بلکه سطح فکر و معلومات و استدراک و تعقل مجرمین را نیز بالا برد . مسلماً اگر تا شام بفکر فرار بودند اجازه می دادند که افکارشان نسبت به امور دیگری هم متجه شود آن بلوا و شورش عظیم براه نمی افتاد .
سرهنگ هالز و سرهنگ ریچ رساله های خود را آنگونه نوشته و طوری ارائه طریق می کنند که گویی تئوری حفاظت اجتماع بوسیله ایجاد مجازاتهای شدید را ابداع کرده و یک مطلب علمی نوی ببازار دانش هدیه کرده اند . ولی در واقع این متد از تئوریهای مردودیست که سالها مورد آزمایش قرار گرفته و انحطاط و بی اعتباری آن برهمه کس روشن شده است . سیستم زندانبانی شدید قرن نوزدهم از همین جهت با شکست کامل روبرو شد . و ادامه سیستم منحطی که مواجه با شکست شده و قصور و غفلت آن برهیچکس پوشیده نیست – و همین شدت و غلظت آن سبب از بین رفتن و جایگزین شدن متد دیگری شده است – برپایه عقل استوار نبوده بلکه مطرح کردن آن نیز صرفا از روی احساسات می باشد . احساسات چیست ؟ - اضطراب و قلقی بی تناسب که بر علم می تازد و بی توجهان آنرا در قبل خود نوای حقیقت می پندارند .
متد قدیم زندان علاوه بر اینک نتوانست از افزایش روزافزون مجرمین جلوگیری کند و قدرت آن برای اصلاح منحرفین جامعه بسیار کم و ناچیز بود . در عوض مجرمین بالعاده ای در دامان خود پرورش داد که بنوبه خود دعاگوی اجتماع و سازندگان آن بودند .
اصلاح و پیدایش متد جدید در اداره زندانهای ما از درک این حقیقت شروع شد که بشر نمیتواند برای همیشه بخاطر ترس از مجازات و کیفر رعایت حفظ اصول نظام اجتماعی را بنماید و بقول معروف خوب باشد همچنانکه یکی از هم قطاران منقدین فوق بیان می کند :
در سالهای پیش یکی از موجباتی که مجرمین را بزندان می فرستادند از اینجا ناشی می شد که تجدید آزادی آنها را کرده باشند . بدنگونه که مجرمین هنگام خروج از زندان از ارتکاب بجرم دیگری با تصور عواقب آن که زندان است خودداری بکنند ولی هیچگونه اثر مثبتی در اعمال این روش حاصل نشد . شاید اغراق نباشد اگر بگوییم هر کشوری در دنیا این روش را آزموده است و تمام آنها به بطلان این تئوری اعتقاد کامل پیدا کرده اند ( استخراج از گزارش آقای گیلبرت هیل – نماینده دولت در زندان لیورپول) (مجلخ لیورپول پست 15 اکتبر 1931 )
اکنون برای اینکه صحت و سقم اظهار نظر اخیر را دریابیم باید بدانیم که اطبا امراض روحی و چاره جویان دردهای اجتماعی که برای رسیدن بیک راه حل عملی که در عین حال هم برای مجرم مفید باشد به این نتیجه رسیده اند که :
وجود زندانها برای حفظ و حمایت اجتماع است و این وظیفه دشوار حمایت یک اجتماع را زندان بدو طریق می تواند انجام دهد :
الف – بوسیله نقل مکان مجرمین که ضدیت کامل با اصول اجتماعی دارند ( مجرمین بالعاده ) بطور دائم و یا برای مدت طولانی بمحیط های مناسب . ب - بوسیله تلقین افکار صحیح و عقاید عام المنفعه در مجرم و هدایت او بره صواب و تغییر دادن مسیر فکر او .
استعمال طریقه اول پشتیبانی اکثریت جامعه و افکار عمومی را جلب نمی نماید . بنابر این با توجه به این امر پشتیبانی اکثریت جامعه و افکار عمومی را جلب نمی نماید . کوشش را در تحقق راه دوم مبذول دارند . یعنی سعی کنند که فکر مجرم زندانی را مثل فکر یک عضو سالم اجتماعی مرمت نمایند و این عمل مهم نیز بایستی حتی المقدور در مدت محکومیت کوتاه مجرم انجام پذیرد . مگر اینکه تشخییص داده شود که چنانچه مدت حبس کوتاه باشد میل به ارتکاب جرم پیدا شده و پس از مدتی خطرناکتر از سابق درهای زندان بروی او گشوده می شود که در این صورت محکومتهای طولانی بحال مجرمین بالعاده این فایده را بایستی داشته باشد که آنها را حتی از چشم انداز جدول مجرمین اتفاقی بکلی بردارد .
ضمنا نمی شود انکارکرد که حبس های کوتاه برای مجرمین بالفطره این زیان را در بر دارد که آنها را غلباً مضرتر از سابق تحویل اجتماع می دهد و تنها نتیجه ای که از مدت کوتاه زندان برای مجرمین بالعاده گرفته می شود حس کینه جویی و انتقامی است که از اجتماع در دل آنها جای خواهد گرفت…
آنهاییکه مانند سرهنگ هالز و سرهنگ ریچ از متد جدید می نالند و تقاضای شدت عمل را دارند مسلما مدیران با تجربه ای نیستند و نه تنها خود از گذشته تلخ پند نگرفته اند بلکه محققینی هستند که ارتکاب مجدد اشتباهات نسل های گذشته را توصیه می کنند . بعلاوه آمار نشان می دهد مجرمینی که مدت محکومیت خود را در زندانهای سابق گذرانده اند بیست درصد بیشتر از مجرمینی که مدت محکومیت خود را با متد جدید زندان طی کرده اند مرتکب تکرار جرم شده اند . و از همین رو نظریات و پیشنهادات سرهنگ هالز و سرهنگ ریچ مورد تصدیق روسای زندانهای جدید که دائره عمل و مسئولیت و تجربیاتشان بمراتب بیشتر از دو سرهنگ نامبرده می باشد واقع نشده است .
کسانیکه بروش زندانبانی جدید میتازند و از ملایمت و ملاطفتی که با زندانیان در این متد می شود شکوه دارند مامور خوبی برای اداره زندان نیستند این قبیل اشخاص را سرگرد موریس رئس شهربانی دیون که هنگام خدمت از افسران موفق در کار خود بوده و اخیرا بازنشسته شده است خوب شناخته و تشریح می کند .
تنها کسانی راجع به خوش گذرانی زندانیان در زندانها داد سخن می دهند که اصولاً وارد در موضوع نیستند .... بسیار علاقمندم که ولو بعنوان شوخی چندنفر از این منقدین را برای یکهفته لباس زندان بپوشانم و از غذاهای زندان در اختیار شان بگذارم تا پس از یکهفته از دوران لانه ای که در نظر آنها با شکوه و مجهز جلوه گر شده است بچشم انداز زندگی نظر کنند آنوقت سوال کنم آیا از زاحتی و محبل صمیمانه ای که در این حجره ها وجود دارد باز هنم نالانند ؟ ....)
در هر حال اگر هم بنا به فرض طریقه جدید اداره زندان موفقیت کمتری باصلاح مجرم پیدا کند – و باید توجه داشت که این فرض یک درصد هم قابل تصور نیست – مع الوصف تحقیق و مطالعه در این قبیل موضوعات برای تاریخ حقوق جزا خالی از فایده نمی باشد و واضح است تا آنجا که ما دیده ایم وکلای دادگستری و علمای علوم جزایی اثرکمتری در تاریخ حقوق جزا گذاشته اند تا آزمایشی روشهای مختلف علم جزا و متاسفانه مجرم ساختن یک فرد عادی چه بسیار آسانتر از تغییر راه خطایی است که یک مجرم می رود .
عدم موفقیت زندانهای جدید از کجا سرچشمه می گیرد ؟
علت حقیقی عدم موفقیت سیستم جدید زندانهای امروز در نداشتن سازمان صحیح و غیر اصولی بودن آنست نه در مروت و مرحمتی که بقول منقدین نسبت به مجرم ابراز می شود . چنانکه می دانیم تا سالهای اخیر خشونت و بیرحمی شدیدی در زندانها حکمفرما بود و با اینکه هیچ گونه اثر مممقیدی از ان عاید نمی گشت هر روز بر شدت آن افزوده میشد . به احتمال نزدیک به یقین این تغییر و تبدیل سیستم قدیم به متد جدید یعنی ملایمت و مدارا با مجرم وسعی در تصحیح خلقیات و هدایت او انعکاس همان شدت عملی است که قبلا نسبت به او اجرا می شد . در زنداندهای امروز سنگدلی دیگر به آن معنایی که سابق وجود داشت پیدا نمی شود و هر چند که تحمل محکومیت در مجالس عمومی مقدار زیادی رنج و زحمت می باشد ولی اصولا قضاوت در محسنات و معایب متد اداره زندان نبایستی حاوی بحث در اطراف سختگیری در باره مجرم و یا نرمی و ملاطفت با او باشد بلکه بایستی از روی آمار دقیق به موفقیتهای و شکستهایی که یک روش ممکن است با آن روبرو شود توجه دقیق داشت .
سیاست قربانی کردن هر چیز برای اینکه زندانها را حتی المقدور بای زندانیان سخت و دشوار جلوه دهیم تقریبا در تمام قرن نوزدهم مورد آزمایش قرار گرفت و آخر الامر با شکست قطعی روبرو شد و تصور نمی رود هیچ شخص عاقلی ادامه روش شکست خورده ای که کوس رسوایی آن همه جارار فرا گرفته است تجویز کند . پس تنها علاج معقول و پسندیده انتخاب روشی است که در آن سیاستا عاقلانه ای حکمروایی داشته و نتیجه اعمال آن روشی فقط این باشد که مجرمین پس از طی دورن محکومیت خود از نظر خلقیات و صفات بمراتب بهتر از هنگام ورود از زندان خارج شوند . ولی با تمام اقداماتی ک در مورد اصلاح زندانها بعمل آمده است هنوز فاصله زیادی تا وصول مقصود و مطلوب باقی مانده و برای انکه زندانها مرکز تربیت و هدایت مجرمینی که پایبند اصول اجتماعی نیستند بشود زوم تغییرات در اصول ان روز به روز بیشتر مشهود می گردد . اکنون این مسئله طرح می شود که ایز چه راه می توان به این مشگل سرانجامی داد.